عصرایران؛ احسان محمدی- تیمملی والیبال جوانان ایران با شکستدادن ایتالیا در دیدار فینال برای نخستینبار به عنوان قهرمانی جهان دست یافت. آنها در کنار این موفقیت ورزشی، توانستند یکی از کلیشههای بسیار تکرارشده در ذهن همه ما را هم شکست دهند:«ما ایرانیها کار تیمی بلد نیستیم»!
واکنشها به این پیروزی همچنان ادامه دارد. مسابقهای که در میان شگفتی همه، از تلویزیون پخش نشد و برخی نوشتند در این دیدار علاوه بر ایتالیا، سیما هم شکست خورد. اینکه چرا مسابقات نه چندان معتبر دوستانه تیمهای فوتبال بزرگ دنیا به صورت زنده از تلویزیون سراسری پخش میشود اما دیدار فینال جامجهانی جوانان که یک سوی آن تیمملی ایران قرار دارد به صورت زنده به نمایش در نمیآید، پرسش گلهمندانهای است که بسیاری از جمله وزیر ورزش و جوانان مطرح کردند و احتمال میرود سازمان صدا و سیما به آن پاسخ دهد.
اما آنها که از تلویزیون اینترنتی این مسابقه را دیدند میدانند امیرحسین اسفندیار، پوریا یلی، مرتضی شریفی، مهران فیض امام دوست، امیرحسین توخته، امیرمحمد فلاحتخواه و محمدرضا حضرتپور و ... زیر نظر بهروز عطایی و کادر تمام ایرانیاش چه نمایش باشکوهی داشتند.
صادق زیباکلام قبل از آغاز جامجهانی فوتبال گفته بود:« از بردن مراکش و پرتغال و اسپانیا در جام جهانی استقبال نمی کنم چون آن وقت از نظر مسایل ناسیونالیستی صدا و سیما دیگر می خواهد بال دربیاورد...
کاش این قدر فوتبال را بزرگ نمیکردند و پیروزی در آن را این قدر با اهمیت جلوه نمی دادند...وقتی در فوتبال برنده می شویم احساس کاذبی به ما دست میدهد و درباره جایگاه و وضعیت خودمان از حقیقت و واقعیت دور میشویم...
ما بیش از اندازه به فوتبال بها می دهیم...ورزش چندان به آشتی ملتها و نزدیک شدن آنها کمک نمیکند... مثلا فرض کنید ایران و عربستان با هم بازی دارند. فقط بُغض و کینه را زیاد می کند...»
او احتمالاً بعد از دیدن تبریک مقامات رسمی کشور در گوشه دفترش به جای «فوتبال» نوشته است «والیبال». چرا که برای دقایقی احساس کردیم پادشاه کرهزمین هستیم، هیچ تحریمی وجود ندارد، قادریم همه دشمنان و مخالفان را به زانو در بیاوریم و کسی حریفمان نیست. در حالیکه وقتی صبح از خواب بیدار شدیم، مشکلات و دشواریهای زندگی با دندانهای جرمگرفته به ما لبخند زدند!
اما باید پذیرفت که جوانان ایران با همین مشکلات باز توانستند قهرمان جهان شوند. یعنی بالاتر از تمام کشورهایی ایستادند که جوانهای آنها برای بازی تدارکاتی، اخذ ویزا، امکانات و تجهیزات و .. هیچ کاستی نداشتند. عوامل متعددی را میتوان برای این موفقیت برشمرد اما این پیروزی ورزشی یک بار دیگر نشان میدهد که اراده جوانان این نسل توفنده است. مثل همه نسلهای پیشین آنها می توانند کارهای بزرگ کنند به شرط آنکه مجال مناسب پیدا کنند.
در کشوری که «دود از کنده بلند میشود» ضربالمثل پرطرفداری است، میانگین سن مدیریت در کشور بسیار بالاست، جوانها مورد اعتماد قرار نمیگیرند و مدیران کهنهکار با تبختر به آنها میگویند «هنوز دهانشان بوی شیر میدهد» و ... امکان جولان دادن جوانان دشوار است اما آنها هر وقت اندک فرصتی یافتهاند نشان دادهاند که میتوانند حتی کلیشه ازلی – ابدی «ما ایرانی ها کار تیمی بلد نیستیم و تنها در مسابقات فردی پیروز می شویم» را در هم بشکنند.
اینکه ما معمولاً تکرو هستیم و در کار تیمی زود به اختلاف میرسیم و هم را کم قبول داریم البته غیرقابلانکار است اما این تجربه نشان داد اگر درست هدفگذاری کنیم، به هم اعتماد کنیم و بزرگتر بیندیشیم حتی میتوانیم بر انگارههای ذهنی خودمان هم غلبه کنیم.
کوتاه سخن اینکه کلید موفقیت این کشور در دست جوانهاست، اگر کهنهکاران و کهنهسواران عرصه مدیریت کشور به آنها مجال بدهند، از فرصت بازنشستگی استقبال کنند و نوبت به جوانها برسد، این خون سبز کشور را نجات میدهد. شک نکنیم.
کوبا هم اول والیبال جهان بود !!
بخصوص در دید بقیه مردم دنیا (البته غرب) که فکر می کنند ایران برهوتی بیش نیست
خدا قوت.
چرا در باره مربی ایرانی چیزی نمی گویید!!
فرصت دادن به جوانان گزاره ی ناقصی است، بهتر است بگوییم فرصت به جوانان دارای همان استعداد، مثلا اگر فردا همین جوانی که الان در والیبال موفق بوده را بگذاریم مدیر همان فدراسیون والیبال باز هم موفق خواهد بود؟
باید از کودکی مسئولان استعداد یابی کنند و همه ی کودکان به سمت همان چیزی که مطابق فطرت و استعدادش است هدایت شوند و در همان مسیر قرار بگیرند، مثلا کسی که استعدادش علوم انسانی است چون از آینده ی شغلی و بیکاری می ترسد مجبورا برود رشته ی مهندسی، یک عمر باید زجر بکشد، پس مهمترین کار شناسایی استعداد تک تک افراد جامعه و به خود شناسی نسبی رساندن آن هاست و بعد هدایت آن ها در همان مسیر استعدادشان