۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۰۶۵۷۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۱ - ۰۹-۰۲-۱۳۹۷
کد ۶۰۶۵۷۱
انتشار: ۰۹:۲۱ - ۰۹-۰۲-۱۳۹۷

خانه موزه جلال و سیمین افتتاح شد

خانه موزه جلال و سیمین همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور افتتاح شد.

به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، این مراسم روز شنبه هشتم اردیبهشت ماه با حضور محمود دعایی، فاطمه راکعی، عبدالله انوار، حجت‌الاسلام احمد مازنی، حداد عادل، سمیع‌الله حسینی مکارم برگزار شد.

این مراسم با سخنرانی محمدجواد حق‌شناس جعفر رحمان‌زاده، سمیع‌الله حسینی مکارم، عبدالله انوار، احمد مسجدجامعی و حداد عادل همراه بود.

جعفر رحمانی‌زاده ـ مدیرعامل شرکت توسعه فضای فرهنگی شهرداری تهران ـ در ابتدای مراسم ضمن خوشامد به کسانی که در این مراسم شرکت کرده بودند، گفت: در سالروز ولادت یکی از مفاخر ادبی سرزمین‌مان، مرحوم سیمین دانشور، این خانه‌موزه را که به نام او و همسرش جلال آل‌احمد که هر دوی آنها اهل قلم و نویسنده توانا هستند، افتتاح می‌کنیم.

او افزود: خانه مشاهیر در این سال‌ها خریداری و مرمت شده است. به نظرم این خانه یک ویژگی و تفاوت دارد که آن را از دیگر بناها متمایز می‌کند. این خانه از آغاز (نقشه ساخت تا اتمام ساخت خانه) زیر نظر جلال آل‌احمد بوده است. جلال با دست خود سنگ‌های این خانه را می‌تراشیده است. حتی در نامه‌هایی که به سیمین نوشته است از جراحت دست خود و مشکلاتی که پیش آمده، گفته است.

او خاطرنشان کرد: همه تلاش ما این بوده که این خانه موزه فقط به صورت خانه مرمت نشود بلکه سعی کردیم با نهایت ظرافت و با کمترین مداخله در تغییر ساختمان و چینش اسباب این مرمت را انجام دهیم. سعی کردیم با جمع‌آوری آثار این دو عزیز روح و جانی که در این خانه بوده به آن بازگردانیم و آن را بازآفرینی کنیم و امیدواریم این حس را به بازدیدکنندگان این خانه منتقل کنیم. این خانه محل حشر و نشر اصحاب علم و ادب بوده است.

او در پایان سخنان خود تاکید کرد: با مساعدت سرپرست شهرداری امیدواریم خانه نیما تملک و آنجا را هم مرمت کنیم. آن خانه نیز مهم است. سپس از کسانی که در مرمت و بازسازی این خانه مشارکت داشته‌اند، تشکر کرد.

در ادامه مراسم محمدجواد حق‌شناس رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر اظهار کرد: خوشحالیم یکی از انتظارات بزرگ اهالی فرهنگ و هنر برآورده شده و خانه سیمین و جلال به عنوان یکی از سرمایه‌های مهم این شهر به آغوش این شهر بازگشت.

سپس یاداشتی را که آماده کرده بود خواند، در بخشی از این یادداشت آمده است:

«جلال و سیمین شهر را به میهمانی می‌خوانند

اینکه در شهری خانه‌های افراد شاخص شهر به نشانه‌های آشنا در شهر تبدیل می‌شوند، یعنی شهر صاحب خبر شده است.

حضور این خانه‌ها خبر از تجربه زندگی شهری می‌دهد، وقتی شهری کرور کرور خانه با ارزش و اهمیت، چه به خاطر معماری‌اش چه به واسطه زنگی کسان آن شهر دارد، یعنی این شهر زندگی را تجربه کرده است و تبدیل شدن این خانه‌ها به شهر، امکان هویت داشتن و امکان زیستن با حال خوب را می‌دهد.

خانه جای زندگی کردن است. خانه عرصه خصوصی زندگی کردن است. خانه، ظرف زندگی خانواده است. حالا چه نیما، چه سایه، چه عبدالله مستوفی و چه سیمین و جلال. صاحبان هر خانه شهروندان شهراند که خاطراتشان در عرصه زندگی خصوصی در خانه شکل می‌گیرد. وقتی خانه‌های اینان به مکان عمومی شهری بدل می‌شود، برای شهر این امکان را فراهم می‌کند تا با این کسان احساس هم خانوادگی کند.

