پناهیان و برخی دیگر جوری رفتار میکنند که گویی تا دیروز در ایران نبوده اند هیچ پست و سمت و مقامی نداشته اند و هیچ نقشی در به وجود آمدن این وضعیت ورشکسته ندارند.
صادق زیباکلام به ایرنا میگوید: «آقای پناهیان و این عده دنبال این هستند که شاید از این نارضایتی و دلخوری که در جامعه نسبت به دو جریان اصلی سیاسی به وجود آمده است، استفاده کنند و روی موج این دلخوریها و نارضایتیها سوار شوند و خودشان به گونهای مطرح سازند که ما یک جریان سوم هستیم.»
سخنان اخیر علیرضاپناهیان که در آن حسن روحانی رییس جمهور به تلاش برای دوقطبی سازی جامعه از طریق برجسته کردن موضوع ورود زنان به ورزشگاهها شده است، موجی از واکنشها از جمله این گفتههای زیباکلام را در پی داشته است.
تحلیل جناب عالی از حرفهای اخیر آقای علیرضا پناهیان چیست؟
زیباکلام: آقای پناهیان و یک عده دیگری از تندروها متوجه شده اند که من حیث المجموع چقدر اصولگرایان نزد مردم بی اعتبار شده اند و اصلاح طلبان هم از آنها بی اعتبارتر.
آقای پناهیان و تعدادی از تندروها میخواهند خود را به عنوان یک جریان جدید مطرح کنند و جا بزنند و بگویند که «آی! مردم ما یک جریان جدید هستیم ما با این اصولگرایان که شما از آنها متنفرید کاری نداریم، با این اصلاح طلبان که شما از آنها متنفرید کاری نداریم، با آقای روحانی کاری نداریم، با مجلس کاری نداریم، ما یک جریان جدید و مستقلی هستیم.»
اگر ادعای جنابعالی را بپذیریم تاکتیک این گروه برای این بازی با افکارعمومی چیست؟
زیباکلام: اینها اساس خود را هم روی این گذاشته اند که میخواهیم با مفاسد مبارزه کنیم. عین همان برنامهای که آقای احمدی نژاد سال ۸۴ به راه انداخت که من آمده ام با مفسدین مبارزه کنم و چیزهایی که از بیت المال خورده اند و برده اند را از حلقومشان بیرون بکشم و قس علیهذا.
آقای پناهیان و این عده دنبال این هستند که شاید از این نارضایتی و دلخوری که در جامعه نسبت به دو جریان اصلی سیاسی به وجود آمده است استفاده کنند و روی موج این دلخوریها و نارضایتیها سوار شوند و خودشان به گونهای مطرح سازند که ما یک جریان سوم هستیم.
در حالی که تمام آنها از آقای پناهیان گرفته تا دیگرانی که در این جریان هستند مانند آقای سعیدجلیلی، آقای حمیدرسایی و غیره؛ اینها در این وضعیتی که به وجود آمده در حقیقت اگر بیشتر از دیگران مقصر نباشند به طور یقین گناهشان کمتر از دیگران هم نیست.
اما جوری دارند رفتار میکنند گویی تا دیروز در ایران نبوده اند هیچ پست و سمت و مقامی نداشته اند و هیچ نقشی در به وجود آمدن این وضعیت ورشکسته ندارند و مقصر آقای لاریجانی است، مقصر مجلس است، مقصر قوه مجریه است، مقصر آقای روحانی است، مقصر آقای هاشمی است، جدا از این که فوت شده و از دوم خرداد ۷۶ به این سو اصلا کارهای نبوده است.
این هدف، استدلال و در حقیقت نظریهای است که آقای پناهیان و این افراد دارند مطرح میکنند.