عصر ایران؛ یوسف ناصری - در بهمن ماه سال جاری، شورای عالی آموزش و پرورش مصوباتی داشته و مهم ترین این مصوبات، مربوط می شود به حذف آزمون و امتحان در پایه های تحصیلی مقطع ابتدایی و حذف آزمون ورودی از مقطع ابتدایی به متوسطه اول مدارس دولتی تیزهوشان و نمونه دولتی.
صاحب نظران و کارشناسان تعلیم و تربیت، درجه بندی ناخواسته مدارس و سوق دادن عمده امکانات به مدارس خاص از جمله نمونه دولتی و مدارس تیزهوشان را موجب تبعیض و طبقاتی شدن تحصیل در مدارس دولتی می دانند.
عصر ایران در گفت و گو با دکتر بهنام بهراد، متخصص روان شناسی سلامت ، آثار و نتایج حذف آزمون های پایه های تحصیلی مقطع دبستان و ورودی مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی را بررسی کرده است.
دکتر بهنام بهراد در حوزه هایی از قبیل کاهش استرس و تنظیم هیجانات در کودکان و بزرگسالان، بهداشت روان و مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش کشورهای توسعه یافته فعالیت داشته است.
گفت و گو با این روان شناس، درباره مصوبه اخیر حذف آزمون ها از مدارس در ادامه می آید.
***
*اخیراً وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده که آزمون از مقطع تحصیلی ابتدایی حذف می شود و بر لزوم تغییرات جدی در خصوص مدارس تیزهوشان نیز مانند حذف آزمون های ورودی تاکید کرده است. نظرتان درباره این رویکرد جدید چیست؟
-کلا آزمون به این شکل که الان در آموزش و پرورش رواج پیدا کرده، به یک آسیب تبدیل شده است. این وضع هم به خاطر کنکور است. وقتی که موفق شدن در کنکور، هدف باشد به آزمون محوری و افراط گرایی در آزمون، دامن زده می شود. حتی این وضع به پیش دبستان هم کشیده شده و در پیش دبستان هم، همین مسائل را داریم!
این هدف وجود داشته و به مشکل تبدیل شده است و حالا این مشکل باید به نحوی حل شود. این که چرا آزمون ها باید حذف شود بحث های علمی دارد و می توان درباره آنها صحبت کرد.
*سمپاد یا مدرسه تیزهوشان برگرفته از همان نام سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان است. طرح شهاب هم سرواژه کلمات «شناسایی و هدایت استعدادهای برتر» است. چه سمپاد و به تعبیر جدیدتر تیزهوشان و چه طرح شهاب، در حقیقت جدا کردن یک تعداد دانش آموز از کل دانش آموزان است.
از آنجا که جنابعالی در حوزه های اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری تخصص دارید، در چارچوب جدا سازی دانش آموزان، به نوعی ایجاد آن نوع اختلال ها به نظام آموزشی تزریق می شود؟
-من فکر می کنم که این طور هست. بحث دانش آموزانی که استعداد درخشان هستند، یک طرف است و دانش آموزانی که معلول هستند در یک طرف دیگر است. کشورهای دیگر به سمتی رفته اند که یک جامعه یکپارچه و متشکل از افراد مختلف بسازند.
در هر جامعه، برخی افراد هستند که مشکلات ذهنی و هوشی و رفتاری دارند. از طرف دیگر 3 درصد یا 4 درصد جامعه هم، افراد با استعداد درخشان، تیزهوش و سرآمد هستند. کشورهای دیگر سعی می کنند دانش آموزان را در کنار یکدیگر آموزش بدهند تا بدانند جامعه از افراد مختلف تشکیل شده است.
بنابراین سعی می کنند فرصت های آموزشی برابر در اختیار همه بچه ها قرار بگیرد. جدا کردن دانش آموزان، قطعا روش درستی نیست. اگر امروز کوشش می شود اصلاحاتی در کشور ما انجام شود شاید به نوعی هماهنگ کردن خودمان با ارزش های قرن بیست و یکم است. از جمله این ارزش ها می توان به ارزش های انسانی و فرصت های برابر آموزشی اشاره کرد. جدا کردن دانش آموزان، هم به بچه ها آسیب می زند و هم به جامعه.
