عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر دو بازی شنبه شب فوتبال «فرانسه -آرژانتین» و «اروگوئه - پرتغال» در جام جهانی 2018 روسیه دیدنی و تماشایی و پُرگل بود و هر بینندهای را به وجد میآورد.
در بازی اول فرانسه با چهار گل آرژانتین را با «لیونل مسی»اش و در بازی دوم اروگوئه با دو گل پرتغال را با «کریستیانیو رونالدو» اش از گردونه کنار زدند تا جام بدون این دو ادامه یابد که در عین محبوبیت و مهارت و هنرنماییها از تعابیری چون « عروسکهای تبلیغاتی دنیای سرمایهداری» هم مصون نماندند و اولی به کمکاری هم متهم شد.
این گفتار اما نه چون یادداشت قبلتر درباره کارلوس کیروش است و نقش یگانۀ او در درخشش تیم ملی فوتبال ایران و نه مانند گفتار پیشین نقد به کارگیری اصطلاحات انگلیسی در گزارش های جام جهانی و تکرار واژههایی چون «کلین شیت» و «سیو» و «کام بک» که میخواهم به بهانۀ حضور «حمیدرضا صدر» در برنامه عادل فردوسی پور و در واقع بازگشت او به تلویزیون بنویسم و 12 دلیل در این باره که چرا این حضور «مُغتنم» است؛ بسیار مغتنم...
1. حمید رضا صدر، در این فوتبال و از گردش مالی آن در باشگاه ها منفعتی ندارد. از فوتبال به صورت مستقیم ارتزاق نمیکند تا در داوری او تأثیر بگذارد. دکتری و فوق لیسانس او در دو رشتۀ علمی است و از فوتبال، لذت می برد و به تلویزیون میآید تا این لذت را با مردم به اشتراک گذارد.
در همین برنامه 2018 و در گفت و گوی عادل فردوسی پور با مارتین تایلر گزارشگر مشهور و پرسابقۀ انگلیسی وقتی از او سؤال شد درباره انگلستان، چه پیش بینی می کنید پاسخ داد: کار من پیشبینی نیست، «توصیف» است و این که به قدر ذرهای بر «لذت» تماشا بیفزایم. دکتر صدر، گزارشگر نیست. مفسر حرفهای هم نیست اما با نوع نگاه و اطلاعات حاشیه ای و افزودنی بر لذت تماشا میافزاید نه به قدر ذرهای چنان که تایلر، متواضعانه گفت که بسیار.
2. حمید رضا صدر، کارمند تلویزیون نیست. اگر احساس کند موضوعاتی به او تحمیل میشود فاصله میگیرد و نمیآید کما این که چند سال نبود. رضا جاودانی البته بسیار اصرار کرد و هنگامی بازگشته که جاودانی نیست. همین نبودِ رابطه استخدامی و ارگانیک با صدا و سیما سبب شده ملاحظات و محظورات فردوسی پور را هم نداشته باشد.
کما این که دیدیم عادل در غیض و غضب جلوگیری از ورود کارلوس پویول اسپانیولی به استودیو 2018 ساعاتی قهر کرد اما دست آخر بازگشت چون اگر ادامه می داد رابطه او با صدا و سیما می گسست هر چند ترفندی به کار بسته و حال که حضور کارشناس خارجی در سازمان ممنوع شده با مربیان خارجی شاغل در ایران ارتباط تصویری برقرار می کند.
3. حمید رضا صدر، همان قدر که به فوتبال علاقه دارد و شاید بیشتر از فوتبال، به سینما دل بسته است و اگر اهل سینما باشید نقدهای او را خوانده اید و خواندنی ترین و به یادماندنی ترین آنها را در مجله «هفت» که حیف شد تعطیل شد و جای آن همچنان خالی است.
