بی انگیزگی در محیط کار را همهی ما تجربه کردهایم. منظورمان همان روزهای دشواری است که نمیتوانید به بهترین نحو کار کنید. زمانهای محدودی هم وجود دارد که بیش از حد تعلل میکنید، تمرکزتان کم است یا برای شروع پروژههای مهم با خودتان درگیر هستید.
از تواناییهایتان بهقدر کافی استفاده نمیکنید
هرکس نقاط قوت و استعدادی دارد. هرگاه تواناییهای ما بهتمامی در شغلمان به کار نیاید، ممکن است وظیفۀ محولشده اصلا چالشبرانگیز به نظر نرسد. بدتر از همه، ممکن است در ارزشمندی خود برای شرکت تردید کنیم و بهتدریج انگیزه کاری خود را از دست بدهیم.
فرصتهای رشد و یادگیری کمی دارید
تصور کنید یک وظیفهٔ ثابت را تا دو هفته یا دوماه یا دو سال یا بارها و بارها انجام دهید. احساستان چه خواهد بود؟ مطمئنم که همگی تا حد مرگ، بیحوصله خواهیم شد.
از نظر احساسی خسته هستید
اگر احساس میکنید در طول روزِ کاری خود همچون یک مردهی متحرک هستید، احتمالا جزو ۷۰ درصد از افرادی هستید که از نظر احساسی از محل کار جدا هستند.
وقتی تلاش میکنید تا با دقت موانع انگیزشی خود را بررسی کنید، نیازهای اجتماعی خود را دست کم نگیرید. در هرم مازلو، سومین پله مربوط به سلامت ذهنی است که پس از نیازهای فیزیکی و امنیت قرار دارد. احساس مورد پذیرش بودن و مفید بودن در کار، برای حفظ انگیزه جهت انجام وظایف روزمرهتان ضروری است.
در واقع «امنیت روانی» مهمترین ویژگیای است که تیمهای موفق در آن با هم اشتراک دارند. گروههایی که دارای ویژگی اعتماد میان فردی و احترام متقابل هستند، نه تنها شادترند، بلکه بهرهوری بالاتری نیز دارند. زمانی که کارکنان اعتماد به نفس دارند و همکارانشان آنها را به خاطر اظهار نظر مسخره نمیکنند، پس نمیزنند یا تنبیه نمیکنند، کارهای بیشتری انجام میدهند و در شغلشان پیشرفت میکنند.
برای جبران خستگی احساسی، در جریان کار خود عمدا فرصتهای اجتماعی ایجاد کنید. یک راه ساده برای شروع، حضور ۵ دقیقه زودتر در جلسات است. از این زمان برای یک مکالمهی ساده استفاده کنید. این صحبت کوتاه غیررسمی فقط یک گپ بیهدف نیست، بلکه مسیری طولانی برای ایجاد روابطی قویتر با همکارانتان است.
اگر مدیر هستید، سعی کنید با محول کردن وظایف روزانهی معنادارتر و مرتبطتر با اهداف مشترک، انگیزهی تیمتان را از نو بسازید و تقویت کنید. رهبری تلقینی به معنای بالا کشیدن دیگران است و میتواند با تقویت تلاشهای مستقیم شما در راستای اهداف بزرگتر و مأموریت شرکت، تحقق یابد.
عدم هماهنگی بین علاقه و کارتان
اغلب کار ما با علاقه هایمان مطابقت ندارد، اما گاهی اوقات آن را درک نمی کنیم ، خوب است که اول فکر کنیم که چرا این کار را انجام می دهیم چون حقوق و دستمزد خوبی دارد؟یا شما گزینه دیگری را جز این شغل ندارید؟ یا فقط یک محیط جدید می خواهید؟اگر اینها نگرانی های اصلی شما هستند، باید درباره علایق خود در این کار تجدید نظر کنید.
