عصرایران؛ جلیل بیات - در حالی که هر دو راهبرد استعفا و استیضاح حسن روحانی غیرقابل اجرا به نظر می رسد، بهتر است برای خروج از بحران کنونی در اجماعی ملّی، مذاکرات غیرهسته ای به مخالفان دولت واگذار شود و همزمان دولت صرفا مذاکرات هسته ای را آغاز کند.
در هفته های اخیر لزوم استعفای روحانی از سوی برخی فعالین اصلاح طلب دوباره مطرح شد؛ هرچند نه تنها با مخالفت چهره های اصولگرا مواجه شد بلکه حتی در اردوگاه اصلاح طلبان نیز چندان مورد استقبال قرار نگرفت. در مقابل برخی نمایندگان اصولگرا در مجلس از جمع آوری امضا برای استیضاح رئیس جمهور سخن گفتند که آن هم در ادامه به جایی نرسید.
به نظر می رسد در فضای سیاسی ایران هر دو راهبرد فوق با نوعی تابو همراه است که امکان اجرای آن را تقریبا غیرممکن می سازد. این در حالی است که کشور به خصوص به لحاظ اقتصادی درگیر مشکلات عدیده ای است و لزوم اجرای طرحی برای خروج از این مشکلات کاملا احساس می شود.
اگرچه به گفته اکثر مسئولان ریشه مشکلات اقتصادی صرفا تحریم های امریکا نیست، اما نمی توان انکار کرد بخش مهمی از این مشکلات به سیاست خارجی به طور عام و موضوع مذاکره با امریکا به طور خاص گره خورده است.
در حالی که حدود یک هفته تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا باقی مانده، ترامپ اعلام کرده در صورت پیروزی فشار حداکثری بر ایران را ادامه خواهد داد هرچند معتقد است کمتر از یک ماه با ایران به توافق خواهد رسید. در مقابل بایدن گفته در صورت انجام تعهدات ایران در برجام به این توافق بازخواهد گشت هرچند با همکاری با متحدین امریکا موضوعات دیگر را نیز مورد مذاکره قرار خواهد داد. لذا به نظر می رسد فارغ از آنکه کدام فرد پیروز انتخابات خواهد شد، برای رفع مشکل تحریم ها مذاکره غیرقابل اجتناب است.
از این منظر پیشنهاد می شود به جای طرح استعفا یا استیضاح روحانی، در سطح عالی نظام این تصمیم گرفته شود که بعد از تعیین رئیس جمهور جدید امریکا، دولت مذاکرات برای بازگشت امریکا به برجام را آغاز کند و همزمان مخالفان دولت مسئولیت آغاز مذاکرات غیرهسته ای را بر عهده بگیرند. بدین ترتیب هم برجام احیا و به موجب آن تحریم ها رفع خواهد شد و هم مخالفان دولت می توانند مذاکرات غیرهسته ای را آنطور که خود صلاح می دانند پیش ببرند. ضمن آنکه شرط ایران برای مذاکره درباره موضوعات دیگر که همانا بازگشت امریکا به برجام و لغو تحریم ها است عملی خواهد شد.
چنانچه بایدن پیروز انتخابات امریکا باشد از قبل بر چنین روشی مُهر تایید زده و گفته بود که باید مذاکرات غیرهسته ای جدا از مذاکرات هسته ای باشد. حتی اگر ترامپ نیز پیروز انتخابات شود به دلیل ناکامی 4 ساله در مذاکره با ایران به احتمال زیاد مذاکره همزمان اما جداگانه هسته ای و موضوعات غیرهسته ای را خواهد پذیرفت.
با این حال اجرای این پیشنهاد مستلزم سه پیش شرط است:
پیش شرط اول، پذیرش لزوم مذاکره برای خروج از بحران است. به عبارت دیگر این گزاره باید در مجموعه نظام مورد قبول واقع شود که می توان با مذاکره هم منافع ملی را حفظ و هم تحریم ها را رفع کرد. نگارنده صرفا با توجه به شرایط اقتصادی کنونی در بطن جامعه و بازارهای مختلف از جمله ارز، طلا، خودرو، مسکن، مواد غذایی، بورس و ... به این نتیجه رسیده است که وضعیت اقتصادی مناسب نیست. اما اگر اطلاعاتی وجود دارد که در دسترس عموم نیست و بیانگر شرایط مناسب ذخایر ارزی، کالاهای ضروری، دارویی و ... است یا این اطمینان وجود دارد با قراردادهای میان مدت و بلند مدت با چین و روسیه می توان تاثیر تحریم ها را تا حدود زیادی کاهش داد، در آن صورت ضرورت مذاکره احتمالا مورد خدشه قرار می گیرد. لذا اینکه تا آستانه تحمل کشور به لحاظ اقتصادی چقدر فاصله داریم و آیا راههای بدیلی برای رفع مشکلات اقتصادی وجود دارد یا خیر می تواند در تصمیم برای انجام مذاکره موثر باشد.
