در سر تا سر باغهای انار ایستاده یا نشسته در حال برداشت محصول هستند. کار برداشت را گذاشتهاند برای یک روز مشخص؛ میگویند بعد از اذان صبح بیدار میشوند و کم کم شروع میکنند به چیدن. به آفتاب ظهر نرسیده جمعی از گردشگران و افراد محلی از دور و نزدیک به تماشایشان میآیند. اینجا «انبوه» است. روستایی از توابع شهرستان رودبار. جایی در لب مرز گیلان و قزوین. انبوه آخر دنیا نیست، اما انگار آخر ِ نداری است. نداری در عین همه چیز داشتن. انبوه انار دارد، تمشک و زیتون و عناب هم، محصولات دامی هم. اینها محصولاتی است که در جلوی دیدگان قرار دارند. اما همین دستهایی که امروز در آنها تیغ انار فرو میرود، شاید ندانند که نزدیکترین معادن سنگی مانند درههای گنج در آنجا هستند که از آنها بهرهای گرفته نمیشود.
به گزارش مرور؛ وقتی به روستا میرسیم، خم شدهاند تا انارهای تازه چیده شده را در کیسهها بریزند. «روزبه» پسر همین روستا است. سه دهه از زندگیاش گذشته اما دستهای ترک خورده و سیاه شده از چیدن انار بیشتر از سن اوست. ابتدا با خوشرویی انار تعارف میکند. میگوید خانم ما اینجا شیر و ماست و دام و محصولات کشاورزی داریم. آلبالو و زالزالک و میوههای جنگلی هم داریم. در فصل زیتون هم اگر تشریف بیاورید خدمت شما هستیم.
میگویم چه ندارید؟ دیگر آن لبخندها محوتر میشود. حالا همسر و دو فرزندش هم جمع گفت و گوی ما شدهاند. پسرک دانشآموز میگوید تفریح نداریم. اما پدر به موضوعات زیرساختیتری تاکید میکند: روستای انبوه راه دسترسی مناسب ندارد. از لوله کشی گاز بیبهره است. ایستگاه گاز در بیرون روستا چند سالی چشم انتظار پیمانکاران شرکت گاز مانده است. مردم روستای انبوه حتی از امکانات بهداشتی و سیستم فاضلاب بی بهره اند و دانش آموزان از نبود اینترنت همراه رنج میبرند. تنها دلخوشی مردم انبوه، روشنایی برق و راه دسترسی نزدیک و آسفالته آنهم از سمت استان قزوین است.
به «قزوین» که میرسد مکث میکند. میگویم دوست دارید به قزوین بپیوندید؟ با اشاره سر حرفم را تایید میکند. برایش سخت است از ته دل این را بگوید. اما میتواند بگوید قطعا این از بیاعتنایی است. چند دهه بیاعتنایی نسبت به ثروتی که اینجا خوابیده و نمیتوانند از آن استفاده کنند. نه از خانههای پلکانی تاریخیاش نه رنگارنگی محصولاتش. از این رو وقتی لب مرز هستی نمیتوانی انتخاب کنی. لب مرز تو را ناگزیر میکند به واقع بینی. به این که کدام سمت تو را از این که هستی به رشد و توسعه میرساند.
اما انبوه واقعا کجاست؟ انبوهی که از مشکلات لبریز است. روستایی که گویی به فراموشخانهی تاریخ بدل شده است. آنجا که هم روستایی تاریخی عنوان میگیرد هم از این نامگذاری بهرهای نمیبرد. حدود ۲۰۰ کیلومتر از رودبار را به سمت جنوب طی کنیم، درست در مرز جغرافیایی دو استان گیلان و قزوین، روستایی نهفته در دل درههای کوهستان های عمارلو، انبوه قرار دارد. تکهای سبز در دامنههای ارتفاعات خاکستری پیرکوه، همجوار با رودخانهی شاهرود (شاخه ای از رودخانه عظیم سفید رود گیلان)، روستایی با معماری آنچه که سال ها نظیر آن را در ماسوله به چشم دیدهایم به صورت پلکانی و خانه های قرارگرفته بر روی بام های یکدیگر خودنمایی میکنند. به آن ماسوله دوم گیلان میگویند. بامهای پلکانی و کوچه باغهای های سنگفرش شده، که حتی پوشش مردمان آن با دیگر روستاییان شمال کشور متفاوت است.
