عصر ایران؛ علیرضا پیامیار - اکنون حدود 9 ماه است که کشور ما همراه با جهان، به با بحرانی بغرنج و پیچیده، حاصل از فراگیری یک ویروس که هر روز تعداد بیشتری از انسانها را به کام مرگ میکشد مواجه است. مسؤولان کشور طیفی از واکنش ها را به این بحران نشان داده اند که از انکار کلی در روزهای اول و وعده اتمام یک ماهه و سه ماهه بحران، تا تعطیلی و جریمه و ... در ماه جاری بحران را شامل میشود. البته این سردرگمی به لحاظ شرایطی که بر نوع بحران و فراگیری ویروس و ناشناخته بودن و تغییر رفتار آن حاکم است تا حدودی طبیعی است. در این مدت، هم شاهد واکنش های درست مسؤولان به بحران از جمله تعطیلی نیمه اول فروردین و جلوگیری از تجمع مردم در روزهای پایانی تعطیلات نوروز که منجر به کاهش قابل توجه تعداد مبتلایان و جانباختگان ویروس شد بوده ایم و هم تصمیمات عجیب و غریب و خلق الساعه مانند تصمیم به کاهش ساعات کاری وسایل حمل و نقل عمومی که تنها پس از یک هفته آثار سوء خود را نشان داد و تاخیر در اتخاذ تصمیمات قاطع و اجرای نصفه نیمه و نیم بند آن را شاهد هستیم.
اما آنچه در چند روز گذشته افق های دیگری از بحران در مدیریت و تصمیم گیری در کشور را نمایان کرد، اتفاقاتی است که در وزارت بهداشت به عنوان متولی و مسؤول اصلی مواجهه با بحران کرونا روی داد. ماجرا از آنجا آغاز میشود که دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت درمان و اموزش پزشکی در جلسه ستاد دانشگاهی کووید ۱۹ در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گلایههایی به روند تحقیقات درزمینه ویروس کرونا مطرح کرد.
وزیر بهداشت در اصفهان اشاره کرد که ۹۸ درصد از تحقیقات در نظام سلامت، صرف انتشار مقالات در مجلات میشود که به کار نمیآید و به شدت به روند تحقیقات نظام سلامت انتقاد دارد و همچنین از اینکه یافتههای تحقیقاتی در وزارت بهداشت که از آن به عنوان یافتههای شکسته یاد کرد، کمکی به اداره بخش سلامت کشور نمیکند گلایه کرد.
به دنبال این اظهارات دکتر رضا ملک زاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت از سمت خود استعفا کرد و در نامه ای تند، از روند اداره اپیدمی، تصمیمات اتخاذ شده در این خصوص و تناقضهای مطرح شده در سخنان وزیر بهداشت از عملکرد معاون تحقیقات انتقاد کرد که در این سطح از یک وزارتخانه اگر نگوییم بی سابقه، بسیار کم سابقه بوده است که توجه رسانهها را به خود جلب کرد.
بسیاری بر این باور هستند که بحران کرونا و نحوه اداره آن، وجود برخی اختلافات و دو دستگیها در ستاد ملی مبارزه با کرونا -که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در توییتی صراحتا به آن اشاره کرد- و همین طور اولویت دادن مسائل جانبی و حاشیه ای مانند موضع اصناف و بانکها و ... در اتخاذ تصمیم برای قرنطینه و تعطیلی کامل و نظایر آن، مسائلی هستند که سبب بروز اختلاف در وزارت بهداشت و نهایتا استعفای مدیر بلند پایه در آن شد. موضوعی که به نظر نمیرسد تمام شده باشد و احتمالا تبعات و تکانشهای بعدی این رویدادها در آیندهای نه چندان دور مشخص ظهور خواهد کرد.
