سمیه تیاری
شایع ترین رویکردی که به هنر در حال حاضر وجود دارد این است که از هنرمند می خواهد روش «هنر برای هنر» را به کار گیرد. هنری که ترجیح می دهد روی تولید مادی متمرکز شود و وقت چندانی برای تولید محتوای معنوی صرف نکند. روشن است که چنین روشی نه تنها چراغی برای تکامل هنر روشن نمی کند، بلکه سنگ راه آن هم میشود. اما می بینیم بسیاری از هنرمندان امروزی در کشورمان همین راه را در پیش گرفته اند.
روش آسانی که هم سود مادی برایشان دارد و هم آنها را از دردسرهایی که تولید محتوای معنوی به دنبال دارد در امان نگه می دارد. در حالیکه این شیوه استفاده از هنر در کشور ما خلاف ارزش هایی است که سعی می شود آنها را ترویج کرد. همچنین با توجه به خط مشی که برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریف شده و از نام آن نیز هویداست حمایت از معدود هنرمندانی که پا در راه معنا می گذارند و سختی آن را به جان می خرند اگر جزء اولویت های ناظران هنر نباشد بسی جای تعجب است!
از طرف دیگر، اردیبهشت ماه امسال، وقتی دفتر موسیقی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار اطلاعیهای از آغاز تغییرات در ساز و کار فعالیت تخصصی خود و کاهش محدودیت ها و نظارت ها خبر داد، امیدی در دل هنرمندان تابید تا دست خود را برای زدن حرفشان بازتر ببینند.
به عنوان نمونه «مهدی یراحی» که از جمله خوانندگان جوان و خوش فکر کشورمان است متاسفانه به تازگی قربانی برخوردهایی شده که ثابت می کند نه تنها از معدود هنرمندان متعهد به تولید محتوای معنوی حمایتی صورت نمی گیرد بلکه به آنها سنگ اندازی نیز می شود.
یراحی که پیوسته نشان داده دغدغه مند است و می خواهد صدای مردمی باشد که فریادرسی برایشان نیست به آسانی و با تصمیمی غیرمنصفانه از صحنه هنر حذف می شود. این خواننده جوان، با کارهایش نشان داده درک بالایی از رسالت هنرمند دارد. او همواره داوطلبانه از کسانی حمایت کرده که می دانسته پشت آنها ایستادن ممکن است تاوان سنگینی در پی داشته باشد. شکی نیست، مردم هیچگاه آهنگ «خاک» که به مشکلات محیط زیستی و نفس گیر مردم اهواز اشاره می کرد را فراموش نخواهند کرد یا در اوج سکوت بخشی از سلبریتی ها در برابر اجحافی که به کارگران فولاد می شد این خواننده متعهد، لباس کارگران را به تن کرد و در کنسرت حضور پیدا کرد.
از آنجا که هر انسانی موظف است درباره واقعیتهای جامعه فکر کند و برای بهتر شدن آن تلاش کند، در این میان، وظیفه هنرمندان سنگین تر است، زیرا هنرمندان از اعتبار مردمی برخوردار هستند بنابراین وظیفه آنها نسبت به مردم عادی جامعه بیشتر است، بر همین اساس، به کارگیری زبان هنر برای آگاهی دادن از جمله هنرنمایی های دیگر یراحی است که در قطعه پاره سنگ نیز تکرار شد. وی در قامت یک هنرمند جنگ را به چالش کشید و درباره آن پرسش کرد.
هر چند به گفته خودش در این اثر دست به یک شیطنت زد و یک خط از شعر مربوطه را تغییر داد تا بتواند حرفش را بزند. هنرمندی که می بیند مردم سرزمینش هنوز قربانی جنگ هستند درباره آن پرسش می کند اما تنها پاسخی که دریافت می کند حذف شدن خودش از صفحه هنر است. در چنین شرایطی، حذف خواننده قدرتمندی که جایزه بهترین خواننده پاپ در سال گذشته را نیز در کارنامه خود دارد، باعث بدبینی و شکاف بیشتر بین افکار عمومی و متصدیان امور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد شد.
همگی شاهد بودیم ممنوع الفعالیت شدن یراحی باعث ابراز همدلی و افزایش هواداران این خواننده محبوب شد. چنین برخوردهایی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اهل هنر که کنش و واکنش زیادی با مردم دارند سبب موضع گیری افکار عمومی در برابر چنین تصمیماتی می شود. در این بین اگر هنرمندی رسالت خود را به انجام می رساند و به گفته بتهوون که درباره هنرمندان حقیقی می گوید: «تکامل باید هدف اولیه همه هنرمندان حقیقی باشد.» نه تنها نباید با او رفتار حذفی کرد بلکه مورد تشویق و ستایش نیز قرار بگیرد.
انگیزه ها و دغدغه های یک هنرمند را باید ستایش کرد ولو در بیان آنها به گمان برخی اشتباه هم کرده باشد چرا که فعالیت هنری فرآیندی است که در طول زمان تکامل می یابد و به صرف یک یا دو اثر یا گفتار نمی توان کارنامه هنری هنرمندی را بست.