اما پیش شرط دوم مربوط به نهادها، احزاب، افراد و دستگاههای مخالف دولت است که منافع ملی را نسبت به منافع حزبی و گروهی اولویت بخشند. اگر مخالفان دولت بخواهند با سنگ اندازی مانع از هرگونه مذاکره شوند تا دولت روحانی با کارنامه اقتصادی ضعیفی به پایان برسد، قاعدتا با چنین طرحی هم مخالفت خواهند کرد. در چنین شرایطی هدف آنها پیروزی در انتخابات سال آینده به رغم آسیب کنونی به مردم خواهد بود و برای رسیدن به این هدف لازم است نارضایتی عمومی همچنان حفظ شود. اما اگر آنها منافع ملی را در اولویت قرار دهند قاعدتا باید از هر طرحی که کشور را از بحران خارج می سازد حمایت کنند.
پیش شرط سوم مربوط به دولت می شود که قبول کند بخشی از اختیارات خود که مربوط به مذاکرات بین المللی می شود را به نهادها و احزاب رقیب واگذار کند. قاعدتا هیچ دولتی تمایل ندارد اختیارات خود را به رقبا تفویض کند، اما در شرایط بحران کنونی که دولت یا باید استعفا دهد (آنگونه که برخی اصلاح طلبان خواسته اند) یا دست به عصا و ناکام دوره خود را به پایان برساند، اجازه به رقبا برای گرفتن سکان مذاکرات غیرهسته ای راه حل بهتری است. در این شرایط دولت می تواند در شش ماه پایانی عمر خود شرایط اقتصاد کشور را تا حدودی بهبود بخشد.
نیاز به گفتن نیست چنانچه هر یک از این سه پیش شرط برقرار نباشد، این پیشنهاد به جایی نخواهد رسید. همچنین لازم به ذکر است مذاکرات غیرهسته ای لزوما به معنای از دست دادن توان موشکی یا نفوذ منطقه ای نیست، چنانکه در مذاکرات برجام، هم ظرفیت غنی سازی حفظ شد و هم تحریم ها لغو گردید، بماند که پدیده ترامپ با حضور در کاخ سفید زیر میز توافق زد.
کوتاه سخن آنکه، آنچه اکنون برای ایران مهم است لزوم اجماع میان جناح های رقیب درباره طرحی برای خروج از بحران اقتصادی کنونی است. چه این طرح از مسیر مذاکره بگذرد چه نگذرد. خواه این مذاکرات با حضور تمام جناح های سیاسی انجام شود یا صرفا توسط یک جناح مدیریت گردد؛ چراکه آستانه تحمل کشور نامحدود نیست.
نگاه به داخل - قطع دست سود جویان
چرا بحث رو پیچیده و پیغام غلط به داخل و خارج می فرستید؟!
اول همه راه های رفع تحریم رو بررسی کنید و بعد راه حل ارائه کنید. به نظر می رسد برخی ها هنوز جناح بازی برایشان مهم تر است!
در هر دو صورت نتیجه یکی است اما راه دوم شاید نتایجش کمی بهتر از اولی باشد.
آنها نا را در پرونده هسته ای تجریم کردند تا وادار به مذاکره و عقب نشینی در موضوعات دیگر شویم ، ما در هسته ای امتیاز دادیم صرفا برای اینکه تحریم ها لغو شود ،
مثل این که یک نیروی نظامی خارجی به ما حمله کند و ما توان مقابله نداشته باشیم ،اما انتظار داشته باشیم که آنها با حرف ، عقب بنشینند ،
می دانید چرا قراردادهای گلستان و ترکمنچای با روسها بسته شد ؟
چون آنها تهدید کردند به تبریز و تهران حمله می کنند ،
در واقع روسها نا آنجا که پیشروی کرده بودند را حق خود می دانستند ،
برای اینکه بقیه کشور را اشغال نکنند قرارداد را پیش روی ما گذاشتند