شناخت او از سینما سبب شده مدیوم تلویزیون را هم بهتر بشناسد. بخشی از جذابیت فوتبال و تفاوت آن با دیگر ورزش ها یا بازی ها نوع پوشش تلویزیونی است که حتی کسانی را که اهل این بازی نیستند به آن علاقهمند کرده است. به بیان دیگر فوتبال تنها فوتبال نیست. یک نمایش تلویزیونی هم هست. کافی است نوع فیلمبرداری و تعداد دوربینها را با بیست یا سی سال قبل مقایسه کنیم تا دریابیم نگاه سینمایی هم به کار میآید.
هر دو بازی دیشب آن قدر پرهیجان و زیبا بود که انگار فیلم سینمایی تماشا میکنی و بیسبب نیست تماشای فوتبال در سالن های سینما با استقبال رو به رو شده است.
4. اطلاعات اکثر قریب به اتفاق روزنامهنگاران ورزشی عصر قبل از اینترنت را دربرنمیگیرد. چهرههایی چون آقایان صدر و حاج رضایی اما این امتیاز را دارند که از بیست سی سال قبل فراتر و در واقع فروتر می روند. در همان روز نخست وقتی نوبت خاطره گویی شد فردوسی پور درباره اولین جام جهانی که به خاطر می آورد به سال 1982 اشاره کرد و گفت در سال 1978 ( 57 خورشیدی) تنها 4 سال داشته است.
حمید رضا صدر اما خاطرات شخصی را تا 16 سال قبلتر بُرد. در میان رسانهایها چهرههایی با این ویژگی و مانند او کمتر از انگشتان یک دست هستند و البته جا دارد از اردشیر لارودی، و ابراهیم افشار هم یاد کنیم. هر چند نویسندۀ این سطور افتخار دوستی و آشنایی با فردی را دارد که اطلاعات تاریخی او به این بزرگان پهلو میزند هر چند که فعالیت رسانهای ندارد.
5. عادل دوست داشتنی ما، تسلط خود به زبان انگلیسی را گاه به رخ می کشد اما در برابر دکتر صدر جایی برای این گونه تفاخر ها نیست. چون حمید رضا صدر نیز به زبان انگلیسی مسلط است و دستی هم در ترجمه دارد.
6. درست است که عادل فردوسی پور یک «دیوانۀ فوتبال» است اما برای فوتبال، اطلاعات فوتبالی کافی نیست. چون اگر فوتبال، تنها فوتبال و یک ورزش بود بینندگان محدودی داشت و به سیاست و فرهنگ تسری نمی یافت. حمید رضا صدر اما نگاه اجتماعی دارد و بارها تعبیر خاستگاه کارگری فوتبال را از زبان او شنیده ایم و به جنبه های اجتماعی این بازی هم اشاره می کند.
7. با همۀ علاقه ای که به عادل دارم بارها به دایرۀ واژگان محدود او اشاره و به رمان خواندن و فیلم دیدن توصیه کرده ام. صدر اما چنان که گفته شد منتقد فیلم بوده و نه تنها رمان خوان که رمان نویس است و به تازگی دو رمان سیاسی مربوط به تاریخ معاصر را روانۀ بازار کرده است ( تو در قاهره خواهی مُرد؛ درباره زندگی محمدرضا شاه پهلوی از 1340 تا 1359 و سیصد و بیست و پنج روز که به دوران نخست وزیری حسنعلی منصور پرداخته که با ترور از پا درآمد.)
8. اهل رسانه و روزنامهنگار باشی توصیفات و تمثیلات و خاطرات بهتری برای گفتن داری تا یک بازیکن سابق. به یاد آوریم که همان شب بازی ایران و پورتوگال (پرتغال) میهمانان برنامۀ عادل دو بازیکن سابق فوتبال و محبوب آبی ها و قرمزها – فرهاد مجیدی و مهدی مهدوی کیا- بودند اما در آن فضای پراحساس نمی توانستند لذت را افزون کنند و حرف هایی می زدند که اگر چه درست بود (مانند ضرورت توجه به تیم های پایه) اما در آن شب خاص جای آن طرح آنها نبود.