در عین حال به نظر میرسد این رویدادها، تنها نمود کوچکی از بحران بزرگ تری است که در کشور با آن مواجه هستیم و آن "بحران در مدیریت و تصمیم گیری در وجوه گوناگون اداره کشور" است. در واقع این گونه نیست که کرونا موجب این اختلافات شده باشد، بلکه کرونا تنها باعث آشکار شدن شرایط حاکم بر نظام اداری و تصمیم گیری در کشور شده است.
چالش کرونا بر خلاف سایر چالش هایی که کشور در چهار دهه گذشته با آن مواجه بوده، قابل ارجاع به مفاهیم انتزاعی مانند توطئه دشمنان ، دستهای پشت پرده، بدخواهان کشور و نظایر آن نیست. این عرصهای است که توانایی مسؤولان در مواجهه با بحران را در بوته آزمونی واقعی قرار میدهد و از همین رهگذر است که ضعف های موجود در نظام اداری و تصمیم گیری را بهتر از هر موقعیت دیگری آشکار میسازد.
به راستی اگر اوضاع تحقیقات و پژوهش در وزارت بهداشت آنگونه که آقای وزیر در سخنانش در اصفهان گفته است آشفته و یافتههای آنان ناکارآمد و غیر قابل اتکاست، چرا تا قبل از این مورد توجه قرار نگرفته و سعی در اصلاح آن نشده است؟ اوضاع در سایر بخش های وزارت بهداشت به چه شکل است و کدام بحران آن را آشکار خواهد ساخت؟ این ها سوالات جدی است که در این مورد بخصوص وزارت بهداشت با آن مواجه است .
از سوی دیگر بحران کرونا به عنوان یک بحران جهانی، تقریبا آسان ترین موقعیت آزمونی است که با آن مواجه شدهایم. چرا که اولا کم و بیش همه کشورهای دنیا با آن مواجه هستند، ثانیا صرفنظر از عملکرد اختصاصی دولتها در کشورهای گوناگون، به هر حال تلفاتی از همه جای دنیا گرفته و این نکته ای است که مسؤولان داخلی در توجیه عملکرد خود میتوانند بر آن تکیه کنند و میکنند و ثالثا به دلیل جهانی بودن بحران، راه حل آن نیز جهانی است و احتمالا با حل شدن مشکل در کشورهای اروپایی و آمریکا و .... از رهگذر ساخت واکسن، به نوعی کشور ما نیز از مزایای آن بهرهمند خواهد شد.
حالتی را تصور کنید که بحرانی حقیقی در ابعاد کرونا، به شکل اختصاصی دامنگیر کشور ما شود و نتوان از تجربیات و یافتههای دیگران و حاصل تحقیقات و کارهای بینالمللی در راستای عبور از آن بهره جست!
به راستی چه اتفاقی قرار است ضعف های عملکردی ،مدیریتی و ساختاری در بخشای اقتصاد، محیط زیست، آموزش و پرورش، رفاه اجتماعی و ... را آشکار سازد؟
هرچند به نظر میرسد همین الان هم کشور با بسیاری از این بحرانها دست به گریبان است، منتها از آنجایی که آثار آن به مرور مشخص میشود و از طرفی این بحران ها مانند بحران کرونا تمام جمعیت را به یکباره از خود متاثر نمیکنند، در کانون توجه مسؤولان، دولت و رسانه ها قرار ندارند، وگرنه کیست که نداند به عنوان مثال بحران در مدیریت صنعت خودرو، هر سال جان انسان های زیادی را می ستاند و یا بحران در مدیریت اقتصادی، چه تبعات وخیمی برای کشور به بار آورده و در آینده به بار خواهد آورد؟
بر این اساس، آیا وقت آن نرسیده است که مسؤولان با نگاهی به تجربه کرونا، ضعفهای موجود در ساختار نظام سیاسی و اداری را که میتواند منجر به بروز بحرانهای جدی شده و برای کشور تبعات غیرقابل جبرانی به همراه داشته باشد شناسایی کرده و برای رفع آن چارهای بیندیشند؟