مشروح مصاحبه شبكه تلويزيوني عربزبان <الان> با دبيركل حزب اعتماد ملي درخصوص وضعيت اقتصادي كشور، انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري و برنامههاي ايشان براي حضور در انتخابات و اداره كشور است.
اين مصاحبه احمد البحراني نماينده شبكه تلويزيوني <الان> در ماه گذشته انجام شده است كه در هفته گذشته مشروح اين مصاحبه از طريق اين شبكه تلويزيوني پخش شد.
جناب آقاي كروبي سوالهايمان را از موضوع اقتصادي شروع ميكنم. به نظر شما رئيسجمهور ايران در زمينه اقتصادي تا چه حدي موفق بودهاند؟
به نظر من دولت فعلي و در راستايش آقاي احمدينژاد، مجموعا جمعي پركار و پرتلاش هستند اما به نظر من از آنجايي كه آيندهنگري ندارند يا آيندهنگري ضعيفي دارند از آن انسجام دقيق كارشناسي برخوردار نيستند. من فكرمي كنم در برنامههاي اقتصادي توفيق چنداني نصيبشان نشده بلكه مشكلات هم جديتر از گذشته شده همانطوري كه آثار كارها را در جامعه ميبينيم؛ هم وضع معيشتي، هم تورم، گراني و ركود البته اين را هم بگويم به خشكسالي و بحران جهاني هم برميگردد اما بهتر از آن ميشد عمل كرد.
بنابراين جنابعالي ميگوييد كه دولت آقاي احمدينژاد به آينده نگاه نميكند. آيا فقط اتهامات را به ايشان توجيه ميكنيد يا اينكه راهحلها را نيز به ايشان دادهايد؟
نه ما به ايشان چيزي عرض نكرديم زيرا ارتباط تنگاتنگي نداشتيم و چون به پايان اين چهار سال ميرسيم عرض ميكنم؛ اوايل كار دولت نهم بود و ما ميگفتيم ما چيزي نميگوييم اما آن دوستاني هم كه با آنها كار ميكنند يا با آنها ارتباط دارند يا زيرمجموعه آنها بودند و بالاخره اصطكاك يافتند و از دولت جدا شدند، آنهايي كه همكاري داشتند راه حل ارائه ميدادند. شما ميدانيد كه دولت آقاي احمدينژاد دولتي است كه بيش از همه دولتها تغيير و تحول داشته است. سه سال و اندي است كه مشغول كار است و كابينه در آستانه راي اعتماد مجدد است. خارج از كابينه، استانداران، مديران، چقدر تغيير و تحول داشتهاند. بنابراين آنهايي كه بيرون آمدند يا در اثر اختلاف كنارهگيري كردند، اينها همه نقطهنظرهايشان راگفتند يا طي نامه منعكس كردند؛ ميگويند تصميمگيري عجولانه است، آيندهنگري ضعيف است و از اين بحثها ميكنند. البته خود آنها هم معتقدند كه خيلي كارهاي مهمي انجام دادهاند.
ابتدا در رابطه با مجلس چند نكته خدمتتان عرض ميكنم. ضمن اينكه عضو كابينه نبودم اما مدت مديدي در نهادها و در مجلس حضور داشتم و كار كردهام؛ اينكه عمر اين مجلس كمتر از 6 ماه است و هنوز يك بودجه سالانه را تصويب نكرده كه ما ببينيم در تصويب بودجه سالانه مثلا ديدگاهش چطور است، چقدر كارشناسي ميكنند، خلاصه آن را كه دولت به مجلس ميفرستد چگونه از مجلس بيرون ميآيد و خروجي مجلس در يك بودجه كه مهمترين برنامه سالانه است چگونه است. نكته دوم، گفتم كه تازه طبيعي است كه نمايندههايي كه ميآيند، ضمن اينكه كارشناس هستند، تحصيلكردهاند، ولي بالاخره آغاز مجلس يكسري كارهاي پخته و نپختهاي دارند يعني يكسال كه ميگذرد آشناييشان به كار بيشتر ميشود بهخصوص آنهايي كه در مجالس نبودهاند. نكته سوم، اينكه ببينيم مجلس در چه شرايطي تشكيل شده. بالاخره مجلس در شرايطي تشكيل شده، كه از جريان ما حداقلي وارد مجلس شدهاند و يك اقليتي هستند. مثلا در تهران كه مهمترين شهر ما است و 30 نماينده دارد يا هيچكس وارد نشد يا حداكثر يكنفر وارد مجلس شد.
