۰۳ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۲۹۸۲۸
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۳ - ۱۲-۰۶-۱۳۹۷
کد ۶۲۹۸۲۸
انتشار: ۱۶:۱۳ - ۱۲-۰۶-۱۳۹۷
روند تصمیم سازی در کاخ سفید

دست به مهره ایران در شطرنج ترامپ

تحلیل حرکت های دولت آمریکا در شطرنج سیاسی که درمقابله با کشورها و به ویژه ایران به راه انداخته اند ، نیاز به تحلیل شخصیتی یی فراتر از این دارد که صرفا او را پوپولیست بدانیم.

امید خزانی

اقدامات ترامپ از خروجش از برجام گرفته تا اظهارات ضد ونقیض اش مبنی بر مذاکره برای صلح و یا سقوط نظام ایران در اثر تصمیم های او ناشی از شخصیت متفاوت او و شرایط خاصی است که طی آن به ریاست جمهوری رسید.

فارغ از اینکه مذاکره ای بین دولت ایران و دولت ترامپ به وقوع خواهد پیوست یا خیر شناختی دقیق تر از شخص ترامپ که کاخ سفید را در شخصیت ساختارستیز (anti-establishment) خودش خلاصه کرده است، ضروری است.

تحلیل حرکت های دولت آمریکا در شطرنج سیاسی که درمقابله با کشورها و به ویژه ایران به راه انداخته اند ، نیاز به تحلیل شخصیتی یی فراتر از این دارد که صرفا او را و تصمیم هایش را ناشی از روحیه پوپولیست او بدانیم.

برخی تحلیلگران بر این باورند که اگر تحلیل درستی از شخصیت ترامپ که در نوع خودش سهل و ممتنع است، وجود داشت برجام هم سرنوشتی شبیه برنامه جامع بیمه سراسری آمریکایی ها موسوم به اوباماکر(Obamacare) پیدا می کرد و به طور کلی از بین نمی رفت‌!

در داخل ایران که تصمیم های ترامپ به ویژه خروجش از برجام باعث آشفتگی بازارهای مالی شده است، عده ای امیدوار شده اند که با بالاگرفتن پرونده کوهن درباره سرپوش گذاشتن بر روابط نامشروع ترامپ و تحقیقات بازرس ویژه مولر ، دولت ترامپ مستعجل باشد و ترامپ هم نیکسون دیگری باشد که پرونده رسوایی های اخلاقی و نیز ارتباطات مخفی اش با روسیه واترگیت دیگری را رقم زند و ایران بحران زده نفس راحتی بکشد!

اگر چه با توجه به توییت های اخیر ترامپ و بحران سازی های پی در پی او که ناشی از استراتژی انحراف افکار عمومی اوست و نیز حمایت های بی دریغ او از نامزدهای جمهوریخواه انتخابات میان دوره ای کنگره برای حفظ اکثریت جمهوریخواه کنگره از ترس استیضاح، نشانگر این است که کنار گذاشته شدن زودهنگام ترامپ هم ممکن است و هم محتمل اما عقل سلیم می گوید باید پا را فراتر از این انتظارها و خوشبینی های منفعلانه گذاشت و با شناخت بهتر شطرنج فعالانه ای را در ماه ها و سال های پیش رو با او بازی کرد.

مکانیسم تصمیم سازی ترامپ

تصمیم هایی که اقای ترامپ در سیاست داخلی و خارجی آمریکا در18 ماه گذشته گرفته است برآیند مولفه های چون پوپولیسم، روحیه ساختارستیزی، تنفر شدید از اوباما و دستاوردهای سیاسی اش، تعهد خانوادگی و وفاداری(در مساله فلسطین و اسراییل)، غلبه ویژگی ها تجاری بر شخصیت سیاسی و خودبزرگ بینی مفرط و بی صبری اش(به اذعان هم حزبی هایش) و مهم تر از همه شخصیت بحران سازش که اساس ترامپیسم و برای سرپوش بر تخلفات متعدد است ، بوده است.