*شما یک مطالعه تطبیقی درباره آموزش و پرورش کشورهای توسعه یافته اتحادیه اروپا، آمریکا، کانادا و ژاپن انجام داده اید. در آن کشورها جدا سازی دانش آموزان و جدا کردن نخبه ها یا دانش آموزان برتر از لحاظ هوشی، تا چه حد وجود دارد و آیا چنین تفکیکی وجود دارد؟
-کلا به این شکل، دیگر نیست. الان مگر در موارد خیلی شدید در طیف بچه هایی که معلول هستند و اختلالات پایین تر دارند، این نوع جدا سازی ها انجام می شود.
در کشورهای توسعه یافته، معلم آموزش می بیند که برای هر دانش آموز، برنامه آموزش انفرادی تدوین کند. در مدرسه چند نوع آموزش وجود دارد. یک نوع، آموزش هایی است که دانش آموزان به صورت تصویری آموزش می بینند. در دروس ویژه، بچه ها آموزش انفرادی می بینند یا دسته بندی می شوند و برای دانش آموزان سرآمد یا پایین تر، کلاس های ویژه تشکیل می شود ولی عملا در یک مدرسه آموزش می بینند.
آموزش و پرورش، دو هدف خیلی مهم در سراسر دنیا دارد. اول این که در همه کشورها کوشش می کنند سطح پیشرفت تحصیلی جامعه دانش آموزی خودشان را بالا ببرند. دوم، رشد روانی و اجتماعی دانش آموزان است.
در حوزه پیشرفت تحصیلی دو نوع دیدگاه «استاندارد محور» و «آزمون محور» وجود دارد. آزمون محوری می گوید به طور مکرر آزمون کن. بر اساس اعلام مرکز بین المللی پیشرفت تحصیلی که ما هم عضو آن هستیم و حدود 50 کشور عضو آن هستند ما در رده های بسیار پایین هستیم یعنی از لحاظ عملکرد پیشرفت تحصیلی ضعیف هستیم.
*شما اعتقاد دارید دانش آموزان ایرانی از لحاظ پیشرفت تحصیلی وضعیت خوبی در سطح دنیا ندارند و آموزش دانش آموزان ایرانی در مقایسه با دانش آموزان کشورهای دیگر کیفیت خوبی ندارد. افرادی که با روش آزمون به مدارس تیزهوشان یا نمونه دولتی راه پیدا می کنند و جدا سازی آنها اتفاق می افتد چه نوع آموزش هایی را دریافت می کنند؟
-آموزش و پرورش ما، کنکور محور و آزمون محور است و مهارت های شناختی را یاد می دهد. الان مهارت هایی تحت عنوان مهارت های قرن بیست و یکم مطرح است. در حالی که بخشی از این مهارت ها فقط مربوط به مهارت های شناختی است.
مهارت های شناختی شامل ریاضیات، خواندن و نوشتن و علوم است. تمام آزمون ها و ورودی ها و جدا سازی ها برای این است که مهارت های شناختی را به بچه ها منتقل کنیم. تحقیقات نشان می دهد توانایی های شناختی، لزوما به موفقیت در زندگی و شغلی منجر نمی شود.
*دانش آموزانی که به مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی و غیر انتفاعی درس می خوانند از اکثریت دانش آموزان جدا شده و در یک محیط محدود و ایزوله شده قرار می گیرند. از طرفی وقتی افراد بعد از دوران تحصیل در مدرسه وارد جامعه می شوند نیازمند این هستند که با افراد دیگر تعامل داشته باشند و ارتباط مناسبی برقرار کنند.
از آنجا که شما در زمینه آسیب روانی و بهداشت روانی تخصص د ارید، می خواهیم بدانیم دقیقا چه آسیب هایی به همین دانش آموزان که از اکثریت دانش آموزان جدا می شوند، وارد می شود؟
-وقتی این دانش آموزان را به این مدارس می بریم و آنها را جدا می کنیم در حقیقت به آنها می گوییم آدم های متفاوت و دارای ویژگی های منحصر به فرد هستند. مدرسه هم به این موضوع دامن می زند. مدرسه هم فقط مهارت های شناختی به دانش آموزان، آموزش می دهد و در نتیجه در مهارت های فردی و بین فردی و اجتماعی، مشکل و نقص پیدا می کنند. امروزه در علوم اعصاب این مطلب را داریم که اگر بچه ها در سنین رشد در زمینه های مختلف آموزش و تجربه لازم را پیدا نکنند، با مشکل مواجه می شوند.