چندنفر از اصلاحطلبان در انتخابات پيروز شدند؟
افرادي كه رد صلاحيت شدند، هم از حزب ما بودند و هم خارج ازحزب ما، همه فعال شدند. عليرغم اينكه من فعاليت كردم، آقاي خاتمي هم آمد و فعاليت كرد و مجموعهاي را در ليست گذاشت. بالاخره كسي وارد مجلس نشد يا حداكثر يكنفر، آن هم آقاي محجوب وارد شد. اين افراد، چهرههاي نام و نشاندار اقتصادي در حد وزير، در حدي كه ادوار مختلف در مجلس بودند، بودجهاي بودند ولي وارد مجلس نشدند حالا فرض ميكنيم مردم به آنها راي ندادند. من نميخواهم وارد بحث شوم. مجلس در يك محيط عادي، طبيعي و معمولي حداقل تشكيل نشده يعني عدم صلاحيتها، ضربه روحي به مردم زد و جاي بحث است.
جنابعالي معتقديد با توجه به اينكه مجلس، مجلسي اصولگرا است اما با دولت اختلاف نظر دارد؟
من نميگويم كه دولت و مجلس اختلاف دارند چون الان خيلي اصرار دارند كه بگويند با هم اختلاف ندارند. همانطور كه ميشنويد و امروز هم خود آقاي دكتر با جمعي از وزراي كابينه به مجلس رفته، برخلاف آن روزي كه استيضاح آقاي كردان بود هيچ كس از دولت اصلا آنجا حضور نداشت، حالا كه امروز ميخواهند راي اعتماد از مجلس بگيرند كابينه به مجلس رفته، در واقع در راساش رئيسجمهور، خب اينها معنا دارد، اتفاقا استيضاح هم از آن روزها است كه حسابي دولت بايد وارد مجلس بشود و تلاش كند. من به درستي و نادرستي كار ندارم ميخواهم نفس قضيه را بگويم. ميخواهم بگويم بالاخره كم و بيش اختلافاتي است كه اختلاف سليقه است نه اختلاف عميق. روي هم رفته ميخواهم بگويم اين مجلس با اين مدت، با آن وضعي كه به وجود آمده تلاش خود را ميكند؛ لذا يكقدري بگومگو هم باهم دارند. بحثهايي كه بارها با هم شده شنيدهايم.
من ميخواهم بگويم دارد تلاش خود را ميكند، نميگويم اختلاف يا اختلاف جدي دارد. من ميخواهم بگويم بالاخره مجلس دارد كار خودش را انجام ميدهد. بالاخره رئيس مجلس هم تغيير كرده و يا بخشي از هياترئيسه كاملا تغييركرده، بخشي از كميسيونها كه تغيير كردهاند، دارند كارهايشان را انجام ميدهند. قضاوت و داوري در رابطه با مجلس زود است بايد بگذاريم بيشتر پيش برود.
انتخابات رياستجمهوري را در پيش داريم، فكر ميكنيد نامزدها چگونه ميتوانند با رئيسجمهور كنوني رقابت كنند؟ آيا پيروزي بر رئيسجمهور كنوني امكانپذير است؟
اين برميگردد به مردم، آقاي احمدينژاد الان رئيسجمهور است و اولين باري است كه در نظام ما رقابت جدي و به تمام معنا با رئيسجمهوري ميشود، كه يك دوره ديگر به تعبير سادهاش بستانكار است و حق دارد باشد. چون من يادآوريتان ميكنم، حالا اول انقلاب و حوادثي كه براي شهيد رجايي پيش آمد و يا آقاي بنيصدر، آنها بحثاش جدا است اما چه آيتالله خامنهاي، چه جناب هاشميرفسنجاني، چه آقاي خاتمي، ايشان هركدام هشتسال تمام رئيسجمهور بودهاند يعني ديگر حق داوطلب شدن براساس قانون اساسي را نداشتند. خوب پس ديگر حالا ميخواهند انتخاباتي را برگزار كنند كه خودشان نيستند اما آقاي احمدينژاد و دولت ايشان ميخواهد انتخاباتي را برگزار كند كه يكطرف قضيه خودش است و به شما عرض كنم كه رقباي جدي هم دارد، لذا يك وضع خاصي حكمفرما است.