برای نمونه، از بین موارد اشاره شده در بالا روحیه تنفر شدید از اوباما و دستاوردهایش بر سایر موارد غلبه بیشتری دارد. به گفته تامی ویتور، یکی از مقامات سابق بلندپایه امنیت ملی آمریکا ، "تنها الگو و مولفه ایی که سیاست خارجی ترامپ را یکدست می کند ، مولفه تنفرشدید از اوباما و سیاست های اوست" .

از ژوین 2015 که کارزار تبلیغاتی ترامپ جدی شد حملات شدیدش را به اوباما شروع کرد و از اوایل سال 2016 با 2 محور اساسی به مهمترین موفقیت های سیاست خارجی و داخلی اوباما یعنی اوباماکر و برجام حمله کرد. به عبارتی اگر تحلیل درستی از شخصیت ترامپ و آگاهی ازعمق تنفرش از اوباما در دستگاه دیپلماسی ایران وجود داشت ، خروج قطعی ترامپ از توافق هسته ای کاملا قابل پیش بینی بود و می شد برنامه ریزی لازم را برای کنترل جو روانی و آشفتگی بازارهای مالی انجام داد. مقامات ارشد کشورمان در اثر همین عدم شناخت و تحلیل اندک تا یک ماه قبل از خروج ترامپ از برجام با قاطعیت می گفتند که آمریکا نمی تواند از توافق بین المللی که حمایت سازمان ملل را برخوردار است، نقض کند و از آن خارج شود!

اما اوباماکر سرنوشت برجام را پیدا نکرد هرچند ترامپ با حمایت اکثریت قاطع جمهوریخواهان سعی کرد برنامه جایگزینی برای طرح بیمه سراسری موسوم به اوباماکر تصویب کند ، با توجه به ویژگی هایش یعنی بی صبری و بی حوصلگی و عدم توانایی در برگزاری جلسات متعدد و طولانی با کارشناسان نتوانست برنامه ای جامع تر و موفق تر تدوین کند و تا به امروز اوباماکر با محبوبت سراسری به حیات خود ادامه داده است و جالب اینکه امسال کارگزارن بیشتری طرح های ویژه اوباماکر را برای سال 2019 فروخته اند!

بنابراین مانند طرح بیمه ای اوباماکر، ترامپ بیش از اینکه با توافق هسته ای مشکل محتوایی و یا امنیتی داشته باشد ، مشکل اش این بود که اوباما آن را امضا کرده بود! همان ماه های اول ورود او به کاخ سفید تحلیلگران گفتند که او سیاست خارجی مشخصی ندارد مگر نابودی دستاوردهای اوباما مانند برجام، معاهده زیست محیطی پاریس، اوباماکر و قرارداد TPP موسوم به پیمان تجاری کشورهای اقیانوس آرام.

بر همین اساس است که پیشنهاد مذاکره مجدد ترامپ قرار نبود و نیست که چیزی به مفاد توافق هسته ای بیافزاید و صرفا قرار بود امضای اوباما را از آن حذف کند و عنوان بدترین توافق تاریخ صرفا به خاطر امضای اوباما بوده است و الا همه نهادهای امنیتی آمریکا حتی خود وزیر دفاع ترامپ بر محکم بودن مفاد این توافق صحه گذاشته بودند! این تنفر عمیق از دستاورد مهم اوباما بود که بولتون و پومپیو را جایگزین تیلرسون و مک مستر کرد و ماتیس را نیز به حاشیه رانده است.

خروج ترامپ از توافق TPP موسوم به پیمان تجاری اقیانوس آرام نیز نمود بارزی از مولفه های دخیل بر تصمیم سازی اوست. این توافق نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا در بین کشورهای آسیای شرقی را به طور قابل ملاحظه ای افزایش می داد و نفوذ فزاینده چین را در آسیای شرقی کاهش می داد ولی ترامپ همچون توافق هسته ای با ایران صرفا چون دستاورد اوباما بود آن را ملغی کرد!

