عصر ایران؛ سروش بامداد- اختصاص سومین قسمت از معرفی «ویژهنامههای نوروزی مطبوعات» به «مجلۀ فرهنگی و هنری دیلمان» در حالی است که شمارۀ دهم هر چند در روی جلد تاریخ ندارد اما در صفحات داخل، آذر و دی 1398 آمده و امروز اما سوم فروردین 1399 است.
این امر به خاطر آن نیست که ویژه نامههای دیگر در دسترسَم نیست که در روزهای بعد سراغ چشمانداز، بخارا، صدا، ایران، عصر اندیشه، کرگدن، سازندگی، سیاستنامه وحتی شاید طنز و کاریکاتور بروم.
بلکه به این دلیل است که «دیلمان» همچنان روی دکه است هر چند که نسخۀ من به لطف آقای مهدی بازرگانی مدیر مسؤول و سردبیر آن به دستم رسیده است و اگر چه ویژه نوروز نیست اما به کار نوروز طولانی تر امسال می آید.
دیگر این که این شماره «دیلمان» واقعا متفاوت است با پرونده ای پُر و پیمان دربارۀ «جاسوسان مختلف المرام» و «پرونده ای برای بزرگ ترین جاسوسان تاریخ ایران» و نیز «تاریخ جاسوسی در ایران» و «ماجرای زنی که ناگهان جاسوس "سیا" شد»: جاسوس زیبای ایران.
«جاسوس مصدق» هم مقاله ای است از «گویین کنکواد» و روی جلد هم تصویر «جولیان آسانژ» نقش بسته است؛ پایه گذار پایگاه افشاگر «ویکی لیکس» که سال پیش در فروردین 1398 پناهندگی 7 سالۀ او در سفارت اکوادور لغو و بازداشت شد.
«جعبه سیاه ایران»، گزارش تحقیقی «دیلمان» است از اسناد افشا شدۀ «ویکی لیکس» دربارۀ ایران از اتقلاب 57 تا ترورهای هسته ای وحتی تحریمهای فوتبال.
مقالات مهم دیگر دربارۀ جاسوسی نیز اینها هستند: «مذاکرات هسته ای، جاسوسان دور میز»، جاسوسان آب، نفت، اتم و موشک؛ آن رازِ مگوی ایران» و «پروندۀ جاسوسی برادران یزدی».
نه تنها شکل و شمایل « دیلمان» یادآور «بخارا» ست که اتکای آن به تلاش فراوان «مهدی بازرگانی» نیز مانند « علی دهباشی» است.
هر چند تفاوت هایی به چشم می خورد و اصلا مگر قرار نیست تفاوت داشته باشند؟ تفاوت اول این است که بخارا در تهران منتشر می شود و انتشار فصل نامه یا مجله ای در قالب فصل نامه در شهرستان ولو رشت باشد همت مضاعفی می طلبد و این همت را آشکارا می بینیم.
دوم این که بخارا آشکارا از سیاست فاصله می گیرد و تمام ظرفیت فکری و ادبی را فارغ از دسته بندی های سیاسی به کار می گیرد و نویسندگان آن تماماً سرشناس اند و نویسنده های دیلمان در نگاه اول این گونه به نظر نمی رسند. هر چند صاحبان شهرت نیز به هر رو روزی از نقطه ای شروع کرده اند.
با این اوصاف اگر هم دیلمان، شمارۀ تازه ای را روانۀ بازار کرده باشد که با وضعیت کرونا زدۀ استان گیلان بعید است باز هم این شمارۀ ویژۀ جاسوسی را می توان برای تعطیلات نوروزی و قرنطینه و خانه نشینی مناسب دانست.
با این که همت آقای بازرگانی را در انتشار این نشریه باید ستود اما به نظر می رسد حساسیت موضوع «جاسوسی» ایشان را واداشته موارد غیر قطعی را هم بیاورد شاید به این خاطر که از حساسیت نهادهای خاص بکاهد.
از جمله می توان به مقاله ای با عنوان «تاریخ جاسوسی در ایران پس از انقلاب؛ از سعید امامی تا روح الله زم» اشاره کرد.
این در حالی است که اتهام جاسوسی سعید امامی معاون وزارت اطلاعات در دوران علی فلاحیان در دولت سازندگی به اثبات نرسید و مقاله تحقیقی نمی تواند بر اساس ادعاها و ابهامات شکل گیرد:
«این دسته اگر چه به معمای سعید امامی ابعاد جاسوسی می دهند و او را به سرویس های جاسوسی خارجی متصل می کنند اما به نظر می آید از توضیح کامل آن ناتوان اند.»
