عصرایران؛ احسان محمدی- استقلال تهران در جنگ برای کسب سهمیه آسیایی توانست در یک دیدار حساس با نتیجه 2-1 سپاهان را شکست دهد. شیخ دیاباته از روی نقطه پنالتی گل اول را زد، گل دوم هدیه بود و گل سوم بازی را محمد محبی به ثمر رساند که انگار فقط همان یک لحظه او را دیدیم.
«تاثیرگذاری شایان مصلح در این فصل برای استقلال بیشتر از علی دشتی، مرتضی تبریزی و محمد بلبلی بود» این توئیت اشاره طنزآمیزی به نمایش رقتبار شایان بود. بازیکنی که زمانی گمان میرفت میتواند نیکبخت واحدیدوم باشد اما انگار فقط حاشیهها را از او به ارث برده است. بعد از آنکه در توئیتر به خلیفه دوم جسارتی کرد احضار و محروم شد اما گفت عضو توئیتر نیست و بخشیده شد تا به بازی با استقلال برسد.
او در حالیکه استقلال ده نفره بود با دیاباته گلاویز شد و داور یک پنالتی کلیدی را برای آبیها سوت زد، چند دقیقه بعد سانتر بیخطر محمد دانشگر را توی دروازه پیام نیازمند جای داد تا یک سه امتیاز شیرین را به فرهاد مجیدی ببخشد.
هر فوتبالیستی روز خوب و بد دارد اما سپاهانیها که با لشکری مصدوم و محروم به تهران آمده بودند اگر این همه برای بازگشت شایان اصرار نمیکردند شاید الان حالشان بهتر بود. قدیمیها میگویند «هیچ چیز را به زور از خدا نخواهید» حالا یک «و بندگان خدا» هم به آخرش بیفزایید.
خلاصه کردن پیروزی استقلال در اشتباه مصلح یا پنالتی مشکوک جفاست. استقلال اشتهای بیشتری برای پیروزی داشت و سپاهان شبیه یک افعی بدون نیش بود. آنها حتی اگر امیر قلعهنویی را به دلیل بیماری همراه نداشته باشند باز هم باید نشان بدهند یک تیم بزرگ هستند. سپاهان تقریباً تا دقیقه 70 بازی در یک خواب خوش تابستانی بود. بیهدف، سردرگم، با تکرار سانترهای کلیشهای و بیکیفیت از جناحین، دل بستن صرف به استنلی کیروش و ... باعث شد که نشانی از آن طوفان زرد را نبینیم.
رویارویی بازیکنان با تیم سابق همیشه جذاب است اما بازیکنان استقلال وقتی به سپاهان میروند انگار یک بغض و کینه هم با خودشان همراه میبرند. امید نورافکن اگر این همه عصبانی نبود و مربیان سپاهان احتمال اخراجش را نمیدادند در ابتدای نیمه دوم تعویض نمیشد. نمایشش با توپ عالی بود اما با زبان افتضاح! وارد درگیری با وریا غفوری و بازیکنان دیگر شد و با آنکه آرش رضاوند را با زیرکی اخراج کرد اما آنقدر پرخاشگر شده بود که خودش هم بازی را در نیمه دوم از دست داد.
مهدی قائدی بازیکن دیگری است که در آغوش مجیدی اشک ریخت. او که از بهمن سال پیش موفق به گلزنی نشده است بعد از تعویض گریه کرد. توقف فوتبال، نه فقط تماشاگران را محروم کرد بلکه آن اشتیاق و هنر را انگار در پاهای باشوی فوتبال کُشت. رفتار مجیدی در برخورد با بازیکن جوانش حرفهای بود. او اندک اندک دارد پختهتر میشود، گرچه کنار خط طولی مدام با داور بحث کرد یا در پایان بازی رو به دوربینها «هیس» نشان داد- احتمالاً در واکنش به آنها که ساعت شنی رفتنش را وارونه کرده بودند- اما یک پیروزی امیدوارکننده به دست آورد.
جدال حساس استقلال- سپاهان اما در جام جذفی است. جایی که بوی افتخار میدهد. آیا سپاهان باز هم این همه بیکیفیت خواهد بود یا انتقام این شکست را میگیرد؟