ایمان اسلامیان*
اگرچه پیروزی قاطعانه تیم ملی فوتبال ایران بر تیم ملی کامبوج تا حد زیادی در سایهی اولین حضور رسمی بانوان در ورزشگاه آزادی قرار گرفت اما نکته جالب اینکه بسیاری از جوانان آشنایی و سابقهای از کشوری بنام کامبوج نداشتند و همین موضوع دستمایه شوخیهایی در شبکههای اجتماعی شد.
کامبوج اما برای بسیاری از ما تداعی کننده پل پوت و تصاویر مهیب و باورنکردنی موزههای مملو از جمجمه انسانهای اعدام یا به مرگ کشانیدهشده است که در طی حکومت پیشاتمدنی خمرهای سرخ قتل عام شدند.
به طور خلاصه خمرهای سرخ بهعنوان پرچمدار جریان چپ و کمونیستی کامبوج، با شعار عدالت، برابری، بازگشت به شکوه پیشین، فسادستیزی و استقلال؛ حکومت را در دست گرفتند و طی تنها چهارسال حکومت خود طی سالهای 1975 تا 1979 موجب کشتار حدود 1.7 میلیون نفر معادل 21 درصد جمعیت کشور شدند.
در نهایت حکومت خمرها توسط ارتش ویتنام سرنگون شد و کشور کامبوج پس از 40 سال تا اکنون فراز و فرودهای زیادی را از سرگذرانده است. اما درسهای جامعه از دوران وحشت چهارسالهی خمرهای سرخ باعث شده تا کامبوجیها در مسیر توسعه با قدرت بیشتری گام بردارند و حداقل در شاخص توسعه اقتصادی، عملکرد به مراتب بهتری را نسبت به ایران داشته باشند.
بسیاری از این درسها را می توان در متون برجای مانده از دوران خمرها و رویکردهای داخلی و خارجی کامبوجیها پیدا نمود. لیکن بهنظر میرسد توجه به سه درس محوری از آن دوران، آموزگاران خوبی برای کامبوجیها بودهاست.
1- درس نخست؛ آشتی با بدیهیات: خمرها در دوران حکومت خود به جنگ بسیاری از امور بدیهی رفتند؛ حذف پول از کلیه مبادلات، پاکسازی نخبگان و متخصصین، قطبیسازی جامعه، نقطهضعف بودن دانش و آگاهی، تعطیلی کامل نظام اداری، حذف کامل آزادیهای اجتماعی، فقدان شفافیت عملیاتی و مواجه شدن با قحطی غذایی ناشی از برآورد نادرست، برنامهریزی متمرکز برای امور خصوصی(حتی برنامهریزی اجباری ازدیاد نسل)، انزوای خودخواستهی بین المللی و... از جمله سیاستهای غریب آن دوره است. آزمایشهای دیوانهوار خمرها در حکمرانی کشور باعث شد تا حکومت بعد از آنها با روندی باثبات و متکی بر عقلانیت معیار و حفظ ارزشهای کامبوجی و حتی کمونیستی، کشور را به سمت توسعه به پیش براند.
2- درس دوم؛ آشتی نکردن با پوپولیستها: خمرها در ابتدای کار خود راهبردی را در پیش گرفتند که چهل سال بعد توسط داعشیها تکرار شد. آنها در مناطق تازه تصرف شدهی خود نسبت به توزیع سخاوتمندانهی ارزاق و برخورد با مفسدین اقدام می کردند و همین اقدامات موجب ایجاد وجهه مثبت برای آنها شدهبود.
این فضای مثبت باعث شد تا بسیاری به استقبال این گروه ناشناخته بروند. اما خمرها به محض تصرف پنوم پن(پایتخت) آنجا را تخلیه کردند و شهر را خالی از سکنه کردند. تنها فرایند خشن تخلیه پایتخت، موجب کشتار وسیع بسیاری از مردم و حتی خودکشیهای دسته جمعی خانوادهها شد. بههرصورت میتوان عدهای را در سبعبت و وحشیگری خمرهای سرخ مقصر دانست؛ آنهایی که به اقدامات پوپولیستی ابتدایی خمرها دلخوش کردند و از پدیدهای ناشناخته و مبهم استقبال نمودند.
3- سرمایه اجتماعی ملی قدرتمندتر از همسایه قدرتمند: خمرها رابطهی خوبی با همسایه قدرتمند خود چین کمونیست داشتند. همین رابطه خوب این باور را در آنها ایجاد نمود تا علیرغم تضعیف بدنهی داخلی کشور و فقرشدید سرمایه اجتماعی و تنها به اتکای نزدیکی با چین، با همسایه دیگر خود ویتنام وارد مناقشه شوند.
اکنون نتیجه آن مناقشه را میدانیم؛ به رغم کمکهای چین، لیکن به دلیل نبود سرمایهاجتماعی و حمایت ملی، خمرها در مقابل ویتنامیها تاب نیاورده و سقوط کردند و حکومتشان به چند روستای دورافتاده محدود ماند. پل پوت رهبر خمرهای سرخ(ملقب به برادر اول) سالهای پایانی عمر را در ترس از دادگاهی شدن گذراند و نونچهآ(ملقب به برادر دوم و نفر دوم خمرها) نیز چند ماهی پیش در زندان جان داد.
کامبوج توانسته است با تکیه بر ظرفیت های داخلی، پیشینه فرهنگی قوی، همیاری با همسایگان قدرتمندی مانند چین و ویتنام، رشد اقتصادی مستمری را در پیش بگیرد.
کامبوجیها اگر چه در فوتبال به ما باختند اما به نظر میرسد اقتصاد نوظهورشان درسهای زیادی برای ما داشته باشد.
*تحلیل گر مدیریت و توسعه
کامبوج چیه دیگه ، اخ اخ