جلال آل احمد و سیمین خانم دانشور در تاریخ فرهنگی معاصر ایران نقش داشتند. نقدها و حرف‌ها، تا مدیر مدرسه، تا در یتیم خلیج فارس، تا نقدهای گوناگون جلال، تا سووشون، تا جزیره سرگردانی و تا غروب جلال بارها و بارها تجدید چاپ می‌شود و خوانده می‌شود، یعنی آنها در لابلای تمامی خانه‌های این سرزمین زندگی می‌کنند و نقطه عظیمت خوبی است که خانه اینها به موزه تبدیل می‌شود، چراکه موزه خبر از اثری می‌دهد و موثری و زمینه‌ای.

اما موزه کجاست؟ موزه جایی نیست که آثاری را فریز می‌کند. خانه موزه جلال و سیمین جایی نباید باشد که فقط به ما بگوید جلال و سیمین بودن. موزه شدن خانه جلال و سیمین یعنی پنجره‌ای به شهر، پنجره‌ای برای دیدن همه آنهایی که با داستان، با قصه و با فرهنگ ایرانی سروکار دارند. خانه موزه جلال و سیمین یعنی هر که دلش بخواهد درباره جهان داستان ایرانی و بخصوص جهان داستانی شهر تهران حرفی بگوید، مامن و خانه‌ای دارد.

جلال و سیمین سرمایه‌های یک شهراند. وقتی خانه آنها به موزه تبدیل می‌شود، یعنی شهر و سرمایه‌های فرهنگی‌اش به ارزش افزوده زندگی شهری تبدیل شده‌اند، چراکه امکان باز و باززیستن را دارند و از حالا خاطرات جمعی شهری که با این خانه موزه شکل می‌گیرد، بر داشته‌های شهر می‌افزاید و این می‌تواند موجب حال خوب شهر باشد. پس مبارک همه شهروندان تهرانی باد.»

پس از سخنان محمدجواد حق‌شناس، سیدعبدالله انوار ـ فرهنگ‌شناس و دوست جلال آل احمد ـ توضیحاتی درباره این خانه ارائه کرد و گفت: من و جلال در سال 1321 با هم وارد دانش‌سرای عالی شدیم. من در شعبه ریاضی دانش‌سرا بودم و جلال در شعبه ادبیات فارسی. آن زمان مانند حالا نبود که مدرک‌گرایی باشد و نسبت به درس سختگیری می‌کردند. ما در آنجا یک انجمن ادبی داشتیم که با جلال آل احمد آشنا شدم. این رفاقت سال‌ها طول کشید.

او افزود: زمانی که در سال 1330 سیمین دانشور بورس گرفت و به آمریکا رفت، جلال آل احمد در خانه ما ساکن شد و تصمیم گرفت زمینی که در شمیران داشت تبدیل به یک خانه کند. آن زمان من سه هزار تومان به او قرض دادم و او نیز هزار تومان داشت. کل بنای این خانه با پنج هزار تومان ساخته شد که هزار تومان آن قرض بود. این خانه ابتدا سه اتاق و یک آشپزخانه داشت و چند سال بعد جلال آل احمد یک حمام برای اینجا ساخت.

انوار سپس اظهار کرد: زمانی که او غرب‌زدگی را نوشت یک نسل جدید روشنفکری به وجود آورد. جلال کسی بود که به آزادی نهایت احترام را می‌گذاشت. او معتقد بود که ما مشروطه ظاهری و یک مجلس ظاهری داشتیم.

در ادامه مراسم، سمیع‌الله حسینی مکارم سرپرست شهرداری تهران در سخنانی اظهار کرد: مرمت خانه دو نویسنده و مولف موثر و جریان‌ساز در ادبیات مدرن بسیار مهم است. آن هم خانه‌ای که با تفکر و نظارت جلال آل‌احمد و با درآمد نویسندگی‌ای که داشت، ساخته شده است. اهمیت رویداد امروز در آن نیست که این خانه در زمره معماری ایرانی به شمار می‌رود بلکه به خاطر این است که این خانه نویسندگان و شاعران بسیاری به خود دیده و محل گردآمدن اهل علم و ادب بوده است.

