عصر ایران؛فاطمه صابری- «صداوسیما حق پخش تلویزیونی بازیهای فوتبال ایران را پرداخت نمیکند، با کیفیتی نازل بازیها را تصویربرداری میکند، در عین حال دوربینی جز دوربین تلویزیون به ورزشگاهها برای تصویربرداری راه داده نمیشود، به تمام اینها اضافه کنید گزارشگرانی را که به معنی واقعی و عامیانه کلمه «روی اعصاب» بیننده راه میروند.
گزارشگران شناختهشدهی تلویزیون معمولا بعد از هر بازی لیگ برتر فوتبال ایران زیر ذرهبین هواداران پرتعداد فوتبال در ایران قرار میگیرند. مردانی که بهجز یکی دو نفرشان، وظیفهی خود را بهدرستی انجام نمیدهند و گویا حقوقشان وقتی بهطور کامل از سوی سازمان صداوسیما به حسابشان واریز میشود که هنگام گزارش فوتبال هیجان بازی را گرفته باشند یا با اظهارنظرت بیربط هزاران تماشاگر را مجبور کنند صدای گیرنده را خاموش کرده یا تغییر شبکه دهند.
لیگ برتر فوتبال ایران به نیمفصل خود نزدیک شده است. اکثر باشگاههای لیگ تا اینجا با برگزاری 14 بازی میزبان تیمهایی از استان یا شهرهای دیگر بودهاند. بازیها هم از شبکه استانی و دیدارهای حساستر یا تیمهای پرطرفدارتر مانند پرسپولیس و استقلال از شبکه 3 یا ورزش بهطور زنده پخش شده است.
گزارش این بازیها در استانها عموما به گزارشگران شبکههای تلویزیونی و رادیویی محلی سپرده میشود.
اکثر گزارشگران منتخب، تعریف و تمجید از تیم و فرهنگ تماشاگران شهرشان را رسالتی مهم برای خود میدانند و ابایی ندارند در طول بازی چشم خود را بر بازی خوب حریف(تیم مهمان) و اتفاقات منفی داخل ورزشگاه ببندند.
معنی این حرف آن نیست که گزارشگران شبکههای سراسری از خطا مبرا هستند؛چون معضل گزارشگری فوتبال در تلویزیون ایران در نوع خود بحرانی بزرگ است.اکثر گزارشگران ایران درک صحیحی از شغلی که انتخاب کردهاند ندارند و سخنرانی 90 دقیقهای را با گزارش فوتبال اشتباه میگیرند.
شاید اگر از گزارشگران سالهای گذشته و قدیمیتر مانند عباس بهروان، اسکندر کوتی، بهرام شفیع، هادی صالح نیا، اکبر ارمنده و مسعود اسکویی انتقاداتی میشود آنها بتوانند توجیهاتی مانند در دسترس نبودن اطلاعات روز فوتبال در آن برهه را مطرح کنند. اما در شرایط کنونی و با توجه به شرایط سهل استفاده از اینترنت و ماهواره امکان دسترسی به اطلاعات بهصورت لحظهای برای کودکان نیز فراهم است.
گزارشگران فعلی با یک سرچ ساده میتوانند در کمتر از یک دقیقه صدها ویدئو از سبک و سیاق گزارش فوتبال در کشورهای مختلف را ببینند. لزوما برای درک این گزارشها نیازی به دانستن زبان هم نیست.
اصل اساسی گزارش ورزشی هیجان بخشیدن و یا به شکلی کم توقعانهتر حفظ هیجان بازی و ورزشگاه به بیننده است. نه مانند آنچه اکثر گزارشگران ایرانی انجام میدهند؛ صدای یکنواخت و بدون فراز و فرود و کشتن هیجان بازی. البته داستان گزارشگرانی مانند علیرضا علیفر کمی متفاوت است که صحنههای پرهیجان بازی را بهطور واضح برای دابشمس سازان گزارش میکند و نه مخاطبی که پای تلویزیون نشسته است!
در کنار انتقادات برشمرده، رویهی غیرمتعارف و عجیب گزارشگران فوتبال استانهایی مانند آذربایجان شرقی، خراسان، خوزستان،اصفهان را هم اضافه کنید. آنها که در طول سال دو سه بار فرصت پیدا میکنند تا در شبکه سراسری گزارش انجام دهند از ابتدا تا انتهای بازی به تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز از استان و تیم و شهرشان میپردازند و تقریبا تیم مهمان و تماشاگرانش که مردمانی در سوی دیگر ایران هستند را نادیده میگیرند.
