عصرایران؛ احسان محمدی- هر خبری در مورد تولید واکسن علیه کرونا منتشر میشود، جرقهای در دل عاشقان فوتبال روشن میکند که دوباره لیگها از سر گرفته خواهند شد و زندگی به روال عادی برمیگردد اما در این مدت مدام به کارکرد فوتبال به عنوان بزرگترین سرگرمی ایرانی فکر میکنم، اینکه در رخدادهایی مثل این دقیقاً باشگاههایی که مدعی فرهنگی- ورزشی هستند و مدیرانی که یقه میبندند و از ده صافی رد میشوند در مقابل جامعه چه میکنند؟
جز علی کریمی که اقلامی مانند ماسک و دستکش خریدند و برای بیمارستانی در شمال کشور فرستاد، علیرضا جهانبخش که 100 میلیون تومان کمک کرد و دو عکس از محمد نادری بازیکن پرسپولیس که در یک خیابان چند ماسک توزیع کرد و چند نصیحت بیهزینه روی آنتن رادیو و تلویزیون چیز دیگری دیدید؟
در کشور بحرانزده عراق عماد رضا که زمانی در فوتبال ایران بازی میکرد هتلش در کربلا را در اختیار بیماران مبتلا گذاشت و یونس محمود بازیکن سایقاً ملیپوش هم ۱۰۰ میلیون دینار عراق (تقریباٌ یک میلیارد و سیصد میلیون تومان) کمک کرد.
در اروپا هم دو تیم فوتبال همشهری منچستر یونایتد و منچستر سیتی، مشترکا" حدود ۱۰۸ هزار دلار آمریکا به نیازمندان شهر منچستر کمک کردند. این مبلغ جهت حمایت از افراد نیازمند در شرایط اپیدمی کرونا، در اختیار سازمانهای امدادرسان قرار گرفت. تیمهای بزرگی مثل استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتور که همیشه از داشتن هوادار چند دهمیلیونی حرف میزنند چه کردند؟
بازیکنانی که همیشه روی دوش هوادار بیپناه سوارند جز رفتن به تعطیلات و انتشار چند استوری کاری کردند؟ نکته دردناک این است که حقوق بیشتر این بازیکنان از جیب مردم است. تیمها خصوصی نیستند و مستقیم و غیرمستقیم از دولت میخورند و دولت هم از بیتالمال! در چنین شرایطی نباید گامی برای مردم بردارند؟
این عشق یکسویه هوادار به فوتبالیست و تیم فوتبال تا کی دوام میآورد؟ این تیمهای فوتبال جز سرگرم کردن مردم (تازه اگر بازی قابل قبولی به نمایش بگذارند) هیچ مسئولیت اجتماعی ندارند؟ این سرمایه چند میلیون نفری فقط برای زمان مسابقه و سوراخ سوراخش کن قرار است فعال شود؟ اصلاً چیزی به اسم مسئولیت اجتماعی معنا دارد؟ یا هوادار را صرفاً سیاهی لشکری به حساب میآورند که فقط «در سرما و گرما باید ما را تشویق کند»، اعتراض هم بکند اسمش تماشاگرنماست!
قطعاً بازیکنانی در ایران هم کمکهایی کرده اند که شاید مایل نباشند رسانهای شود اما حرف از یک اراده جمعی و استفاده از پتانسیل فوتبال برای مبارزه با یک بحرانملی است. یک اقدام واقعی. یک اتحاد ملی برای مقابله با یک مصیبت تمامعیار.
قصدم خود تحقیری نیست یا اینکه ادعا کنم خارجیها خیلی خوب و بینقص هستند. بحث بر سر مسئولیت اجتماعی تیمهای بزرگ ورزشی وطنی است که دقیقاً چکار میکنند؟ آیا جز یدک کشیدن عنوان «فرهنگی- ورزشی» کاری هم انجام میدهند؟ اینکه زلزلهای یا سیلی شود و یک باشگاه یک کامیون جنس بفرستد کافی است؟
بسیاری از باشگاههای بزرگ دنیا برای خود «مسئولیت اجتماعی» تعریف کردهاند و در راستای تغذیه سالم، تشویق ورزش همگانی، کمک به کودکان سرطانی، مبارزه با فقر در کشورهای آفریقایی، توسعه زیرساختهای ورزشی در کشورهای فقیر و ... برنامههای مدونی را پی میگیرند که باعث افزایش محبوبیت آنها در نزد افکار عمومی میشود و در بسیاری از مواقع از دستورالعملهای دولتی هم مؤثرتر هستند. اینکه در ایران هواداران دو تیم پرسپولیس و استقلال مدام دم از اصالت «مکتب» خود میزنند، دقیقاً این مکتب چیست و به چه کاری میآید؟
این اتفاقات نشان میدهد که تا چه اندازه بلد نیستیم از ظرفیت فوتبال استفاده کنیم و در چند سال اخیر اتفاقاً نه باعث «لذت» که به عنصری برای ایجاد نفرت اجتماعی تبدیل شده است.
یکی از دلایلی که تیمهای بزرگ دنیا میتوانند نقش ایفا کنند این است که خصوصی هستند و تحت قیومت دولت قرار ندارند، درآمدزا هستند و مستقل اما بر اساس برآوردها استقلال نزدیک به دو میلیون دلار و پرسپولیس دو و نیم میلیون دلار به شاکیان خارجی بدهکارند و مدیریت هر دو تیم در تلاطم! چطور انتظار میرود به چیزی دیگری فکر کنند؟ کشتیهایشان در حال غرقشدن است، حواسشان به غرق شدن قایقهای مردم باشد؟ ولو اینکه سرنشین قایقها هوادارانشان باشند.