اين متعدد بودن نامزدهاي اصولگرا فكر نميكنيد كه راه را براي جريان اصولگرا سخت كند؟
بحثهايي كه ميشود نشان از حضور رقبايي در جريان اصولگرايي دارد. ميبينيم كه حتي بعضي از اعضاي كابينه دولت نهم بحث حضورشان در انتخابات مطرح است، تا آن جايي كه ما اطلاع داريم؛ فرضا آقاي پورمحمدي يا زمزمه بعضي چهرههاي ديگر است، لذا آقاي احمدينژاد هم از طيف اصولگرا و هم از طيف اصلاحطلبان رقباي جدي دارد.
آيا شما به نشست سهگانه آقايان لاريجاني، رضايي و قاليباف اشاره ميكنيد؟
مثلا آقاي قاليباف رسما نگفته هستم ولي بهطور جدي فعاليت ميكند و همه كارها را دارد انجام ميدهد پس از آنطرف، يك رقيب جدي دارد، حالا از طرفي آقاي پورمحمدي گفته من هستم، آقاي عسگراولادي گفت: <داوطلبهايمان به اندازه يك دور تسبيح است.> از اينطرف هم قاعدتا يكنفر نيست؛ بيش از يكنفر است. بنابراين يك انتخابات خاص اينچنيني را در پيشرو داريم. دولت امكاناتي دارد و در صحنه است. يك مقدار طبيعي هم است، مثلا رئيسجمهور، چهره راديو و تلويزيوني است. مرتب با مردم حرف ميزند، طبيعي است. ولي رقبا از چنين امكاناتي برخوردار نيستند و به شما عرض كنم آقاي احمدينژاد، ضمن اينكه مشغول به فعاليت هستند حتما طرفداران جدياي هم دارند. ما مايوس نيستيم و كاملا وارد صحنه شدهايم و جدي هم هستيم. با اين حال معتقديم كه ميشود بر ايشان پيروز شد.
در صورت حضور آقاي خاتمي براي اينكه جريان اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري پيروز ميدان شود آيا اين آمادگي را داريد كه انصراف بدهيد؟
انتخابات رياستجمهوري كه از سه سال گذشته و به چهار سال نرسيده، بالاخره اختلافاتي شد كه چهار نفر از اصلاحطلبان اختلاف سليقه پيدا كردند و وارد صحنه شدند. چنانچه در اين دوره دو نفر، سه نفر وارد شدند يك چيز غيرعادي، تازه و ابتدايي نيست. چهار سال پيش اين قضيه رخ داد، شايد آن انسجام 12 سال پيش يا 8 سال پيش ديگر به وجود نيايد، ممكن است آنطور نشود اما من و آقاي خاتمي با هم خيلي نزديكيم، با هم مذاكره و گفتوگو داريم. من براي اينكه رايام پراكنده نشود پيشنهاد حكميت كردهام ولي من بناي كنارهگيري اصلا ندارم چون لابهلاي سوال جنابعالي اين بود كه شما اگر آقاي خاتمي آمد كنارهگيري ميكنيد يا نه، وقتي كه آمدم، آمدم كه باشم.