در چارچوب علوم اعصاب چیزی تحت عنوان دوره های حساس رشدی داریم. وقتی این بچه ها را جدا می کنیم و به مدرسه دیگری می بریم، بچه ها فرصت و تجربه لازم را پیدا نمی کنند. البته محیط آموزشی به خاطر محتوای آموزشی که به آنهال تزریق می کند به این جدا شدن دامن می زند چرا که محتوای آموزشی تزریق شده، صرفا مهارت های شناختی هستند.
در عین حال این جدا شدن هم، فرصت تعامل و تجربه را ایجاد نمی کند. بنابراین می شود گفت حتی به نحوی بهترین بچه ها را که انتخاب و جدا می کنیم از یک بخش بسیار مهم از رشد که رشد روانی و اجتماعی شان است محروم می کنیم. رشد روانی و اجتماعی می تواند کارکردهای مغزی این دانش آموزان را تحت تاثیر قرار بدهد. بالاخره انسان بر اساس رشد مغزی رفتار می کند.
از طرفی خیلی از خانواده ها نمی گذارند بچه های خودشان با بچه همسایه یا بچه دیگر در کوچه یا در پارک صحبت کند و تعامل داشته باشد. جلوی تمام تعاملات او را می گیرند و می خواهند بچه را به نحوی که خودشان می خواهند رشد بدهند.
اما چون این بچه، تجربه لازم را پیدا نمی کند و مغز هم در دوره حساس رشد است، فرصت لازم را پیدا نمی کند که این تجربه، بخشی از رشد ذهنی، رشد عاطفی، رشد اجتماعی و رشد روانی فرد شود.
در قرن بیست و یک و در دوره 50 یا 60 ساله اخیر روند آموزش و پرورش تغییر کرده است. روند آموزش و پرورش به سمتی است که پیشرفت تحصیلی و رشد روانی و اجتماعی تحقق پیدا کند. ما تقریبا بحث رشد روانی و اجتماعی دانش آموزان را کنار گذاشته ایم. به همین دلیل هم هست که در حوزه های مختلف رفتاری، اخلاقی، و روانی یعنی اختلالات مختلف و آسیب های اجتماعی، مشکل پیدا کرده ایم.
*وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که دانش آموزان ورودی پایه هفتم در هیچ آزمونی شرکت نخواهند کرد. در جای دیگری وزیر گفته است آزمون ورودی حذف می شود ولی طرح هایی مثل طرح شهاب تقویت می شوند.
این طرح شناسایی استعدادهای برتر چه فرقی با آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان دارد که وزیر آن را متفاوت با آزمون می داند؟
-طرح شهاب، روزآمدتر از طرح های دیگر است. طرح شهاب، بر دانش آموزان سرآمد و تیزهوش و بچه هایی که استعداد بالاتری دارند متمرکز است ولی من معتقدم که عکس آن هم باید اتفاق بیفتد. یعنی باید طرح سنجش سلامت را حذف کنیم و بچه هایی که نقص یا مشکل دارند در یک دوره زمانی و نه مثل طرح سنجش سلامت، شناسایی شوند.
این که یک بچه بتواند در یک ساعت یا دو ساعت که آزمون می دهد توانمندی های خود را نشان بدهد جای سوال دارد. در تمام دنیا بچه ها وارد مدرسه می شوند و در یک دوره سه تا شش ماهه مورد شناسایی قرار می گیرند. اگر یک دانش آموز مشکلی یا اختلالی دارد خدمات خاصی به او می دهند و اگر سرآمد است هم همین طور.
*وزیر آموزش و پرورش نهایتا گفته است مدارس تیزهوشان و غیر دولتی حذف نخواهند شد و با روش هایی، استعدادهای برتر انتخاب خواهند شد. اما شما می گویید که کلا مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی باید برچیده شود.