زمان های بیکاری خیلی زیادی دارید
مهم است که در تایم کاری حتما استراحتی داشته باشید ؛ اما زمانی که شما بیش از حد آزاد هستید، نیز مشکل پیش می آید.زمانی که خیلی بیکار هستید، ذهن شما به جاهای دیگری منتقل می شود:فکر کردن درباره غذا خوردن، مشکلات روابط، یا آنچه همسایه تان امروز صبح به شما گفت اگرچه ذهن شما مشغول است، اما این افکار به دلیل خستگی شما تولید می شوند.
نداشتن اهداف روشن
افرادی که برای مدت طولانی در یک موقعیت باقی می مانند، به راحتی احساس گم شدن می کنند ، کم کم گیج می شوید که چه چیزی می خواهید از کارتان به دست آورید. به روال روزانه خود عادت می کنید و به تدریج اشتیاق و علاقه خود را به کارتان از دست می دهید.
افراط در پرکاری مدام
هنگامی که شما همیشه به طور یکنواخت و مدام پرکاری میکنید. انرژی شما برای آن حجم کار کم کم رو به کاهش خواهد گذاشت. نتیجه این یکنواختی و فشار کاری بر جسم شما چیزی جزء خستگی و فرسودگی نخواهد بود.
اثبات مدام کارایی خود در محل کار؛ شاید شما مجبورید در محل کار تمام وقت خود را اثبات کنید. چرا که فکر میکنید رئیس و همکارانتان در حال تضعیف شما هستند و توانایی و کارایی شما را متوجه نمیشوند. چنین شرایطی، موجب ایجاد استرس شغلی شدید در شما خواهد شد.
راه حل رفع کسالت و بی حوصلگی در محیط کار
توجه به سلامت جسم و بدنتان است. میدانم در این حالت بسیار سخت است ولی تصمیم بگیرید و خود را مجبور کنید که روزانه ورزش و بخصوص پیاده روی کنید. عادت غذایی خود را به سمت خوردن میوه و سبزیجات بیشتر کنید.
نوشیدنیهای سالم و طبیعی میل کنید. با کودکان و دوستان خود بازی کنید، به پیکنیک بروید، آشپزی کنید و هوای پاک تنفس کنید و...همه اینها باعث تغییر روحیه شما از منفی به مثبت خواهد شد.
هر یک ساعت و نیم که کار می کنید، حدود یک ربع تا نیم ساعت استراحت کنید. شما به استراحت نیاز دارید. بدن همه ما انسان ها به استراحت نیاز دارد.
بعد از کمی استراحت با نیروی بیشتری به محل کارتان برمی گردید.
برای استفاده از توانایی و زمان خود به طور کامل، سعی کنید بیشتر از آنچه که رئیس شما نیاز دارد، کار انجام دهید.پس از پایان کارهای تکراری و یا بدون چالش، کمی زمان را بر روی کارهای که از مسئولیت شما خارج است، اختصاص دهید. با گذشت زمان، رئیس شما متوجه خواهد شد و اخلاق کاری شما را تشخیص می دهد.
و ممکن است وظایف جالبی را در آینده به دست بیاورید!
اگر بعد از تلاش های روش های فوق، همچنان از کارتان خسته اید، باید شغلتان را رها کنید.فرصت در همه جا وجود دارد، ممکن است یک شغل بهتر در انتظار شما باشد در زندگی خود تغییر ایجاد کنید و با خودتان بهتر رفتار کنید!
کارمندان و شاغلین بدانند که دست نیافتن آنان به شغل دلخواه نباید مانع انجام وظایفشان در شغل فعلی شود زیرا تنها با انعطاف پذیری و توان تغییر شیوه اندیشیدن در ساز و برگ کار و زندگی می توان به هر آنچه خواست رسید.
گاهی رسیدن به شغل دلخواه پایان ایستگاه زندگی نیست چرا که شرط زیستن کمک به دیگران و ایفای نقش در کاری است که به ما محول شده است، با انجام وظیفه در شغل فعلی می توان در اوقات فراغت از کار، به شغل دلخواه نیز پرداخت.
یادتان باشد که تنها با انرژی بسیار ، شادی و عادات صحیح میتوانید براین حالت غالب شوید. در نتیجه به خود یادآور شوید که مسیر طولانی است با این وجود شما به هدف خواهید رسید.
منبع: بیتوته