عصرایران؛ احسان محمدی- یک مسابقه بدون خط پایان برای هواداران استقلال و پرسپولیش شروع شده است که هر دو طرف در پی اثبات این نکته هستند که تیمشان یتیم است و مورد ظلم قرار گرفته و وزارت ورزش و جوانان هوای رقیب را بیشتر دارد و آنها به امان خدا رها شدهاند و توطئهای برای نابودی تیم محبوبشان وجود دارد.
هر روز سند تازهای رو میکنند. از اعتراض به اینکه چرا پول قرارداد بازیکن رقیب پرداخته شده ولی بازیکن خارجی آنها هنوز بلاتکلیف است، از اینکه چرا مربی محبوب آنها به کار گرفته نشده ولی تیم رقیب مربی خوبی استخدام کرده، از اینکه چرا وزیر برای این یکی پیام فرستاده و برای آن یکی نفرستاده، اینکه چرا به آنها استراحت نمیدهند و به رقیب استراحت دادهاند و ... حتی برخی کانالهای هواداری به قرعهکشی دیروز لیگ برتر که پیش چشم همه برگزار شد هم اعتراض دارند که چرا قرعه آنها برای شروع یا پایان لیگ سختتر است!
بیهودهترین کار دنیا تلاش برای متقاعد کردن هوادار فوتبال مسخشدهای است که تصمیم گرفته است حرف مخالف دیدگاه خودش را نپذیرد. برای این افراد حتی اگر از وحی پیام برسد هم باور نمیکنند اما واقعاً استقلال و پرسپولیس مظلوم و یتیم هستند؟
تکرار این مظلومیت و معصومیت از سوی هواداران البته امر تازهای نیست اما وقتی بزرگترها، روزنامهنگاران، پیشکسوتها یا دست اندرکاران باشگاه که منصوب مستقیم وزارت ورزش و جوانان این حرفها را تکرار میکنند جوانترهای هیجانزده حق دارند که باور کنند.
واقعیت آن است که در تمام دنیا فوتبال با فساد هماغوش است. هر جا ثروت و شهرت با هم رسیدند حتماً اتفاقاتی پشت پرده رخ میدهد، از تبانی و شرطبندی گرفته تا استفاده از قدرت هواداران برای ایجاد فشارهای اجتماعی و کسب درآمدهای نامشروع و به کارگیری باند خودی و ... از ایتالیا تا آلمان، از انگلیس تا سنگاپور اتفاقاتی از این دست رخ داده که پروندههای آن موجود است. اینکه گمان کنیم در فوتبال ایران از این خبرها نیست سادهدلی است. وقتی معاون سابق قوه قضاییه به جرم فساد مالی محکوم میشود، چند نماینده مجلس متهم، احضار و بازداشت میشوند و هر روز خبر دستگیری یکی از مدیران دولتی منتشر میشود، چطور میشود انتظار داشت افراد شاغل در فوتبال که کمتر دم از تقوا و پاکدامنی و اخلاص و اخلاق میزنند تخلف نکنند؟
استقلال و پرسپولیس به دلیل محبوبیت بیمانند در میان میلیونها ایرانی از قدرتی برخوردارند که بعد از پیروزی و شکست، شادی یا تلخی را به جامعه منتقل کنند و از اندک لذتها و دلخوشیهای باقیمانده برای مردم هستند، در اینکه لازم است از آنها در چارچوب قانون حمایت شود شکی نیست، اگر دولت قادر به این کار نیست یک بار برای همیشه دست از ژست خصوصیسازی دو باشگاه بردارد و آنها را واقعاً به بخش خصوصی واگذار کند تا تکلیف هواداران هم روشن شود اما این ادعا که دو باشگاه یتیم هستند یک مظلومنمایی افسانهای است.
تمام رسانهها به این دو باشگاه میپردازند، بیتوجهی به آنها به تجمع واقعی مقابل وزارت ورزش یا راهاندازی جنجالهای پرحاشیه در فضای مجازی میانجامد، میان مقامات سیاسی و ستارههای عالم هنر و حتی دانش و ... هواداران بسیاری دارند، بخش بزرگی از بودجه وزارت ورزش و بیتالمال صرف آنها میشود، در حالیکه که کشور از نظر اقتصادی بحرانی است هواداران این دو تیم که بسیاری از آنها از طبقه محروم هستند از زندگیشان برای این تیم میگذرند و از دولت میخواهند به قرمز و آبی بودجه بدهد، ورزشگاه بزرگ آزادی در اختیارشان است، وزیر و معاونان آن برای هر کس وقت نداشته باشند برای مسئولان این دو باشگاه وقت دارند، داورها معمولاً با احتیاط بیشتری علیه این دو تیم سوت میزنند، نمایندگان مجلس خیلی اوقات به مسائل دو باشگاه ورود میکنند و نگران آنها میشوند و ... واقعاً این دو باشگاه یتیم و مظلوم هستند؟
مظلوم تیمهای شهرستانی هستند که انگار آنها را به عنوان حریف تمرینی برای شکست خوردن مقابل استقلال و پرسپولیس میخواهیم، تیمهایی که برایمان مهم نیست چه مشکلات مالی دارند، اصلاً ورزشگاههایشان حداقل امکانات را دارد؟ بازیکن و مربیشان وقتی به مشکل برمیخورد کسی هست به دادشان برسد؟ وقتی به دسته پائینتر سقوط میکنند نمایندگان مجلس و هنرمندان و وزرا نگرانشان میشوند؟ وقتی داورها با سوتهای غلط آنها را از حق طبیعیشان محروم میکنند یک درصد آن جنجالی که در روزنامهها و برنامههای تلویزیونی در رثای مظلومیت سوگلیهای تهران برپا میشود برای آنها هم صرف میشود؟ مظلوم شهرخودرو و نساجی هستند که پرسپولیس و استقلال دو سرمربی آنها را اغوا کردند. اصلاً الان برای کسی مهم است که حال و روز تیمهای دیگر چطور است یا فقط منتظریم لیگ شروع شود و از آنها به عنوان کیسه بوکس استفاده کنیم؟
شما حق دارید استقلال و پرسپولیس را مظلوم و یتیم قلمداد کنید اما به دیگران هم حق بدهید این رفتار را نوعی خود قربانیپنداری افسانهای عنوان کنند.