او با بیان اینکه ما دو نوع میراث داریم، گفت: یک میراث ملموس است که شامل محوطه و بناهای تاریخی است و نوع دیگر میراث ناملموس که شامل آیین‌ها و مکان زندگی شخصیت‌های علمی، ادبی و مکان‌هایی که رویدادهای سیاسی و فرهنگی در آن برگزار می‌شود. خانه جلال و سیمین از دو منظر قابل توجه است. یکی به لحاظ معماری خانه و دومی رویدادهایی که در آن وجود داشته است؛ رویدادهای این خانه ارزش دوچندانی به بنای این خانه می‌داده است.

او خاطرنشان کرد: کارکردی که این خانه داشت مستقل از کالبد بنا به عنوان میراث ناملموس واجد ارزش است. چیدمان و اثاثیه منزل به طور کامل حفظ شده‌اند. این موضوع باعث بازیابی ارزش معنوی این خانه شده است. علاوه بر مقاوم‌سازی، تاکید بسیاری بر عدم مداخله در چیدمان برای حفظ بیشتر روح خانه بودیم.

سرپرست شهرداری تهران سپس ادامه داد: مرحوم جلال در سال‌های حیات خود در این خانه یک کتابخانه و فضای پاتوق‌مانندی را ایجاد کرده بود. ما سعی کردیم که این ماهیت را حفظ کردیم و روح حاکم بر خانه با حس و حال گذشته احیا شود.

او با اشاره به کتاب «جزیره سرگردانی» سیمین دانشور بخشی از این کتاب را خواند و گفت: این کتابخانه پر از یادگار جلال شده است انگار که او حضور دارد و پشت میز تحریری‌اش نشسته است و می‌نویسد. کتاب‌ها را جلال ورق زده است. در مقابل قفسه کتابخانه عکس جلال قرار دارد همچنین عکس پدر او با ابا و عمامه.

او در ادامه بیان کرد: اتاق سیمین دانشور پر از عکس‌های اشخاص مختلف است. ما سعی کردیم آنها را حفظ کنیم. سیمین دانشور در جزیره سرگردانی گفته است احمد نمرده بلکه زنده است. ما سعی کردیم مرمت خانه به نحوی باشد که زنده بودن احمد و سیمین را نشان دهد.

سرپرست شهرداری تهران با تاکید بر اینکه جلال آل احمد اهل پاتوق بود، گفت: خانه باید پاتوقی باشد برای کسانی که دغدغه ادبیات دارند و می‌خواهند درباره آن سخن بگویند و تاثیر بگذارند. نمی‌توان شکل‌گیری انجمن نویسنده‌ها را در این خانه نادیده گفت. بنابراین این خانه باید مرکزی برای فعالیت صنفی نویسندگان باشد. جلال و سیمین صرفاً اثر ادبی تولید نکرده‌اند بلکه اثر آنها گزارشی از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی زمان خودش که از این جهت قابل توجه است. باید اینجا مرکزی باشد که دغدغه آنها در اینجا بیان شود.

او سپس اظهار کرد: خرید، مرمت و بازسازی خانه‌ها در تهران یکی از برنامه‌ها و اولویت‌های شهرداری تهران است. در آینده نزدیک خانه نیما یوشیج را خریداری می‌کنیم. بودجه خرید این خانه تامین شده است و به محض خریداری مرحله مرمت، احیا و حفاظت خانه شروع خواهد شد. تهران مشاهیر بسیاری دارد. می‌خواهیم علاوه بر پایتخت اداری کشور به پایتخت ادبی و هنری تبدیل شود.

او در پایان سخنان خود اظهار کرد: شهر تهران یکی از شهرهای تاریخی کشور است اما به خاطر بدقوارگی بناهای ایجاد شده هویت تاریخی و فرهنگی این شهر در نگاه اولیه هویدا نیست. شهر تهران در 300 سال گذشته بناها و رویدادهای تاریخی بسیاری به خود دیده است. یکی از برنامه‌های جدی شهرداری حفظ بنای تاریخی و حفظ منظر و سیمای فرهنگی تهران است. ما می‌خواهیم به وسیله احیا و مرمت بناهای تاریخی هویت فرهنگی شهر تهران را زنده و به مردم عرضه کنیم.