-شاید اگر جناب وزیر چنین صحبتی فرموده اند برای این است که به هر حال وقتی می خواهیم تغییر را ایجاد کنیم ممکن است نتوانیم تغییرات ناگهانی ایجاد کنیم ولی باید به مرور زمان فاصله بگیریم از این مدارس متعدد و از این آزمون های متعدد.
وقتی افراد در معرض استرس مزمن و اضطراب مزمن قرار می گیرند رشد مغز مشکل پیدا می کند و کارکردهای عالی مغز مشکل پیدا می کند. به این دلیل است که دیگر نمره دادن در دوره ابتدایی نداریم.
ما بیش از 15 نوع هوش داریم. دانش آموزان با استعداد در مدارس دولتی عادی هم داریم که به علت همین تفکیک شدن از منابع و امکانات کافی برای رشد بهره مند نمی شوند.
بنابر این بحث نابرابری مطرح می شود. با تفکیک کردن دانش آموزان، حتی بیش ترین ظلم را در حق افرادی می کنیم که آنها را به مدارس خاص می بریم. برای این که اکثرا مشکل پیدا می کنند. مدارس عادی ما هم به خاطر بی توجهی، قطعا مشکل پیدا می کنند.
بهداشت روانی در مدارس ما اصلا مهم قلمداد نمی شود. چیزی که مهم است ریاضیات و خواندن و نوشتن و علوم است و بچه ها به لحاظ رشد روانی و اجتماعی، ضرر می کنند چه در مدارس خاص و چه در مدارس عمومی و عادی ما. دانش آموزان هیچگونه توانمندی و مهارت پیدا نمی کنند. پس نیازمند یک استراتژی جامع هستیم که دانش آموزان را توانمند و مهارت مند کنیم.
الان تو 90 درصد کشورهای دنیا، تفکیک بچه ها در مدارس بر اساس هوش برافتاده و منسوخ شده
همه در یک سیستم تحصیل می کنند و برای بچه های تیزهوش، برنامه های ارتقای فردی دارن.
تا الان کسی دلشون نه به حال بچه سوخته نه پدر مادر ها
حالا داستان پشت پرده این قضیه رو خدا میدونه چیه
چندین بار نظام اموزشی تغییر کرده است
بنظر رسالت شما خبرنگا ر ها و سایت خبری باید بنحوی باشد تا عملکرد اینگونه تغییرات انی را زیر سئوال ببرند .مردمی که باید برای ازمون ورودی مدارس نمونه پیگیری اماده سازی دانش اموزان خود باشند که با صرف هزینه هم همراه است به ناگهان با تصمیم آقای وزیر و یا ممکن است شاید کار کارشناسی مواجه میشوند یعنی وضعیت دانش اموز مشخص نیست و اینکه چگونه پذیرش و ورودی مدارس نمونه و تیز هوشان در سال جدید انجام میشود و. باز رانت و پارتی بازی و غیره اصلا معلوم نیست چکار میکنند مثل اینکه حقوق معلم پاره وقت را ندهند و انتظار داشته باشند معلم رسالت خود را انجام دهد .. واقعا باید تاسف خورد براین وضعیت
مشکل اینجاست که میخواهیم از اسکاندیناوی تقلید کنیم اما فقط یه بخشش رو: دانش آموزان رو تقسیم نکنید! اما همین تقسیم بندی به شکل بسیار ناعادلانه با خصوصی سازی آموزش و پرورش در حال اجراست (در همون اسکاندیناوی آموزش و پرورش دولتی است و سطح درآمدی و رفاهی در رشته های مختلف فرق زیادی نداره البته هر رشته که بودی واقعا باید زحمت بکشی تا موفق باشی) اقتصاد رو درست کنید. سمپاد منحل میشه. تا اون زمان هم لطف کن یه نصف صفحه هم راجع به مدارس غیرانتفاعی بنویس.
همه دانشگاه ها بشوند غیر انتفاعی و علمی کاربردی و آزاد و مازاد و ... بدون کنکور.....خلاص
وای از بی انصافی
داد از طرفداری یکسویه