گویش ساکنین روستا تاتی (فارسی دری) و مقداری ترکی است. اما لباسها ترکیبی از لباسهای محلی گیلان و قزوین است. غالب مردان روستا، کت و شلوار به تن دارند اما تعدادی از آنها از کلاه و نیم تنه. زنان هم لباسهای محلی نظیر دامنهای پرچین، پیراهنهای بلند، جلیقه و روسری، ترکیبی از پارچههای گلدار که به وسیله نوارها و پولکهای رنگی تزیین شده اند.
از بین محصولات رنگانگ، جشن انارش توانسته شهره ای جهانی بیابد و تبدیل به یکی ازمهمترین مراسم محلی این روستا شده است. این جشن کهن درطلوع صبح روز جمعه (یکی از روزهای ۲۰ الی ۲۵ مهر) هرسال، با ندای «یا الله» پاکارکرپی ـ کسی که به مدت یک سال از طرف باغداران، برای نگهبانی از باغات انار انتخاب شده است- برگزار میشود. دراین روز، تمام مردم روستا و حتی جوانان و اقوام شهر نشین برای کمک و چیدن انار به روستا میآیند و با وسیله نقلیه به سمت باغات انار حرکت میکنند. انجام این مراسم تا غروب طول میکشد.
حتما عکسهای رنگارنگی از جشن انار این روستا در فضای مجازی دیدهاید. اما وقت جشن رنگها و طعمها کنار میرود، محرومیت ها و کمبودهاست که رخ مینماید. در انبوه حدود ۲۲۰ خانوار با جمعیتی ۷۰۰ نفره زندگی میکنند که در طی ۸ سال دفاع مقدس، ۱۹ شهید، ۶۶ جانباز و دو آزاده تقدیم کشور کرده اند. سوابق تاریخی نشان از قدمت ۳ هزار و ۵۰۰ سالهی انبوه گواهی میدهد، چندین بنای تاریخی از جمله پل خشتی طاقی، مسجد جامع، قلعه باستانی چسیمارود و قبرستان باستانی گروچل از بناهای تاریخی روستا هستند.
اهالی میگویند پل خشتی طاقی که به پل شاهزاده تیتی خانم نیز معروف است، در فاصله ۳ کیلومتری روستا بر روی رودخانه شاهرود بنا شده و یکی ازعجایب معماری گیلان است. نقل است که دو برادر و خواهر، از خاندان سلاطین گیلان، این پل را ساختهاند که گویا در قزوین (مرکز حکومت وقت) زندانی بودند و به دیلمان فرار میکنند و پس از عبور از رودخانه شاهرود تصمیم میگیرند بر روی آن پلی بسازند.
پس از ورود به این روستا با «سیف الله طالبی» از اهالی محل و ادمین کانال انبوه همراه می شوم. سیف الله که خود ساکن تهران است، عموما هرهفته به والدین خود سرکشی میکند اما کوله بارش برای پدر و مادر از شهر، نان است. سیف الله می گوید: بیش از ۸ سال است که تنور نانوایی روستا خاموش شده و اهالی با رفتن به شهرهای اطراف برای چند روز نان خریداری میکنند. اما این کار برای پیرمردان و پیرزنان روستا دشوار بوده و روزها چشم به راه سرکشی اقوام و خرید نان تازه می مانند.