آنها در هماهنگی با تصویربرداران همین شبکهها، حاشیههای سکوها و اتفاقات جنجالی بازی و حتی صحنههای آهسته دیدار را به نفع تیم شهرشان کنترل (بخوانید سانسور) میکنند. صحنههای داوری را وارونه جلوه میدهند و نسبت به خطاهای بازیکنان مهمان اغراق میکنند تا به همشهریانشان اثبات کنند به دیارشان تعصب دارند و غریبه پرست نیستند! در حالی که آنها نه در یک شبکه استانی خصوصی یا متعلق به باشگاه، که مشغول گزارش بازی در یک شبکه ملی سراسری هستند و انتظار مخاطب آن است که نگاه هواداری و کورکورانه به تیم شهرش نداشته باشد.
طرفداران، بازیکنان و مسئولان تیمهایی مانند پرسپولیس،استقلال، پیکان و سایپا انتظار دارند وقتی با تراکتورسازی تبریز، سپاهان اصفهان، سایپای کرج، فولاد خوزستان، سپیدرود رشت،نساجی مازندران و ...بازی دارند گزارشگران شبکههای استانی حقیقت و واقعیت و هیجان فوتبال را برای خوشایند همشهریهایشان قربانی نکنند و اعصاب بینندگانی که یک شبکه ملی و نه خصوصی را برای دیدن بازی فوتبال انتخاب کردهاند« خط خطی نکنند»
دراینارتباط میتوان سه بازی اخیر لیگ برتر را مثال زد؛ واکنش کاربران فضای مجازی و بعضی رسانهها، نشان میدهد که گزارشگر بازی ماشینسازی تبریز و پرسپولیس صدای اعتراض تعداد قابلتوجهی از بینندگان تلویزیون را بلند کرده است. گزارشگری که گویا رسالتش فقط طرفداری از ماشینسازی نبود. بلکه آمده بود با تکهپرانی، انتقام کلامی لازم را از طرفداران پرسپولیس بگیرد که هفته قبلتر در تهران میزبان تراکتورسازی بودند. دیداری که گزارشش بر عهدهی عادل فردوسی پور بود. فردوسی پور از معدود گزارشگران کاربلد صدا و سیما است و در بازی مورد اشاره در تهران هم حق مطلب را بهدرستی از سکو تا زمین بازی، درباره دو تیم ادا کرد.
همین ماجرا در بازی سپیدرود رشت و استقلال تهران رخ داد. جایی که استقلالیها با 5 گل میزبان خود را شکست دادند. اما گزارشگر شبکه باران که صدایش از شبکه سراسری 3 پخش میشد، بهواسطه آنکه تیم شهرش شکست تلخی را پذیرا شده بود مدام مشغول توجیه و مصیبتنامه خواندن برای سپیدرود بود و هنگام گزارش صحنههای گل بازی برای استقلال هم تلاش میکرد با کمترین هیجان ممکن کارش را انجام دهد تا همشهریانش از او دلخور نشوند!
این که حس و حال طرفداران غیر گیلانی استقلال در این بین چه بود صد البته برای سازمان صداوسیما و گزارشگر بازی پشیزی ارزش نداشت. بماند که تصویربرداری بازی سپیدرود و استقلال یک افتضاح مسلم بود و تیم تصویربرداری تا پایان بازی موفق نشد حتی یک حرکت اسلوموشن درست را برای بیننده نشان بدهد یا دوربین را برای روز بارانی تنظیم کند.آنهم در شهری که آسمانش در طول سال بیشتر از آنکه رنگ آفتاب ببیند، بارانی است.
دقیقا مانند تصویربردار و گزارشگر بازی سپاهان اصفهان و پرسپولیس. جایی که این افراد مسحور ورزشگاه نیمهتمام شهرشان بودند و دهها بار نمای باز ورزشگاه نقشجهان را به بینندگان نشان دادند. گزارشگر شیفته سپاهان در طول 90 دقیقه بازی ابدا اشارهای به حاشیههایی که تماشاگران اصفهانی برای تیم پرسپولیس ایجاد کرده بودند، نکرد، از لیزرهایی که تماشاگران این تیم به چشم بازیکنان تیم مهمان و داوران میانداختند و از قاب دوربین تصویربرداران همین شبکه استانی هم قابل سانسور نبود بهدفعات گذشت و صدای مهیب نارنجکهایی که در ورزشگاه زلزله ایجاد کرده بود و دود غلیظی در استادیوم ایجاد شده بود ابدا به گوش و چشمش نیامد.
