۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۶۹۳۳۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۴ - ۱۸-۱۱-۱۳۹۹
کد ۷۶۹۳۳۵
انتشار: ۱۰:۰۴ - ۱۸-۱۱-۱۳۹۹

نفت، ریسک، بی‌ثباتی منطقه‌ای/ عباس عبدی

نفت، ریسک، بی‌ثباتی منطقه‌ای/ عباس عبدیعباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: رفتار و وضعیت عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی برای هر سیاست‌مداری می‌تواند آموزنده باشد. پس از آنکه بن‌سلمان جانشین ملک عبدالله شد، نسل جدید و جوانی قدرت را در دست گرفتند که سیاست داخلی و خارجی آن کشور را متحول کردند. در سیاست خارجی به جای آنکه محوریت خادم حرمین الشریفین بودن را حفظ کنند، آن را در اولویت‌های پایین قرار دادند و به جای آن کوشیدند که رهبری جهان عرب را هدف خود قرار دهند و شاید تصور می‌کردند که پس از موفقیت نسبی در این هدف، با سرعت به سوی رهبری جهان اسلام نیز حرکت خواهند کرد. 
 
با تضعیف مصر و بحران سوریه و اوضاع عراق و لیبی این ایده دست یافتنی می‌نمود. آنان در اولین گام کوشیدند که از یمن آغاز کنند، ولی در همان گام اول به مشکل خوردند و یمن برای سعودی به باتلاقی سیاسی و نظامی تبدیل شد. 
 
گام اول یک حقیقت را به وضوح نشان داد، این که پول به تنهایی حلال مشکل نیست، چه بسا خودش تبدیل به مشکل شود. سیاست خارجی عربستان مبتنی بر ریسک بالا شد و با وجود ترامپ گمان کردند که این سیاست جواب می‌دهد، ترامپ نیز اولین سفر خود را به عربستان کرد و تا توانست از آنان دوشید. در نهایت چه شد؟ عربستان نه در لبنان موفقیتی به دست آورد، نه در سوریه و نه در عراق و نه در برابر ایران؛ و یمن نیز به مشکل بزرگی برای آنان تبدیل شده است. بدتر از همه اینکه تأسیسات نفتی‌اش موشک باران شد و صدایش در نیامد. 
 
حالا پس از شکست ترامپ بیش از هر زمانی احساس ناامیدی و تنهایی می‌کند و بهبود روابط با اسراییل نیز مشکلی از آن را حل نمی‌کند، جز تعارضی که با شعارهای سنتی و پذیرفته شده در جهان عرب دارد. در نهایت متوسل به ماکرون شده‌اند که بلکه آنان را در مذاکرات احتمالی با ایران شرکت دهند. 
 
کشوری که به ایران می‌گفت حق دخالت در کشورهای عربی را نداری و گمان می‌کرد که پدرخوانده یا قیم کشورهای عربی است، اکنون بی‌پناه‌تر از همیشه شده است. چرا؟ به این علت روشن که هندوانه‌ای بزرگ‌تر از توانش برداشته است. شاید هم همزمان خواسته چند تا هندوانه بردارد. عربستان کشور ثروتمندی است. ولی بجز پول دیگر شرایط نرم‌افزاری و سخت‌افزاری لازم برای رهبری جهان عرب را ندارد. 
 
این تصور غلط است که دولت‌ها می‌توانند از طریق پرداخت پول مزدور بخرند و در کشورهای دیگر نفوذ داشته باشند. اگر چنین بود، عربستان تا کنون لبنان، سوریه و یمن را فتح کرده بود. البته بدون پول هم نمی‌شود کار چندانی کرد ولی پول فقط یک بخش ماجرا است و آن هم نه لزوماً مهم‌ترین بخش آن. 
 
متأسفانه غلبه عنصر ریسک بر سیاست خارجی را در بیش‌تر کشورهای نفتی شاهدیم، هر کدام به نوعی وارد فرآیند ریسک می‌شوند. چون بیش از آنکه بر مولفه‌های واقعی قدرت و کشور خود تکیه کنند و بیش از آنکه منافع ملی واقعی را در سیاست خارجی مد نظر قرار دهند از یک سو بر عنصر پولی و خرید تسلیحات تکیه می‌کنند و از سوی دیگر سیاست‌های جاه‌طلبانه را در پیش می‌گیرند و چون این سیاست‌ها واقعی و دست‌یافتنی نیست، پس از مدتی که منابع خود را هدر دادند، خسته شده و عقب‌نشینی می‌کنند. نمونه روشن آن صدام حسین بود که کلاً مبتنی بر فروش و صادرات نفتی و نیز سیاست خارجی توسعه‌طلبانه و سیاست داخلی بسته و سرکوب‌گرانه عمل می‌کرد. 
 
امروز نتیجه این سیاست ریسکی چنان شده است که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن همه آنها به بن‌بست عملی رسیده‌اند. حتی خریدهای تسلیحاتی آنان نیز دچار مشکل شده است. حضور آمریکا و ناوهای آن در منطقه برای آنان سپر دفاعی بود که به ظاهر در حال ترک منطقه هستند. 
 
به طور کلی تکیه بر درآمدهای نفتی برای پیشبرد سیاست خارجی و نیز راهبرد خارجی جاه‌طلبانه به زیان منافع ملی هر کشوری است. نه تنها در سیاست خارجی، بلکه این نگرش در سیاست داخلی نیز چنین اثرات زیان‌باری دارد. 
 
به نظر می‌رسد که بی‌ثباتی سیاسی منطقه خاورمیانه علل گوناگونی دارد، از حضور اسراییل گرفته تا دخالت‌های خارجی ولی مهم‌ترین علت آن نفتی بودن این منطقه است که پول زیادی خارج از فرآیند صنعتی شدن درون‌زا، تولید می‌کند و حکومت‌هایی غیر پاسخگو، مستبد و جاه‌طلب را ایجاد می‌کند، حکومت‌هایی که هم در داخل با مردم خود و هم در خارج با سایر کشورها تنش دارند و برای رسیدن به ثبات، خواسته یا ناخواسته پای بیگانگان را وارد منطقه می‌کنند که آن نیز به نوبه خود بی ثباتی را تشدید می‌کند. 
 
خوشبختانه اکنون چشم‌انداز قطعی‌تری برای کاهش اهمیت نفت در جهان ایجاد شده است. باید امیدوار بود که این امر زودتر محقق شود و شر نفت از سر منطقه و مردم آن کوتاه شود. هر چند این اتفاق ممکن است در کوتاه مدت موجب تشدید تنش‌ها شود ولی در نهایت منطقه به یک توازن درون‌زا و عقلانیت نزدیک خواهد شد.
ارسال به دوستان