پیشنهاد اخیز ترامپ نیز برای مذاکره مجدد با ایران در همین راستاست‌.ترامپ اصولا برایش مفاد این توافق نامه مهم نیست و به اذعان مقامات امنیتی از جزییات چنین توافقاتی اصولا بی خبر است وتنها رییس جمهور تاریخ آمریکاست که گزارش های روزانه امنیتی موسوم به PDB را مطالعه نمی کند و مسایل مهم را حتی بندهای توافق هسته ای بین ایران و 5+1 را از تلویزیون(ترجیحا فاکس نیوز) دنبال می کند!

او به وزرای امنیتی کابینه اش 10 دقیقه زمان اختصاص می دهد ولی افرادی مثل کیم کارداشیان ، مدل و هنرپیشه خاص، 1.5 ساعت می توانند در حضور او باشند چون خسته کننده نیستند!

گزارش های روزانه امنیتی که توسط نهادهای اطلاعاتی آمریکا تهیه می شود نقش مهمی در تصمیم های روسای جمهور آمریکا دارد ولی ترامپ آنها را "خسته کننده" می داند. ترامپ ترجیح می دهد که خیلی مختصر و به طور شفاهی این گزارش ها به او داده شود و بسیاری را به وزیر دفاع کابینه اش ارجاع می دهد.

لیون پانه تا وزیر اسبق دفاع می گوید او بسیاری از اطلاعات مهم را با نخواندن گزارش های امنیتی از دست می دهد همانطور که چند ماه قبل از خروجش از توافق هسته ای با ایران در گزارش نهادهای امنیتی نسبت به خروجش از برجام هشدار داده شده بود و او آنها را نادیده گرفت! بنابراین او حوصله مذاکره طولانی برای توافقی بهتر را نیز ندارد و صرفا به دنبال پاک کردن امضای اوباماست.

بر اساس یکی از مقالات نیویورک تایمز او می خواهد ستاره ای باشد که در قامت یک ساختارستیز (ژست ساختار ستیزی )مشکلات لاینحل تاریخی آمریکا را حل کرده باشد. مثل شومنی که چند دقیقه ای که روی آنتن است برایش مهم است. غیر از عنصر تنفر از اوباما برای خروج از توافق برجام، اعتماد به هنر مذاکره اش نیز از دلایل این تصمیم بود که می تواند نقطه ضعف اساسی او نیز باشد. سردبیران Time و Foreign Policy ترامپ را مطلقا به خاطر روحیاتی که دارد فاقد هنر مذاکره نامیده اند!

ترامپ به جاه طلب بودن خود می بالد و آن را رمز موفقیت خود می داند و جمله معروفی دارد که معرف اوست. " فردی بدون جاه طلبی را به من نشان دهید ، تا من به شما یک بازنده را نشان دهم" .

این نقطه قوت ترامپ از نظر خودش که او را در دنیای تجارت به ستاره ای درخشان مبدل کرده است اما دردنیای سیاست، گارد باز و آسیب پذیری در برابر دیپلماسی قدرتمند رقبا می تواند باشد.

کالین پاول وزیر اسبق امور خارجه آمریکا گفته بود " جاه طلبی خود را زیاده از حد به مقام و سمتی که دارید نزدیک نکنید، چون هر دو با هم سقوط می کنند" و این عبارتی است که در مورد ترامپ می تواند صادق باشد. دونالد ترامپ ویژگی های را وارد کاخ سفید کرده است که همگی آنها آنطور که در عالم تجارت مفید بودند ، در سیاست ورزی میان مدت مفید نیستند و یکی از آنها جاه طلبی مفرط اوست!

"من به بهترین کالج رفته ام" و " من باهوشترین فرد دنیا هستم" جملات ترامپ در معرفی خودش است. او پس از استعفای مسوول رسانه اش هوپ هیکس و همچنین استیو بانوون استراتژیست اش کسی را جایگزین نکرده است و خود اینک مسسول تیم رسانه ای خود و استراتژیست خود است که نشانگر جاه طلبی مفرط او و پاشنه آشیل اوست. خالی بودن پیزامون او از حرفه ای های وزارت امورخارجه و کارشناسان مستقل امنتیتی نقطه ضعفی است برای او در هر مذاکره ای.

