نصرتالله تاجيك- شرق
اردن در شرايط كنوني خاورميانه، وضعيت بسيار غامض و پيچيدهاي پيدا كرده است. در شرايطي كه طي سالهاي گذشته، پس از بهار عربي، بحران سوريه، ظهور و سقوط داعش و اكنون با ظهور ترامپ و نقشههاي او براي پرونده فلسطين، شرايط خاورميانه با سرعتي باورنكردني در حال تغيير است، اردن در كانون تحولاتي قرار گرفته است كه دور تا دور اين كشور را فراگرفتهاند. طي ماههاي اخير، فقر، ساختار معيوب اقتصادي و مشكلات داخلي باعث شده است نارضايتيهاي عمومي در اين كشور افزايش پيدا كند.
طي هفتههاي پيش شاهد بوديم كه اعتراضات مردمي و تظاهرات در سراسر اردن، در صدر اخبار جهان قرار گرفت و نهايتا باعث كنارهگيري دولت اين كشور شد كه با اجراي سياستهاي رياضتي و افزايش مالياتها قصد داشت تا به شرايط سخت اقتصادي اين كشور سر و سامان دهد. اردن در حال حاضر به دلايل مختلف از درون و بيرون تحت فشار شديدي قرار دارد. مشكلات منطقه، از جمله ظهور داعش و بحران سوريه باعث شده است تا مبادلات اقتصادي و تجاري اردن با همسايه شمالي قطع شود، همزمان جنگ در سوريه عامل سيل پناهجوياني شده است كه براي فرار از جنگ به خاك اردن پناه آوردهاند.
مواضع پادشاهي اردن در مخالفت با سياستهاي دولت امريكا و متحدانش در منطقه در مورد انتقال پايتخت رژيم صهيونيستي به قدس اشغالي، باعث شده است تا بخشي از كمكهاي مالي خارجي كه اقتصاد اردن طي دهههاي گذشته به آن وابسته بود، چه از سوي امريكا و چه از سوي كشورهاي عربي متوقف شود. همزمان ساختار اقتصادي معيوب دولت اردن باعث شده تا مشكلات اين كشور به صورت تصاعدي مضاعف شود.
مضاعف شدن فشار اقتصادي بر جامعه اردن، باعث شد تا طي ماههاي گذشته، مشكلات اقتصادي و مالي در اين كشور به يك مشكل سياسي تبديل شود.
بلافاصله بعد از آنكه اعتراضهاي مردمي در اردن، باعث كنارهگيري دولت شد، كشورهاي عربي احساس كردند كه مشكل سياسي در اردن به سرعت در حال تبديل شدن به يك مشكل امنيتي در منطقه است، به شكلي كه بار ديگر نسيم بهاري در يك كشور عربي، باعث توفان بهاري در منطقه شود. به همين دليل كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس، در شرايطي كه اختلافها با قطر باعث شكاف در شوراي همكاري خليج فارس شده است، تصميم گرفتند با همكاري عربستان سعودي، امارات متحده عربي و كويت، دست به كار شوند تا با تشكيل يك گروه نجات اقتصادي، بسته كمكهايي را در اختيار اردن قرار دهند تا بخشي از فشار اقتصادي كنوني در اين كشور را برطرف كند و به نوعي جلوي تبديل شدن وضعيت اردن به يك بهار عربي تازه را بگيرند.
مشكل اردن در زمينه اقتصادي، ساختاري است و مشكلات سياسي و بينالمللي مزيد بر علت شدهاند. شرايط فلسطين و موضع اردن در برابر تصميم امريكا براي انتقال سفارت اين كشور از تلآويو به قدس اشغالي و اختلاف نظر با واشنگتن و متحدان منطقهاياش باعث شد كه فشار سياسي بر امان از سوي كشورهايي كه تا پيش از اين نزديكترين متحدان ملك عبدالله دوم محسوب ميشدند، افزايش پيدا كند. اما واقعيت امر اين است كه پادشاهي اردن در پرونده فلسطين، ميان يك منگنه فشرده قرار گرفته است. نبايد فراموش كرد كه بيش از ٦٠ درصد از جمعيت اردن را فلسطينيان يا اردنيهاي فلسطينيتبار تشكيل ميدهند، كه مخالف سياستهاي امريكا در مشروعيت بخشيدن به اشغال قدس هستند. فلسطينيها و فلسطينيتبارهاي اردن، چه به لحاظ سياسي و چه به لحاظ اقتصادي در اين كشور قدرت بسزايي دارند.