طالبی اصلی ترین مشکل انبوه را، راه دسترسی و خاکی آن از سمت رودبار و جیرنده می داند و می گوید: ۱۷ کیلومتر راه دسترسی روستا به سمت اولین جاده اصلی یعنی جیرنده، هنوز آسفالته نیست. در صورتی که از سمت قزوین و الموت غربی ۱۵ کیلومتر راه توسط همیاری مردمی آسفالت شده است. راهی که اگر نباشد در فصل زمستان و بارش سنگین برف موجب محصور شدن مردم به مدت یکماه می شود و همهی کمک های دستگاههای خدماتی نه از رودبار بلکه از سوی قزوین از همین راه آسفالته روانه انبوه می شود.
ادامهی این مشکل باعث شده مردم انبوه دل خوشی از ادارهی راهداری رودبار نداشته باشند. سال گذشته بود که ساعت ها، ۱۲ خودرو در کوران بارش برف در گردنه نواخان در انتظار رسیدن کمک بودند و دریغ از ارسال یک دستگاه لودر برای بازگشایی راه. در نهایت خود اهالی با تراکتور اقدام به بازگشایی مسیر کردند. متاسفانه ادارهی راهداری رودبار در این منطقه بسیار ضعیف عمل میکند. اگر حضور به موقع راهدارخانه کماسار قزوین در بازگشایی جاده نباشد اهالی روستا کاملا در ایام بارش برف محصور می شوند. این قصهی هرساله مردمان انبوه در زمستان است.
میگویند دورافتادگی و فاصله ۲۰۰ کیلومتری روستای انبوه از مرکز شهرستان رودبار موجب شده این روستا کمتر مورد توجه مسوولین شهرستانی قرار بگیرد. اما این دلیل قانع کنندهای برای بیتوجهی ها هست؟ قطعا نیست. حالا انبوهیها ادعا میکنند که در نتیجه عدم سرکشی مسوولان مرتبط و ادامه یافتن محرومیتها، مردم روستا در اغلب بحرانها به صورت خودجوش و با همیاری هم توانستهاند برخی اقدامات عمرانی را در روستا به پیش ببرند. شاهد مثال هم دارند: جاده کشی روستا به سمت باغات انار و نظافت و تمیزی تنها منبع آب روستا که از پیش از انقلاب در روستا قرار دارد از این جمله این اقدامات هستند.
خانهی بهداشت روستا وضع بهتری نسبت به بقیه بخشها ندارد. دو پیرزن با پوششی محلی از کنار ما عبور میکنند، با زبان محلی که متوجه نشدم به ما میگویند خانه بسته است باز گردید. خانه ای که به گفته سیف الله طالبی تنها یک بهورز دارد و قفسه هایش همیشه از دارو و قرص خالی هستند. حتی یک قرص سرماخوردگی ساده در خانهی بهداشت انبوه وجود ندارد و از حداقل امکانات محروم است. در واقع بود و نبود خانه بهداشت برای مردم روستا فرقی ندارد. کمبود امکانات بهداشت غصهی مردان و زنان انبوهی شده است. علاوه بر این خانه های انبوه، سیستم فاضلابشان سنتی است و آب فاضلاب مستقیم به رودخانه سرازیر میشود. رودخانه ای که باغات انار معروف روستا از آبش آبیاری می شوند یعنی با آب فاضلاب.
اما ماههای اخیر شیوع کرونا از یک زخم کاری و عمیق در حوزهی ارتباطات و مخابراتی در روستاهای کشور پرده برداشت و عیان کرد بسیاری از روستاها حتی در آنتن دهی تلفن همراه مشکل دارند. اکنون صحبت از عدم دسترسی دانشآموزان روستایی به اینترنت و شبکهی آموزشی شاد به خبر پرتکرار رسانه ها تبدیل شده، چنانچه پیش از این نیز عدم دسترسی دانش آموزان روستایی به اینترنت در بخش بلوکات رودبار رسانه ای شده بود.
همین موضوع تکراری برای عدهای از دانش آموزان روستای انبوه تبدیل به قصه غمانگیزی شده است.
دانشآموزان محروم تبلت و گوشی ندارند اما در روستاها به جز معضل فراهم آوردن دستگاه گوشی، مشکل آنتن دهی اینترنت نیز وجود دارد. دانشآموزان انبوهی نمیدانند برای این مشکل به کجا مراجعه کنند.