بدین ترتیب خود نویسنده ( یوحنا دیلمی) نیز این ادعا را نپذیرفته و با طرح موضوع گزینش سعید امامی توسط سعید حجاریان به نظر می رسد قصد داشته یا ناخواسته این گونه به نظر می رسد که ادعاهای اوایل قتل های سال 1377 برای متهم کردن اصلاح طلبان را به منظور دور ماندن از انتقاد برخی نهادها تکرار کرده در حالی که اضافه کرده « حجاریان معتقد بود از سعید امامی باید به عنوان منبع یک طرفه استفاده و در پست های حساس نباید او را منسوب [منصوب] کرد.»
نویسنده منبع انتساب این جمله به سعید حجاریان را نیز نیاورده است و البته ترور سعید حجاریان و سرنوشت ضارب او مجال فراخی برای اتهام زنی های گذشته باقی نگذاشت و این را هم می دانیم که هر مقاله ای الزاماً موضع نشریه نیست.
دربارۀ روح الله زم مدیر پایگاه شایعه پرداز و فیک نیوز «آمد نیوز» هم دادگاه او همچنان ادامه دارد و اشتهار او به خاطرتبعات دروغ پراکنی و تحریک در این شبه رسانه است و فعلا بحث جاسوسی به مفهوم فنی مورد نظر پرونده جدی نشده است.
جوهر باور «دیلمان» در تدارک این پرونده را «مهدی بازرگانی» چنین آورده است: « همان اندازه که خام فروشی اشتباه است، خام اندیشی نیز ناپسند است. باید جرأت و جسارت اندیشیدن را در خود پروراند.
باید از مُدهای فکری از پیش تعیین شده دوری کرد. واقعیت این است که جاسوسی و جنگ روانی همچنان عملیات مخفی گسترده ای را علیه ایران به پیش می برند به ویژه اکنون که جنگ نظامی با ایران غیر ممکن شده است. این جنگ نامرئی، لایه های پنهان تاریخ ما را شکل می دهد. بیایید به لایه های عمیق تر تاریخ خود بیندیشیم. تاریخی که اگر با تلاش خود آن را کشف و درک نکنیم در قالب بسته های پیشنهادی به ما تحمیل می شود.»
به رغم تنوع و گونه گونی مطالب جای بررسی یکی از مهم ترین پرونده های تاریخ جاسوسی در ایران (ماجرای سرلشکر مقربی) که در رژیم گذشته کشف و امیر برجستۀ ارتش شاهنشاهی را پای چوبۀ دار بُرد و یک شکست برای ک.گ.ب به حسا ب آمد خالی است یا از چشم نویسنده این سطور افتاده است.
موضوعی که به بهانۀ آن می توانستند به ماجرای «محمد رضا سعادتی» عضو سازمان مجاهدین خلق که بازداشت او چند ماه پس از پیروزی انقلاب، سر و صدا کرد هم اشاره کنند.
دیلمان اما تنها به جاسوسی و جاسوسان نپرداخته و مطالب متنوع دیگر آن هم خواندنی است.
از جمله مطلب بسیار خواندنی و دقیق «زنان، ساموراییها و جنگ» به قلم « بهار شیرازی» که در واقع گزارشی است دربارۀ کتاب «جنگ ها و بدن ها» با زیرعنوان «نشانۀ تن در فرهنگ و سینمای پسا جنگ ژاپن».
این عبارت بسیار خواندنی و قابل تأمل است:
«قدرت ها همیشه با بدنها درگیرند. چرا که بدن، بدیهیترین تجسم خود و دیگری در فضای اجتماعی است (جملهای از کتاب). حکومتها با یکسانسازی و همشکلسازی لباسهای افراد و گروهها مانند نظامیان و دانش آموزان به نوعی دنبال ایجاد هویتهای یکسان و هم شکلی در برابر قدرت و اعطای وظایف یکسان و تعریف شدهاند.
کیمونو ( لباس رسمی و سنتی ژاپن) لباسی است که بر خلاف لباسهای غربی و بلوز و شلوارها کمتر بر جنبه های جنسیتی بدن تأکید دارد. این لباس خاص نه بند دارد، نه زیپ و دگمه. لباسی است چند لایه و به روشی خاص به فرد پوشانده می شود. لایۀ رویی این لباس پارچه ای با نقش و نگاره ای از طبیعت ژاپن است تحت تأثیر آیین "شینتو" که به طبیعت توجه بسیار داشت. این لباس بخش عینی و جنسیتی بدن را می پوشاند.»
دیلمان 500 صفحه ای را با قیمت کاملا مناسب 35 هزار تومان تهیه کنید و ساعتها سرگرم باشید.
-------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
کرونا میرود، ما میمانیم و حتی میخندیم/ نگاهی به «نوروزنامه» اطّلاعات