اردن، نگرانيهاي زيادي هم در مورد آينده سوريه دارد. به جز پناهجويان جنگزده كه در خاك اردن پناه گرفتهاند و قطع روابط تجاري با دمشق، موضوع بازگشت نيروهاي شبهنظامي افراطي از خاك سوريه به كشورهاي متبوعشان از طريق خاك اردن، نگراني امنيتي ديگري است كه پس از پايان دوران تسلط داعش در خاك سوريه، امان را نگران ميكند.
امريكا و همپيمانانش در منطقه، بر خلاف امان، هنوز در شرايط پيش از سرنگوني داعش ماندهاند؛ آنها هنوز حاضر به پذيرش تغيير شرايط در خاك سوريه و عراق و فروپاشي حكومت خودخوانده داعش نشدهاند. امريكا با همراهي كشورهايي مانند عربستان، تركيه و قطر، همچنان در جستوجوي استمرار مسيري هستند كه ٧ سال پيش براي سرنگوني دولت بشار اسد در سوريه آغاز كردند و هنوز باور نكردهاند كه با سرنگوني داعش و با رويدادهايي كه بسياري از آنها نتيجه عملكرد خود آنها بود، سلسله تحولهايي در خاورميانه رخ داده است كه شرايط جديدي در منطقه شكل دادهاند. امروز روند تحولات خاورميانه از خط بازگشت عبور كرده و به مرحله بازگشتناپذير رسيده است.
امريكا و متحدانش هنوز باور نكردهاند كه ديگر در دوران پساداعش نميتوان شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي و نظامي منطقه را به دوران قبل از آن بازگرداند. امريكا و همپيمانانش بايد بپذيرند كه صحنه سياسي، نظامي و امنيتي سوريه را باختهاند و با پذيرش اين شكست بايد براي سر و سامان دادن به مشكلات و جلوگيري از بازگشت چرخه خشونت و هرج و مرج به خاورميانه، طرح نويي درافكنند.
اصرار امريكا و متحدانش به استمرار روشهاي گذشته، باعث شده است تا تحولات تازهاي در منطقه شكل بگيرد، از جمله اين تحولات را ميتوان فعال شدن بيشتر رژيم صهيونيستي در تجاوز به سوريه ديد؛ جايي كه عملياتهاي بزرگي از جمله حمله به فرودگاه تي٤ و حتي بر اساس برخي گزارشها نفوذ بيسابقه اين رژيم به عمق خاك سوريه در روز دوشنبه و هدف قرار دادن ارتش سوريه در نزديكي مرزهاي عراق، زمينههايي براي شعلهور كردن يك درگيري جديد در منطقه است كه بار ديگر نه تنها سوريه و عراق، بلكه اردن را نيز در معرض مشكلات بزرگتري قرار خواهد داد. اين التهابآفريني بر شرايط شكننده و ناپايدار اردن، تاثير منفي ميگذارد و خطرات عليه اين كشور را افزايش ميدهد.
اگر تصور بزرگ شرايط منطقه و شرايط شكننده اردن را در كنار يكديگر قرار بدهيم، آنگاه ميتوان از ملاقات ناگهاني روز دوشنبه بنيامين نتانياهو با پادشاه اردن در امان، تصويري دقيقتر و تحليلي شفافتر داشت. اردن به عنوان يك حكومت سلطنتي، همواره سياستهاي محافظهكارانهاي در پيش گرفته و از ماجراجويي در سياست داخلي و خارجي، پرهيز كرده است.
اردن امروز در كانون تنشهاي منطقه قرار گرفته است و با سياستهاي محافظهكارانه خود تلاش ميكند تا با بندبازي در ميان تار و پودهاي نظام ملتهب حاكم بر خاورميانه، از اين آزمون سخت و شرايط پيچيده عبور كند. اردن همزمان كه با رژيم صهيونيستي پيمان صلح دارد و در گروهي از سياستها با اين رژيم اتفاق نظر داشته، در بسياري از سياستها و اقدامها هم مخالف و منتقد اسراييل محسوب ميشود.
اما با توجه به شكنندگي خطرناك شرايط اجتماعي و سياسي در اردن، عبدالله دوم مجبور است كه با همه بازيگران منطقهاي كه در پيشبرد مسائل كنوني خاورميانه نقش دارند، همكاري و رايزني كند. آنچه در شرايط ملتهب كنوني خاورميانه رخ ميدهد، با هر موج عبدالله دوم را به اين سو و آن سو ميكشاند، اما نهايتا امان اميدوار است با ايجاد توازن ميان نيروها و بازيگران تاثيرگذار در منطقه، بتواند از اين شرايط سخت به سلامت عبور كند.