مجله نیویورکر ترامپ و تیم اش را فاقد هنر بستن توافق موفق نامیده است و طرف های مقابل را که با ترامپ و تیمش وارد مذاکره می شوند را دارای مزیت نسبی و دست بالا داشتن می نامد!

ترامپ پدیده ای است که جمهوریخواهان را کلافه کرده است . بارها جمهوری خواهان ارشد گفته اند که او رییس جمهوری است که به کسی نیاز ندارد.

این ویژگی ترامپ نیز می تواند فراتر از لابی های قدرتمندی که در 4 دهه گذشته بر ضد ایران فعال بوده اند ، با دیپلماسی موفق به نفع ایران و منافع اش تمام شود چون او همانطور که در یکی از مذاکرات اخیر خود امتیازی ناگهانی به یکی از شرکت های مهم چینی داد و جمهوریخواهان را شوکه کرد ، با تکروی های خود قواعد دیپلماتیک را زیر پا می گذارد.

بنابر تحلیل فوق از مکانیسم رفتاری ترامپ ، اگرچه فعلا ایران با توجه به نواسانات ارز و التهاب بازارهای مالی در موضع ضعف قرار دارد و مذاکره در شرایط حاضر به نفعش نیست، اما در صورت فایق آمدن بر مشکلات داخلی و بازارهای مالی که می تواند با نزدیکی و فشار بیشتر بر اروپا و بویژه راه اندازی سویفت اروپایی تحقق یابد، می تواند از ترامپ و دولتش امتیازهایی را بگیرد که هیچ دموکرات معتدل و یا جمهوریخواه کلاسیکی حاضر به اعطای آن نخواهد بود.

شکاف بین اروپا و آمریکا هیچ وقت به این شدت نبوده است و اروپا اکنون با بحران استقلال امنیتی از آمریکا مواجه شده است که ایران می تواند نهایت استفاده را ازین وضعیت ببرد. ترامپ به شدت به توافق با ایران نیارمند است چون ترامپ عملا در سیاست خارجی چیز برای فروش به افکار عمومی ندارد و توییت های جنجالی اش در رابطه با ایران و سقوط احتمالی نظام ایران با گزارش نهادهای امنیتی نظامی در تناقض است.

ترامپ می داند که بدون همراهی اروپا ، چین و روسیه نمی تواند ایران را با تحریم های یکجانبه به زانو درآورد و استراتژی تجاری او مبنی بر ضربه گیج کننده به حریف و پیشنهاد مذاکره بلافاصله در سیاست پرتنش دنیای امروز در خاورمیانه ده ها مولفه در آن دخیل هست، کارساز نیست.

ترامپ با آگاهی از روحیه معامله گری روس ها در خاورمیانه شطرنج خود را در قضیه ایران و فلسطین شروع کرد اما به دلیل پرونده ای که توسط بازرس ویژه مولر در مورد خیانت احتمالی ترامپ و دخالت روس ها در پیروزی او در جریان است، قادر به ادامه شطرنج خود با مهره ی روس ها نیست- هر چند روس ها ابایی در معامله با منافع شرکای خود ندارند- چون روسیه هرگز تا این حد در خاورمیانه دست بالا را نداشته است و هرگونه بحران جدید اعم از تضعیف اساسی حکومت ایران و یا حتی جنگ آنها را تضعیف می کند و این ایران را در موضع بهتری قرار می دهد.

چینی ها نیز با خروج ترامپ از معاعده TPP در وضعیت بهتری قرار دارند و تحریم نفت ایران را که منجر به بحران انرژی می شود تهدیدی استراتژیک برای اقتصاد خود می دانند و هرگز از آن پیروی نخواهند کرد بنابراین ترامپ می داند که برای مذاکره با ایران با از دست رفتن اروپایی ها زمان زیادی ندارد ؛ مذاکره ای که محتوای آن زیاد برای او مهم نیست!

 

ارسال به دوستان