عصرایران؛ خدیجه غبیشاوی - یک سال تعهد و وفاداری تهران به برجام، ضربالاجل 60 روزه کاهش تعهدات برجامی، بیتوجهی به تهدیدات و لشکرکشیهای آمریکا، عدم امتیازدهی و عقبنشینی، همه و همه در نهایت به فروکش کردن آتش سرکشیهای واشنگتن در عهد ترامپ و بازگشت گزینه دیپلماسی به روی میز مقابل 2 کشور منجر شده است.
احتمال وقوع جنگ نظامی میان ایران و آمریکا به مرکز مباحثات، رایزنیها و تحلیلها در محافل داخلی و خارجی تبدیل شده بود که رهبران دو کشور صریحا اعلام کردند قصدی مبنی بر آغاز جنگ نظامی ندارند، «بک چنل»ها فعال شدند، رفت و آمدهای سیاسی به تهران، کشورهای منطقه، غرب آسیا و اروپا پررنگتر شد، یک روز سخن از میانجگری میانجی کهنهکار، یعنی عمان به میان آمد و روز دیگر عراق خود را در خط نخست جبهه کاهش تنشها میان تهران و ینگه دنیا قرار داد، از سویی زمزمههایی نیز درباره میانجگری سوئیس و آلمان مطرح شد تا قرعه به نام یک گزینه نه چندان نام آشنا اما موجه و معتبر بیفتد.
بازیگران بینالمللی پس از بالاگرفتن تنش میان تهران و واشنگتن و به ویژه پس از عقبنشینی ایران از تعهداتش در برجام در چارچوپ این توافق بینالمللی و اعلام ضربالاجل 60 روزه، یکی پس از دیگری به نقشآفرینی با هدف کاهش تنشها، حل اختلافات و نزدیک کردن این دو دشمن دیرینه پرداختند اما این بار فراتر از تصورات، این ژاپن بود که ردای میانجیگری میان تهران و واشنگتن را برتن کرد و در نقش متحد آمریکا و یار دیرینه تهران، قرار است پس از 40 سال احتمالا در روزهای گرم تهران، یخ روابط ایران و آمریکا را آب کند.
«شینزو آبه» نخستوزیر 65 ساله ژاپن فردا-چهارشنبه- برای دومین بار در طول حیاتش به تهران میآید تا همانند پدرش میانجگری کند؛ آبه که در سال 1362 به همراه پدرش که در آن زمان وزیر خارجه ژاپن بود برای میانجگری میان ایران و عراق با هدف خاتمه جنگ میان دو کشور راهی تهران شده بود، امروز اما با پرونده و مسئولیتی سنگینتر عازم تهران میشود تا شاید بتواند کمک کند گره کوری که در برجام و در نتیجه خروج آمریکا از این توافق مهم حاصل شده است، باز شود.
تهران شرط هرگونه مذاکره با کاخ سفید را بازگشت آمریکا به توافق هستهای ایران و گروه 1+5 اعلام کرده است، گزارهای که از ابتدا آن را مطرح کرد و هیچگاه از آن عقبنشینی نکرد، بر این اساس واشنگتن یا باید به برجام برگردد و یا شرایط آن را اجرا کند تا بتواند تهران را در مقابل خود بر سر میز مذاکره بیابد.
واشنگتن اما در مقابل از خود چهرهای متناقض و بیثبات را به عرصه کشیده است، رئیسجمهور بیزینسمن آمریکا با وجود مخالفت جهانی از برجام خارج شد و شروط 12 گانهای را برای مذاکره با ایران اعلام کرد، پلنی همانند آنچه درباره کرهشمالی رخ داد را برای خود شبیهسازی کرد و هرروز بر تحریمهای ایران افزود، یک روز جنگ کلامی و رسانهای راه انداخت و روز دیگر شماره تلفن خود را داد و به تعریف و تمجید از رهبران ایران پرداخت و گفت که منتظر تماس آنها است و تنها خواستهاش عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای است.
اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا ترامپ حاضر است به نقطه آغازین مسیری که در طول یک سال گذشته طی کرده، بازگردد؟
ترامپ تا به امروز در قبال ایران به وعدههای انتخاباتیاش عمل کرده است و از برجام خارج شده و به فشار حداکثری علیه ایران روی آورده است ، اما به نظر میرسد رسیدن به نقطه مشترک دیپلماتیک میان دو کشور ایران و آمریکا برای ورود میانجیگران و آغاز مذاکرات هرچند ابتدایی فراتر از انتظارات، بسیار دشوار و نفسگیر باشد.
روشن است که نه ایران حاضر به عقب نشینی از یگانه شرط خود برای نشستن پای میز مذاکره با واشنگتن است و نه ترامپ حاضر به بازگشت به برجام، از این رو به نظر میرسد ماموریت پیش روی شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن در پرونده میانجیگری میان ایران و آمریکا یکی از دشوارترین مسئولیتهای وی در عرصه بینالمللی و چیزی شبیه به معجزه باشد!
بيشتر اومده تا بعد ، ترامپ بگه من حتي ژاپن رو هم فرستادم ولي باز ايران امتناع كرد و به نوعي به فشارهاش وجهه بده
كتابهاي ترامپ رو بخونيد متوجه ميشيد كه ميگه براي اينكه تغيير بنيادي بوجود بياري و به نوعي طرفت رو زير سلطه بياري بايد جنگ راه بندازي و نابودش كني و اونطور كه دلت ميخواد بسازيش
يك كم صبر كنيم قضيه روشن ميشه
ترامپ معامله گر است و مطمئناً معامله خواهد کرد اولین اقدامش هم کم رنگ شدن بولتن بوده ولی قابل اعتماد نیست چون اصالتاً قماربازه
پلن؟
اول فارسی نوشتن رو رعایت کنید لطفا!
مذاکره با آمریکا قطعا در مجموع به نفع مردم ما نیست.
حالا آبه تشریف بیاورد، سلطان قابوس تشریف بیاورد، جناب سوییس و برهم صالح تشریف بیاورند برای ما تفاوتی ندارد. ریشه باید اصلاح شود
اما به نعل و به میخ زدن تا دلتون بخواد
اینکه توافق نشدنیه و هر طرفی شروطی داره، فقط برای امتیازگیریهای بعدیه چون هر طرف باید نرمشی نشون بده تا توافقی حاصل بشه
پس هر کسی که از معجزه و عدم توافق صحبت میکنه، با احترام، یا معنی دیپلماسی رو نمیدونه،
یا منفعتش در تقابل و گرانی دلاره
وسنت خدا بر این قرار دارد که اسراییل از بین برود خواه از طریق ایران باشد یا گروه دیگری
واقعا این همه رفت و آمد به خاطر اینه که بین ایران و آمریکا صلح اتفاق بیفتند یا اینکه به ایران گوشزد کنند که فرصتهایش دارد تمام می شود به راستی آیا ان گونه که پیش بینی می شد که با تحریم ایران قیمت نفت سر به فلک می کشد اتفاق افتاد؟ ایا احتمال ندارد که داریم فرصتهای موجود را با بستن راه هر گونه مذاکره از دست می دهیم؟ آیا مجددا فرصت انجام صلح با عراق و جلوگیری از جنگ و دریافت غرامت با این اتفاقات در ذهن متبادر نمی گردد؟ آیا مجددا نکند در راهی قدم برداریم که مجبور به نوشیدن جام زهر شویم؟ فرصتها به مانند ابر هستند اگر درست استفاده نشود امکان دارد که هیچگاه تکرار نشوند...