سپس احمد مسجدجامعی در سخنانی اظهار کرد: آقای مکارم خانه نیما را زودتر بخرید. اگر نیما نبود جلال به اینجا نمی‌آمد. یکی از دلایلی که خانه جلال به پاتوق تبدیل شد این بود که سیمین دانشور با مهمانان جلال مهربان‌تر از عالیه‌خانم با مهمان‌های نیما بود، بسیاری از مهمانان نیما در این خانه پذیرایی می‌شدند.

او سپس گفت: کانون نویسندگان در همین‌جا شکل می‌گیرد. در واقع در سال 46 انجمن نویسندگان وجود داشت که دولتی بودند. جلال و 15 نفر دیگر از آنجا جدا شده و به‌گونه‌ای اعلام انشعاب می‌کنند. در جلسه ای که کانون نویسندگان شکل گرفت، در این خانه برگزار شد.

او خاطرنشان کرد: خانوم سیمین از آمدن کسانی مانند موسی صدر می‌گویند. این خانه محل رفت‌وآمد کسان دیگری مانند شاملو و آیت‌الله طالقانی بود. خانه جلال به این دلیل مرجعیت پیدا کرد که گروه‌های مخالف نظام در این خانه گردهم می‌آمدند و در نهایت به یک راه مشترک می‌رسیدند.

او با بیان اینکه سیمین دانشور مطلقاً آدم سیاسی‌ای نبود، گفت: خانه جلال و سیمین با عشق ساخته شده است. این خانه، خانه دل است و آجر به آجر آن با عشق ساخته شده است. جلال اینجا را بنا کرد و در نامه‌هایی که به سیمین نوشته است، حتی گفته پنجره‌های خانه را بدوش کشیده‌ام و به کار گذاشته‌ام. من دارم در اینجا زندگی با مردم را تجربه می‌کنم. خودش می‌گوید سیمین تو کم خندیده‌ای. این خانه را بنا می‌کنم تا صدای خنده‌های تو از آجرهای این خانه بلند شود. این خانه همه خاطرات این دو را با خود دارد. تهران باید خاطرات این خانه را حفظ کند.

در پایان غلامعلی حداد عادل با بیان اینکه کمتر زن و شوهری پیدا می‌شوند که مانند سیمین و جلال صاحب فکر، قلم و چهره‌پرداز جامعه خود باشند، اظهار کرد: در مورد جلال باید زیاد صحبت شود اما حق جلال ادا نمی‌شود. عده‌ای بدشان نمی‌آید که جلال به فراموشی سپرده شود.

او خاطرنشان کرد: زندگی جلال زندگی یک نفر نیست زندگی یک جامعه است. با تجزیه و تحلیل زندگی جلال می‌توان یک دوران را تجزیه و تحلیل کرد.

او افزود: جلال آل احمد از یک خانواده مذهبی بیرون آمده است اما به خاطر خرافات در مسائل عامیانه‌ای که وجود داشت او را از مذهب زده کرد و به سمت حزب توده برد. زمانی که حزب توده او را ارضا نکرد از حزب جدا شد و دوباره با مذهب آشتی کرد.

سپس او درباره کتاب «غرب‌زدگی» جلال آل‌احمد توضیحاتی داد و گفت: او معلم زبان فارسی بود و به دانش‌آموزان و دانشجویان خود می‌گوید فکر نکنید با گسیختن از سنت، نویسنده می‌شوید. او گفته است 28 بار کتاب گلستان را درس داده است. جلال حتی در میان روشنفکران مخالفانی داشت. به خاطر جدا شدن از حزب توده نیز مارکسیست‌ها به طور کلی چپی‌ها از او ناراحت بودند. مذهبی‌ها به خاطر نوشته‌های او در سال‌های 1320 از او دلخور بودند.

حداد عادل بیان کرد: چند مولفه شخصی جلال آل احمد قابل انکار نیست و همه بر روی آن موافقت دارند. صداقت، صمیمیت، پاکی، شجاعت و آزادگی او.

در پایان مراسم ویکتوریا دانشور خواهر سیمین دانشور هدیه‌ای به کسانی که این خانه را بازسازی و مرمت کرده‌اند، داد که این هدیه شامل سند ازدواج سیمین دانشور و جلال آل‌احمد، کارت ملی سیمین دانشور، تعدادی عکس و حلقه ازدواج و نامزدی سیمین و جلال آل احمد بود.

ارسال به دوستان