شكايتهاي زيادي در انتخابات رياستجمهوري قبلي درخصوص صيانت از آرا وجود داشت. آيا فكر ميكنيد كه اين اشكالات در انتخابات آينده خواهد بود؟
اين هم يك داستان خيلي استثنايي شده، يعني انتخابات چهار سال پيش انتخاباتي بوده كه حضرتعالي ميدانيد تنها من گلهمند نبودم، من بهشدت گلهمند و معترض بودم و قبلا هم پيشنهادها و تذكراتي را براساس پيشبينيهايمان ارائه كرده بودم چنانچه پيشنهادهاي ما عملي و اجرا ميشد، قطعا اين مسائل پيش نميآمد. غير از من جناب آقاي رفسنجاني هم گله كردند به قول معروف به خداوند تبارك و تعالي شكوه كردند و معتقد هستند كه وزارت كشور و دولت كوتاهي كرده يا بيش از كوتاهي، ايشان عقيده دارند كه اوضاع اينچنين بود؛ منتها چيزي نميگويم. آقاي مهرعليزاده هم معترض بودند آن هم روي يك مسائلي و آقاي معين هم معترض بودند، آقاي معين هم در يك مصاحبه با يكي از روزنامهها - شرق يا همميهن - كه توقيف شده، ميگويد: <استانداران براي ديگري كار ميكردند> خب يعني استاندار بايد بيطرف باشد و كار نكند. حالا اخيرا هم متوجه شدم كه جناب آقاي كلهر فرمودند: آقاي احمدينژاد رايشان بيش از اينها بوده و بيش از20 ميليون بوده حالا يك انتخاباتي بوده كه غالب و مغلوب، پيروز و شكستخورده همه معترضند. عمدتا ماهيت كار طوري است كه يك طرف راضي است و يك طرف راضي نيست. مثلا قضاوت؛ اگر من و شما يك اختلافي داشته باشيم به محكمه برويم، قاضي به نفع يك نفرمان كه راي داد، حداقل آنكه به نفعش راي دادند راضي است و آنكه به نفعش راي ندادند ناراضي است. ولي در اين انتخابات ميبينيم كه غالب و مغلوب ناراضي هستند. تا به حال فكر ميكرديم ما چهار كانديداي اصلاحطلب به دولت اصلاحات معترضيم حالا ميبينيم اينها هم معترضند؛ ميگويند رايشان بيش از 20 ميليون بوده است. ميخواهم بگويم كه انتخابات آن موقع يك انتخابات خاص اينچنيني بود. به نظر من شوراي نگهبان خوب عمل نكرد دولت هم خوب عمل نكرد و من اعتراضم را آن موقع به موقع گفتم و من ديگر پيگيري و تعقيب نكردم. اما الان دغدغهاش را داريم، هشدار هم داديم و در آينده هم هشدار ميدهيم. بايد مراقب و مواظب باشند ضمن هشداري كه ميدهيم براي صيانت از آراي مردم برنامهريزي داريم ميكنيم چون يكسري افراد خودسري داريم كه در صندوقها دخالت ميكنند، به مسوولان مربوطه هشدار ميدهيم. اميدواريم كه چنين چيزي انشاءالله پيش نيايد. يا حادثهاي پيش نيايد كه تعيينكننده باشد چون حالا ممكن است گوشه و كنار يك مسائلي بشود ولي براي انتخابات عمومي خيلي سخت است سرنوشت را تغيير دادن.
به دور از مسائل فني انتخابات، نقش سپاه پاسداران را در بحث سياسي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
سپاه نيروي مسلحي است كه بعد از انقلاب به وجود آمد. ما ارتش را داشتيم كه به لطف خدا بازسازي هم شد با همان حوادثي كه رخ داد و آن نقش تعيينكننده هم كه در جبهه داشت با آنكه قبلا آن آسيبها را ديده بود. سپاه پاسداران از درون انقلاب و در دوران انقلاب به وجود آمد كه اصلا در رابطه با سپاه پاسداران قانون اساسي داريم. سپاه پاسداران براي پاسداري و حفاظت از انقلاب، حالا اينكه ميگوييم براي حفاظت از انقلاب طبيعي است كه توي كار سياسي هم اينها هستند يعني به اين معنا كه فراوان از بچههاي سپاه بعد آمدند وزير شدند، وكيل شدند.
چون سپاهيان آن بچهها و فرزنداني هستند كه خودشان مبارز بودند و وقتي كه پيروز شدند، جمعي از مبارزان هم رفتند سپاهي تشكيل دادند يا مدتي در سپاه بودند يا مدتي بعد از سپاه بيرون آمدند و ديگر سپاهي نيستند.
پس سپاهي كه بگوييم سياسي نباشد يا در كار سياسي دخالت نكند يا حرف سياسي نزند، اصلا ماهيت سپاه اينجوري است كه توي مسائل سياسي بوده و هست و حضور دارد. منتها اگر بخواهد سياسي دستهبندي وارد بشود كه اين سياسي دستهبندي خلاف وصيت امام(ره) است و هم بزرگترين ضربه را به نيروي مسلح وارد ميكند. سياسي به معنايي كه به كل نظام بينديشد و از كل نظام حفاظت كند، سياسي به اين معنا كه يك برادر سپاهي بيايد استعفا بدهد و برود براي رياستجمهوري كانديدا بشود همانطوري كه آقاي شمخاني همين كار را كرد. اما اگر بيايد در گرايشهاي مختلف و به سليقههاي مختلف عمل كند، اين سياست را سپاه نبايد وارد شود. براي اينكه اين اختلافات چپ و راست است، به فرمايش جنابعالي اصلاحطلب است، محافظهكار است، روحانيون هستند، روحانيت است. لذا گاهي من رئيس مجلس هم كه بودم صحبت كه ميكردم شوخي ميكردم به آنها ميگفتم شما وارد اختلافات روحانيون (يون) و روحانيت (يت) نشويد.