گزارشگر اصفهانی با این توجیه که دید مناسبی به زمین ندارد در بسیاری از دقایق از جریان بازی عقب ماند.او در این لحظات فراموش نمیکرد از سپاهانِ شهرش تمجید کند و درخواست پخش چند باره نماهای بیربط از ورزشگاه نقشجهان را از«همکاران عزیزش» داشته باشد.
این قبیل گزارشگران توجهی به این مهم ندارند که برای یک بیننده فوتبال دیدن چند باره نمای ورزشگاه آزادی تهران، مشهد، اصفهان، تبریز و... جذابیتی ندارد.
مگر این ورزشگاهها زیباتر و مدرنتر از نیوکمپ، سانتیاگوبرنابئو،الدترافورد و دیگر ورزشگاههای بزرگ جهان هستند؟ در طول پخش زنده بازی این تیمها که در فوتبال و تکنولوژی تصویربرداری پیشرو هستند چند بار نمای کامل ورزشگاه برای بیننده پخش میشود؟ اگرهم نماهایی از تماشاگران و ورزشگاه پخش شود انتخابهایی هوشمندانه برای جذاب کردن بیشتر بازی است و نه آنقدر بیربط و بیموقع که بیننده را از انتخاب شبکه پشیمان کند.
گزارشگران رادیو در ایران هم وضعیتی کیفیتر از همکاران تلویزیونیشان ندارند. آنها بیپرواتر از گزارشگران تصویری درباره بازیها آسمانوریسمان میبافند و حق شنیدن یک گزارش کیفی را از شنوندگان رادیو میگیرند.
این ماجرای سازمانی در ایران است که همهچیز را بهصورت انحصاری در اختیار دارد. نهتنها بابت آگهیهای تجاری پرتعداد قبل و بعد از بازیهای فوتبال ریالی به باشگاهها و فوتبال کمک نمیکند، بلکه حق پخش بازیها را هم به باشگاهها نمیپردازد و با انتخاب گزارشگرانی که مِتُد ابتدایی گزارش در یک شبکه سراسری و استانی را فرانگرفتهاند صدای اعتراض بینندگان را بلند میکند.
این سازمان دلیلی نمیبیند توضیح دهد که با پیشرفتهای تکنولوژی در زمینه تصویربرداری چرا کیفیت پخش بازیها در ایران همچنان در سطحی نازل باقی مانده است،بهگونهای که بارها کارشناسان در برنامههای تلویزیونی همین سازمان،برای اظهارنظر صحنههای داوری به دلیل کیفیت نامناسب تصاویر به دردسر افتاده و انتقاد کردهاند.
گویا تصویربرداران تلویزیون ایران بدون شناخت دوربین، فضای ورزشگاه، دو تیم و تماشاگران و ورزشگاه فقط وظیفهی روشن و خاموش کردن دوربین را برای خود تعریف کردهاند. آنها بابت تصاویر نازلی که برای بینندگان پخش میکنند هم دهها بار در طول 90 دقیقه از«همکاران پرتلاششان» در اتاق رژی، امپکس و نودال و واحد سیار تشکر میکنند. کسانی که مشغول انجاموظیفهی خود هستند و در قبال این فعالیتهایشان هم حقوق دریافت میکنند.
هرچند امیدواری برای ارتقای کار و درک فلسفهی گزارشگری در صداوسیمای ایران با شبکههای خصوصی باشگاهی خوشبینانه است اما با این حال امیدواریم طی حدود دو ماه آینده که نیمفصل دوم بازیهای لیگ برتر فوتبال ایران آغاز میشود شاهد تغییرات مثبتی در این زمینه باشیم. تغییراتی مانند کلاسهای بررسی کیفیت گزارشهای نیمفصل اول برای گزارشگران محلی و سراسری و در کوتاهمدت هم میتوان برای بازیهای بزرگ در استانها از دو گزارشگر؛ یکی متعلق به شبکه استانی و دیگری سراسری استفاده کرد.