مهدوی کیا در آن شب حرف های عاقلانه می زد و نشان می داد فرهنگ آلمانی بر او تأثیر گذاشته و احساسات خود را مهار می کند اما آن شب خاص شب احساس بود! بازیکن و حتی مربی خوب بودن به این معنی نیست که بتوانی خوب صحبت کنی و صد البته خیلی از کسانی که خوب صحبت می کنند نیز در عمل شاید موفق نباشند.
9. کارشناس رسانه باید بر دامنۀ واژگان مخاطب بیفزاید. قرار نیست تنها از توپ و تصویر لذت ببریم. از کلمات هم باید لذت ببریم. عادل فردوسی پور با شیطنت ها و کودک درون ما را سیراب می کند اما با کلمات خاص نه. هر چند هر گاه از تعابیر خود ساخته بهره می برد ماندگار می شود و مشهور تر از همه: او لَه لَه.... یا چقدر خوبیم ما...
در بیان حمید رضا صدر اما به تناوب واژگانی مینشیند که انگار برای نوشتن آماده شده بود. همین دیشب دربارۀ پرتغال گفت: شانس کمی دارد هر چند در دوره های قبل «افتان و خیزان» خود را بالا کشید.
10. صراحت حمید رضا صدر و این که تحت تأثیر القائات عادل هم قرار نگرفت ستودنی است. مجری اصرار داشت از زبان کارشناس تأییدیه ای برای سخنان خود بگیرد که حالا وقت دعوای کی روش- برانکو نیست و لابد انتطار داشت میهمان او یک خطابۀ غرّا در باب همدلی و دوستی ایراد کند و به دو مربی خارجی پند و اندرز دهد که عیش مردم را منغّص نکنید و بگذارید با جام جهانی خوش باشند اما گفت: «تقابل مربی تیم ملی با مربیان باشگاهی همه جا وجود دارد و امری کاملا عادی است و عجیب نیست» و هر چه فردوسیپور تقلا کرد کمی موضع خود را تعدیل کند به هر دو طرف حق داد که به فکر تیمهای خود باشند و آن قدر مثال خارجی و داخلی آورد که جای ادامۀ بحث را باقی نگذاشت.
11. در دقایقی از برنامه که قرعهکشی و بختآزمایی و هشتگ، مربع غلبه پیدا میکند واکنشهای آقای صدر دیدنی است. او فوتبال مردمی را بر این بازیها ترجیح میدهد و شاید برای لحظاتی از این که به ورطۀ ابتذال قرعهکشیها و تغییر مسیر گفت و گو از جدی و کارشناسی به تبلیغ مفرط بلغزد نگران به نظر میرسد.
12. انکار نمیکنم افتخار سالها همکاری با حمید رضا صدر در یک روزنامه -ولو مجال حضور چندانی نداشت- و آشنایی نزدیک با او و اطلاع از خاستگاه خانوادگی و ترجیح ایران و سینما و فوتبال با وجود امکان زیست آرامتر و بیدغدغه در جای دیگری از این دنیا بر زندگیهای معمول در این گفتار بیتأثیر نبوده و جدای این ممکن است دو خُرده گرفته شود:
نخست این که چرا در بخشهایی با عادل مقایسه شد در حالی که برنامۀ عادل باید باشد تا میهمانی چون او هم بیاید و چند روز یک بار در برنامهای شرکت کردن، کجا و هر روز و در ساعات متمادی برنامه داشتن کجا؟ پس قیاسی در کار نیست و برای روشنتر شدن منظور بوده اگر بوده.
دوم این که چرا به درست درنیامدن برخی پیشبینیها اشاره نشد. مانند پیشبینی یک بازی سرد و بیمزه در افتتاحیه. حال آن که بازی خوب و پرطراوتی از کار درآمد. اتفاقا بعد از آن پیشبینیها با احتیاط و ملاحظات بیشتری صورت گرفته و فوتبال اساسا اگر قابل پیشبینی بود که این همه جذاب نبود!
غرض از این نوشته اما بیش از نکات پیشگفته این است که همانگونه که حضور یک کارشناس میتواند بر جذابیت یک برنامۀ داخلی ورزشی بیفزاید در زمینه های دیگر هم اگر مجریِ با اطلاع و کارشناسی مسلط در استودیو حاضر باشند دیده و پسندیده میشوند.