به دور از مباحث داخلي، نظرتان در رابطه با سياست خارجي ايران و پرونده هستهاي چيست؟ چه سياستهايي را دولت بايد در اين زمينه اتخاذ ميكرد كه انجام نداد؟
اينكه دولت روي صلحآميز بودن هستهاي تاكيد و پافشاري ميكند عمل و كار خوبي است و ما هم هميشه اين را ميگفتيم و ميگوييم دولتها و مجالس بايد پافشاري كنند و اما دو، سه نكته ديگر به نظر من بود كه بايد روي اين قضيه كار بيشتر ميشد؛ اولا از حرفهاي تحريكآميز بايد پرهيز كرد؛ حرفهاي كه دشمنتراشي ميكند، از زدن حرفهاي نسنجيده بايد پرهيز ميكرديم، تلاش براي اعتمادسازي ميكرديم، گفتوگو را قطع نميكرديم. من بارها آن موقع گفتم حالا هم عرض ميكنم كه ما بايد تلاش ميكرديم كارمان به شوراي امنيت كشيده نشود و آنجا نرود قطعنامه صادر بشود. ما معتقد بوديم بدون انفعال اگر حرفهاي تند و تيز زده نميشد، شايد ميتوانستيم بهتر عمل كنيم.
ولي خيليها معتقدند كه اگر اين صحبتهاي تند از طرف ايران نبود، ايران در زمينه هستهاي به اين مرحله حساس و مهم نميرسيد و آن چيزي است كه دولت آقاي خاتمي نتوانست به آن برسد. آيا اينطور فكر نميكنيد؟
من تعبيرم اين بود، كه اگر عنايت كنيد، گفتم كه مذاكرات، گفتوگو، ديپلماسي قوي همراه با عدم انفعال. گفتم كه انفعال نباشد، نگفتم كه آن موقع انفعال بوده. نه، من ميگويم كه اگر جدي پافشاري ميكردند اما گفتوگوها را به صورتي ادامه ميدادند همين كار انجام ميشد، ما انجام ميداديم، ما ميگفتيم غنيسازي را تعطيل نميكنيم؛ هم كارمان را انجام ميدهيم، هم غنيسازي را تعطيل نميكنيم ولي يك حرف تند و بيهوده نميگفتيم. مثلا حرفي كه نسنجيده باشد نميگفتيم؛ حرفي كه حالا يك دشمن جديدي هم برايمان به وجود بياورد نميگفتيم. من ديگر نميخواهم مثال بزنم اما من معتقدم ميتوانستيم هم مذاكره كنيم، هم نسبتا جلب اعتماد كنيم هم مثلا يك مقدار سختيها را تحمل نكنيم. ببينيد صهيونيستها به عبارتي با ما بد هستند. آنها هر كاري ما ميكرديم بهانه ميگرفتند، نفوذ هم دارند. آمريكا با ما تسويهحساب سياسي ميكند، فشار ميآورد. اما ميتوانستيم يك كارهايي بكنيم كه با خيلي از كشورهاي ديگر كارمان به تندي كشيده نشود. اين را ميگويم والا من فرمايش شما را قبول دارم. آمريكاييها از ما بهانه ميگيرند اما ميتوانستيم كارهايي بكنيم كه خيلي از جاها را كه در آن جهت نبود به سمت خودمان بياوريم يا بينابين نگهشان داريم و لشكر آمريكا و لشكر صهيونيستها را زياد نكنيم. اين خودش تدبير و بصيرت ميخواهد كه با حكمت در موارد حساس بايد طوري عبور كرد كه بتوانيم به نتيجه برسيم. به قول معروف عبور از زميني كه مين دارد مشكل است، بايد با تدبير پيش برويم حالا مثلا از باب مثال هر حرفي را هر كسي بايد بزند. جايگاه رهبري يك حرفهايي است كه ايشان ميگويند چون رهبر نظام است، جايگاه من مجلسي روز مجلس بودن است، جايگاه من وزير، جايگاه من مسوول، جايگاه وزير مثلا وزير خارجه، جايگاه شوراي امنيت ملي؛ آنها مثلا بايد خيلي چيزها را رعايت بكنند جايگاه و مسووليت رهبري طوري است كه بعضي از مسائل را مصلحت ميدانند و ميگويند و بايد هم بگويند و همه هم بايد توجه كنند.
