عصرایران؛ احسان محمدی- «وقتی همهچیز محرمانه است، هیچچیز محرمانه نیست». این را پارتر استوارت قاضی سابق دیوان عالی آمریکا میگفت. وقتی صحبت از «افشاگری» است، یعنی کسی میخواهد قرقِ «محرمانگی» را بشکند.
در چند روز گذشته اعلام اعداد و رقمهایی در خصوص پرداخت پاداش به کارلوس کیروش سرمربی سابق تیم ملی ایران و دستیارانش به یک خبر پر بازدید تبدیل شد. او البته مثل همیشه تند و گزنده پاسخ داد و هواداران و منتقدان او در شبکههای اجتماعی به جدل پرداختند. وقتی فوتبال تعطیل است، این جور واکنشها البته بیشتر خواهد بود و چیز غریبی نیست.
قصد ورود به این مبحث را ندارم. تجربه میگوید مثل همیشه بیحاصل است. یک جدال دو-سه روزه. مثل کف روی آب. فرو مینشیند تا افشاگری بعدی! واژه «افشاگری» در دنیای فوتبال مبتذل شده. در پایان هر فصل بازیکنان و مربیان و مدیرانی که برکنار شدهاند میگویند سینهشان پر از راز است و افشا میکنند.
«حرفهایی دارم که اگر بزنم خیلیها باید از این فوتبال بروند». این جمله را بارها شنیدهایم. اما حتی یک نفر را نمیشود مثال زد که بعد از یک افشاگری، از فوتبال بیرون رفته باشد. خیلی از تهدیدها در همین سطح میماند. احتمالاً دو طرف با سلام و صلوات و گل و شیرینی و بوسیدن روی ماه همدیگر ماجرا را حل میکنند یا از اساس رازی وجود ندارد و همان «قمپز در کردن» برای ترساندن طرف مقابل است. اما این ادعاها روی افکار عمومی عمیقاً اثر میگذارد.
وقتی اعضای خانواده فوتبال که از یک سفره ارتزاق میکنند و در روزهای خوش به هم نان قرض میدهند و عکس یادگاری میگیرند، در روز قهر، همدیگر را تهدید به «افشاگری» میکنند، هوادار فوتبال که دورتر ایستاده است حق دارد به همه چیز شک کند. حق دارد بگوید بازیها را مهندسی میکنند، حق دارد به قهرمانی ها شک کند، داوری ها را بدون سوگیری ببیند، حق دارد بگوید دو تیم با هم قرار گذاشتهاند که نتیجه مساوی شود. وگرنه « تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها» و لابد چیزی هست که بازیکن و مربی و مدیر این حرفها را میزنند.
این هوا کردن «اتهامات» بیسند و سرانجام علیه همدیگر، لذت و اعتبار فوتبال را از بین برده است. دیگر نمیشود حرف هیچکدام از طرفین ماجرا را باور کرد. اگر همه راست میگویند که وای به حال این فوتبال و اگر دروغ میگویند که باز هم وای به حال این فوتبال و جامعه که در آن میتوان این همه بیهزینه تهمت زد و افکار عمومی را مخدوش کرد و تاوانی نداد.
وقتی همهچیز محرمانه است، آن وقت میتوان هر ادعایی را مطرح کرد. اگر شفافیتی وجود داشت آن وقت نیازی به افشاگری در خصوص دریافتی های کارلوس کیروش نبود، آن وقت به این راحتی مارک ویلموتس از جیب مردم میلیاردها تومان برای کار نکرده، صید نمیکرد، آن وقت مدیرانی که به این راحتی با بازیکنان داخلی و خارجی و مربیان قرارداد میبندند و تاوانش را مردم میدهند نامشان و نقششان فاش میشد و باید پاسخگو بودند.
در فضای غبارآلودِ همهچیز محرمانه است- هیچچیز محرمانه نیست، نعمتهایی نهفته است که امثال ما از آن خبر نداریم، لکن کسانی روغناش را وجب میکنند و از نمدش برای خودشان و چند نسلشان کلاه میسازند!