مهدی شریفالحسینی*
«لباس جدید پادشاه» داستان کوتاهی است از «هانس کریستین آندرسون» که در آن، دو خیاط شیاد در ازای پول فراوان، لباسی برای پادشاه میدوزند که احمقها قادر به دیدن آن نباشند. همگان از ترس متهمشدن به حماقت، از لباس خیالی، تعریفها میکنند تا اینکه کودکی صادقانه و با صدای بلند از علت عریانی عالیجناب میپرسد و رسوایی بزرگ رخ میدهد.
اکنون «کرونا» بهسان همان کودک، است. ویروسِ روراستی که به بخشنامهها کاری ندارد؛ از خط ونشان و بگیروببند مرعوب نمیشود؛ از جوسازی فلان گروه و روزنامه و بخش خبری نمیترسد؛ به توهمات و حرمتهای ساختگی محلی نمیگذارد؛ جعبهسیاهی ندارد که بشود مخفی کرد؛ تن به حبس و محرومیت نمیدهد؛ با آمارسازی و لاپوشانی از رو نمیرود؛ به پول و پوپولیسم و پروپاگاندا وقعی نمینهد؛ و در یک کلام، به زبان بیزبانی میگوید تا خرد پیشه نکنید و دست از سَمبلکاری برندارید اوضاعتان همین است.
آلام مبتلایان و اندوه بازماندگان قربانیان این بیماری بیمنتهاست؛ زحمات کسانی که برای رفع این بلا در تلاشاند نیز ستودنی؛ اما ایکاش «کرونا» بهانهای شود که یکبار برای همیشه از آنچه نابخردی و سطحینگری است دست برداریم؛
همانطور که سطوح را گندزدایی میکنیم سطحی نگری را هم بزداییم،، یکبار برای همیشه بفهمیم کار درست از سیستمی برمیآید که علمی باشد نه هوچیگر؛ یکبار برای همیشه خرافهپرستی و تقدیرگرایی محض را بریزیم دور؛یکبار برای همیشه «لُختیِ» خود را ببینیم، خجالت بکشیم و فکری کنیم.
*منبع: روزنامه آفتاب یزد
______________________
بیشتر بخوانید
________________________