از آمريكا گفتيد. الان آقاي اوباما در رأس دولت آمريكا قرار گرفته و بسياري از اصلاحطلبان ايران از اين وضعيت خوشحالند؟ نظر جنابعالي در اين خصوص چيست؟
اين حادثه مهم است كه بالاخره براي آقاي اوباما، از بندگان خداي سياهپوست، شور انتخابي زياد بوده، آنجا خيلي انتخابات خوب انجام شده و راي خوبي آورده، اين يك چيزهاي جديدي است، اما بياييم آن را در دموكراتها پياده كنيم؛ آقاي كندي، آقاي كارتر، آقاي اوباما، الان به شما عرض ميكنم دموكراتها آمدهاند، دموكراتها به نظر من يك مقدار در مسائل معمولي بازتر برخورد ميكنند مانند مساله حقوق بشر. از طرفي يك رابطه تنگاتنگ بيشتري هم با صهيونيستها دارند، يعني ما در برخي موارد و مواقع ميشود گفت با دموكراتها وضعمان يك مقدار بهتر بوده است. در يك مواردي هم سختيهاي بيشتري داشتهايم و هر دو وجود داشته است؛ سختيهايي كه گاهي مواضعشان به ضرر ما شده يا به ضرر جهان اسلام بوده. از اين جهت، ولي من اين را در جمع به فال نيك ميگيرم. خوب ميدانم يعني احساس ميكنم كه ضمن اينكه حتما فشارهايي هم هست بحثهايي هم ميكنند. آقاي اوباما هم حالاحرفهاي تند و تيزي زده اما من نميدانم چقدر از اين حرفهايي كه به ما ميزنند، به شما ميگويند و به ما ميگويند چقدرش خرج داخلي است و چقدر براي جهان است، چقدر براي آنها است كه از اول كار چوب لاي چرخش نگذارند. من نه خيلي ساده، نه خيلي خوشحالم نه خيلي بدحالم يعني نه اينكه فكر كنيم يك چيز عجيب و غريبي رخ ميدهد، اما اوضاع را بد و تاريك هم نميبينم و آن هم مهمش خودمان هستيم كه بايد جايگاه و موقعيتمان را حفظ كنيم و از ظرفيتهايمان خوب استفاده كنيم و بتوانيم در جهان سوم، در كشورهاي اسلامي، در همسايههايمان و در اروپا حتي نقش خوبي ايفا كنيم. ما اين كارها را بايد بكنيم.
درخصوص موضوع هستهاي، تاكنون 4 قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران صادر شده است و احتمال دارد باز هم قطعنامه صادر شود. آيا پرونده هستهاي اين ارزش را دارد كه ايران چنين هزينهاي را بپردازد؟
وقتي جمعيتي يك حقي دارند و با زور ميخواهند از حقش محرومش كنند خب اين جمعيت يا اين دولت، ماهيتش، هويتش و ويژگيهايش اين است كه زير بار زور نميرود. يك انقلابي در اين كشور شده و يك نظامي به وجود آمده، اين نظام جمهوري اسلامي كه محصول مبارزه مردم است و آمريكا هم باعث آن همه مبارزه و فشارها شده بالاخره حكومت قبل را به مردم تحميل كرده، كاپيتولاسيون داشته، كودتاي 28 مرداد داشته، حالا باز دوباره به يك صورت ديگر سردمداري ميكند؛ يك زوري به يك ملتي ميگويد و از يك حقي محرومشان ميكند خب بالاخره دولت جمهوري اسلامي هم احساس ميكند بايد مقاومت كند و بايستد، از كجا اگر در اين حق براساس مصالح عقبنشيني كرد، فرض همين، كه حضرتعالي فرموديد، مساله ديگري را عنوان نكند.