«کریمی» تنها معلم روستا که یکی از اعضای شورای اسلامی است به مرور میگوید: برخی دانشآموزان از همان ابتدای سال تحصیلی مجبورند برای دریافت دروس آنلاین و آنتن دهی گوشیهای همراه خود، رنج چند کیلومتر پیاده روی به یکی از تپه های حاشیه روستا را به جان بخرند. این درحالیست که روزهای سرد زمستانی و سوز برف از همین حالا مهمان این روستای تاریخی شده است و دانش آموزان نگران از چگونگی دریافت دروس آنلاین هستند. متاسفانه مسوولان مخابرات شهرستان برای پایداری تلفن ماهواره ای و اینترنت روستا تاکنون جوابگو نبوده اند. این در حالیست که خود اهالی بارها از مرکز استان برای تلفن ثابت و اینترنت پیگیری کردیم. در حال حاضر تلفن روستای انبوه از آنتن مراد تپهی قزوین تغذیه میشود.
انبوه تا مقطع ابتدایی و راهنمایی بیشتر مدرسه ندارد و دانش آموزان دبیرستانی مجبورند رنج دور ماندن از خانواده را در خوابگاههای شبانه روزی «جیرنده و رازمیان» برای سپری کردن دوران دبیرستان به جان بخرند. نبود راه مناسب موجب شده تا حدود ۲۰ دانش آموز مقطع دبیرستان روستا، قادرنباشند در نیمه دوم سال به خانواده خود سرکشی کنند. حال که کرونا آمده خیلیها نزدیک به یکسال است که نتوانستهاند به خانه سرکشی کنند.
او هم با اشاره به مشکل نبود راه دسترسی مناسب در انبوه میگوید: آخرین باری که مسوولی از استان به انبوه آمد، «سالاری» استاندار وقت گیلان درسال ۹۷ بود که آنهم از سمت قزوین وارد روستا شد و از نزدیک در جریان مشکلات و کمبودهای روستای انبوه قرار گرفت اما با کوله باری از وعدهها روستا را ترک کرد. حتی نمایندهی جدید رودبار نیز در اولین روزهای بعد از انتخابات یکبار از روستا دیدن کرد و وعدههایی داد که تاکنون اجرایی نشده است.
سرازیر شدن آب فاضلاب روستا به باغات انار از یک سو و آفتی که چند سالی است به جان محصول انار انبوه افتاده موضوعی است که موجب نگرانی باغداران انبوهی شده است.
کریمی میگوید: محصول انار انبوه چند سالی است به کرم گلوگاه مبتلا شده وعلیرغم اینکه بارها به مسوولان اداره جهاد کشاورزی شهرستان این مشکل را گزارش کردیم اما مردم روستا، مسوولان جهاد کشاورزی شهرستان را فقط در روز جشن انار میبینند. متاسفانه این آفت هرسال موجب نابودی چندین تن انار تولیدی روستا میشود. بیتوجهی جهاد کشاورزی رودبار به محصولات تولیدی انبوه موجب شده اهالی محصولات خود به خصوص انار و فندق را در استان قزوین عرضه کنند و انار انبوه هیچگاه سر از رودبار و گیلان در نیاورد.
دور افتادگی روستای انبوه از مرکز شهرستان رودبار دلیل اصلی بی توجهی به این روستا بیان میشود. بطوریکه شهروندان روستای انبوه به جهت نزدیکی به قزوین تمایل دارند جزو محدوده جغرافیایی این استان قرار بگیرند.
بعد از گذر از کوچه های پلکانی روستا با سیف الله و آقای کریمی به دفتر شورای اسلامی انبوه می رسیم. بعد از خوشامدگویی، «رضا جهانی» رییس شورای اسلامی روستا به ما میگوید: بیشتر از دوسال و نیم است که هیچ فرمانداری وارد روستا نشده است. اصلا مسوولی از شهرستان رودبار به روستا سرکشی نمیکند تا از مشکلات ما آگاه شود. تنها زمانی مسوول می بینیم که جشن انار باشد و دیگر هیچ.