عالی بود.
یادمه چندین سال پیش یه مقاله در مورد افت بارسلونا به زبان انگلیسی تو یه سایت خبری خارجی خوندم، یه هفته بعد آقای صدر همون رو با ترجمه کلمه به کلمه به اسم خودش داده بود بیرون. وقتی هم ایمیل زدم به اون سایت خبری ایرانی کسی پیگیری نکرد.
خیلی قهرمان سازی نکنید.
همه جای دنیا مفسر و گزارشگر از فوتبال پلیر های قدیمی انتخاب میشه تو ایران طرف پینگ پنگ هم بازی نکرده و رشته بازیگری و سینما و ... خونده میشه مفسر و گزارشگر و ...
به فردوسی پور میگن عادل خان! یعنی چی اشاعه این چاپلوسی در برنامه زنده!
محظورات ، خطابۀ غرّا، منغّص، ابتذال، تسری و ... .
الان میخواید بگید که زبان فارسی بر عربی تاثیر گذاشته و عربی هم بر فارسی و این تاثیر ها جدایی نا پذیرند، که این نوع استدلال مصداق بارزخطای مصادره به مطلوب می باشد و توجیه مطلوبی نیست که از واژگان نامانوس استفاده کنیم.
لطفا این نظر را هم بگذارید باشد که خدایی نکرده آدم فکر نکند فقط نظرهایی که همسو با نظر نویسنده هستند و به تمجید نظر نویسنده میپردازند، حق پخش دارند!
زبان فارسی بدون انگلیسی چقدر ضعیف میشه؟
در جملات خودت، مقاله، قبلا، مانوس، مدام، عادل، قصد، تفاخر، باب، تسلط، لغات، حس، مخاطب، ایجاد، قصد، کهن، عربی، استفاده، الان، فارسی (که معرب پارسی هست)، تاثیر، استدلال، نوع، مصداق، خطا، مصادره، مطلوب، توجیه، لطفا، نظر، آدم، فکر، فقط، تمجید، حق. میشه نظرت رو بدون اینها بنویسی لطفا؟
ما یک رسانه ایم و در رسانه اصل بر ارتباط و انتقال پیام از فرستنده به گیرنده است. اگر مدعی «پارسی سره» نویسی بودیم انتقاد شما وارد بود و می توانستید خرده بگیرید که در همین جملات واژگان « اصل، ارتباط، انتقال، مدعی و انتقاد» پارسی سره نیست. اما وقتی در رسانه قلم می زنیم پیامی را منتقل می کنیم. پیام نوشته هم کاملا روشن است و نمی دانیم اصرار شما بر انکار از چه روست؟ صریح و روشن نوشته ایم اگر گزارشگر مدام بگوید « سیو» و نگوید « مهار» واژه اول رایج می شود در حالی که مجری و گزارشگر باید به زبان رسمی یا مادری یا ارتباطی مسلط باشد و اتفاقا کسانی که بر استفاده از کلمات انگلیسی در گفتار فارسی اصرار دارند از به کارگیری واژگان پارسی ناتوان اند و می کوشند کاستی های خود را این گونه جبران کنند و حساسیت ما به خاطر شمار میلیونی بینندگان و تکثیر واژه تازه به تعداد آنان است.
منتقد، مودب، با شخصیت و البته با علم و دانش که لذت موج زدن احساسات رو در خیلی از گفته هاشون میشه وام گرفت
برای شهص من هر دو بسیار متین و محترم هستن
فقط شاید اندک لغات انگلیسی غیر ملموس مثل "مدیوم تلویزیون" برای متون شما یک وصله ناهمگون باشد.
قلم تمام نویسندگان سبز و شیوا...
به غیر موارد مثبته ای که از جناب اقای دکتر صدر نوشتید،جذابیت در ریتم صحبتهایش همچون اقای فردوسی پور جذاب است و مخاطب پذیر.