يك بهانه ديگر نگيرد، قدرت دارد، امكانات دارد، تبليغات دارد، دوباره بيايد روي چيز ديگري پافشاري كند لذا بر اين جهت سياستگذاري رهبري نظام جمهوري اسلامي بنايش بر اين بود كه آنهايي كه ميخواهند تحميل به ما بكنند و زور به ما بگويند ضمن اينكه مذاكره كنيم، گفتوگو كنيم، معقول عمل كنيم، بايد ايستادگي نيز كنيم ولي هزينهاي هم برايش بپردازيم. ما را ميخواهند از يك حقي محروم كنند. از يك دانشي محروم كنند، به ديگران اين فشارها را نميآورند، به جاهاي ديگر كمك ميكنند، ما به همه مقررات پايبنديم و ميگوييم از هر كجا ميخواهيد بياييد ببينيد اما نيامدند.
بسياري از كشورهاي عرب نگراني خود را از تشعشعات هستهاي ايران ابراز كردهاند؛ مخصوصا از نيروگاه هستهاي ايران بهخصوص نيروگاه بوشهر. اگر جنابعالي رئيسجمهور ايران شويد بهعنوان حسننيت آيا به فكر منتقل كردن محل اين نيروگاه خواهيد بود، بهخصوص اينكه ايران از مساحت بزرگي برخوردار است؟
خب اين را به هر جا ببريم اين بحثها ميشود. ما همه توانمان اين است كه به همه همسايههايمان اطمينان بدهيم كه چنين چيزي نيست. چرا چنين تفكرهايي به وجود ميآيد؟ آنها احساس ناامني ميكنند؟ احساس ميكنند يك خطري برايشان هست؟ اين مسائل با عملكرد ما، اگر صحيح و درست و سنجيده و با حسننيت باشيم رفع ميشود. من معتقدم بسياري از مسائلي كه پيش ميآيد با گفتوگو، با مذاكره و با حسننيت ميتوانيم آنها را كاملا حل كنيم.
ما يك منطقه اسلامي هستيم، اشتراكات بسياري با هم داريم؛ اشتراكات فرهنگي و جمعيتي داريم كه كنار هم دارند زندگي ميكنند؛ اينجا مثل يك خانواده با هم ديگر هستيم. يعني بايد با گفتوگو و مذاكره هرگونه مطلبي كه ابهام دارد يا تشكيك دارد آنها را بايد بنشينيم رفع كنيم. من معتقدم ديگران هستند كه شيطنت ميكنند براي اينكه بين ما كدورت به وجود بياورند. من توي اخبار خواندم در همين نشست اديان كه در نيويورك بود من ديدم كه مثلا يكي از سردمداران اسرائيل آمده صحبت كرده كه ايران براي شماها خطر است خوب اين واقعا مضحك و جاي خنده نيست؟ يكي از سردمداران صهيونيست اينقدر جسارتش زياد باشد و اينقدر ضعف بين ما مسلمانان ببيند كه بگويد ايران براي شما خطر است. واقعا ايران خطر است؟! آيا نظام جمهوري اسلامي براي همسايه خطر است؟! قدرتي كه در سرزمينهاي اشغالي همه مردم را آواره و دربهدر كرده و مدام تهديد كرده، چهار تا جنگ به وجود آورده، سرزمينهايي را اشغال كرده، به آنها ميگويد ايران تهديد است براي شما، قدرت تبليغي هم دارند. اگر ما مسلمانان بتوانيم در كنار هم گفتوگو كنيم، حسننيت نشان بدهيم، به هم اعتماد كنيم، به چشم خوشبيني نگاه كنيم و از ظرفيتهايمان به نفع همديگر استفاده كنيم، اينگونه نميشود. جمهوري اسلامي اين قدرت را دارد و رهبري نظام اين قدرت را دارد. من خودم قدرت اين كار را دارم كه طوري عمل كنم كه تمام اين مسائل كنار برود و حل شود.
بهعنوان سوال آخر؛ همسر جنابعالي يكي از شخصيتهاي بارز بانوان فعال و معروف جهان اسلام در زمينههاي اجتماعي و سياسي است. از ديدگاه ايشان وضعيت حقوق بانوان ايران در 10 سال گذشته چگونه بود و در حال حاضر چگونه است؟