جهانی ادامه میدهد: چندسال است که اهالی با طرح هادی روستا به مشکل برخورده اند. حتی با وجود اینکه نامهی بازنگری طرح از تهران آمده اما تاکنون مسوولی از شهرستان و بنیاد مسکن برای اجرای بازنگری به روستا نیامده اند. طرح هادی قرار بود به بازسازی خانه های قدیمی و بافت فرسودهی روستا منجر شود اما نه تنها مرمت و بازسازی صورت نگرفته بلکه جوانان روستا اصلا قادر نیستند سنگ روی سنگ بگذارند و خانه جدیدی برای خود بنا کنند. غم مشکلات طرح هادی از یک سو، حریم منابع طبیعی از سوی دیگر دامداران انبوهی را آزار داده است. منابع طبیعی با در اختیار گرفتن اراضی علف چر روستا مشکلات زیادی برای دامداران انبوه ایجاد کرده است و دامداران نمی توانند به راحتی دام های خود را به اطراف روستا برای چرا ببرند. خانم جان مردم انبوه هیچ خیری از طرح هادی و منابع طبیعی ندیده اند.
به گفتهی جهانی، مدتهاست ایستگاه گاز در بیرون از روستا احداث شده اما لوله کشی به داخل روستا نیامده و شرکت گاز در پاسخ میگوید پیمانکار نداریم. پیمانکار پیدا کنید. آیا وظیفه عضو شوراست که پیمانکار معرفی کند؟
جهانی هم به راه دسترسی روستای انبوه اشاره میکند و میگوید: در چند سال گذشته تنها چند کیلومتر از جاده اصلی حدود ۸ کیلومتر درگردنه نواخان آسفالت شده و ۱۷ کیلومتر بعدی تا روستا همچنان خاکی مانده است. اداره راهداری شهرستان هیچگاه در فصل بارش سنگین برف برای بازگشایی راه حضور نداشته همین زمستان پارسال بود تعداد زیادی خودرو در این گردنه گرفتار شدند که در نهایت مردم روستا با تراکتور شخصی موفق به بازگشایی راه شدند. تنها پروژه عمرانی که در این سالها برای روستا انجام شده احداث استخر ذخیره آب کشاورزی برای باغات انبوه بوده، اما متاسفانه به دلیل ورود آب فاضلاب روستا به رودخانه ، باغات انار با آب فاضلاب تغذیه میشوند.
مشکلات روستای انبوه که از قضا یکی از روستاهای هدف گردشگری استان است توسط سرپرست دهیاری روستا که کمتر از دوماه است به دهیاری روستا منصوب شده نیز تایید شد.
«زهره میرداوود» به مرور بیان کرد: متاسفانه همه محرومیت ها و مشکلات روستا واقعیت دارد و مسوولان شهرستان رودبار به هیچ عنوان پیگر مشکلات این روستای تاریخی نیستند. بیش از ۷ سال است که طرح هادی روستا به سرآمده و نیازمند بازنگری است ولی بنیاد مسکن اقدامی در این خصوص انجام نداده است. مردمان روستا اصلا امکان ساخت و ساز جدید ندارند و این موضوع یکی از معضلات انبوه شده است.
دهیار انبوه اضافه کرد: انبوه روستای هدف گردشگری و توریستی استان است اما از جاده دسترسی و آسفالته مناسب از سمت رودبار محروم است. بخشهای آسفالت شده نیز با همیاری خود مردم انجام شده است. تغذیه تلفن ماهوارهای روستا از استان قزوین است و نبود اینترنت درخواستی است که بارها به مخابرات شهرستان ارایه شده. حل این مشکلات واقعا درخواست زیادی نیست اما متاسفانه شهرستان رودبار نسبت به روستای انبوه خیلی ضعیف عمل کرده و کم کاریهای زیادی درحق این روستای تاریخی شده است.
گزارش: وحیده اسماعیلی/سایت مرور