عصر ایران - خلاصه مطلب این است: کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من! در بقیه زندگی مان، ما چاره ای نداریم جز این که تا می توانیم، خودمان حال خودمان را خوب کنیم. روزگار بی تعارف تر از آن است که هوای ما را داشته باشد.
در مجموعه عصر ایران، سایتی داریم به نام "سواد زندگی" و در سواد زندگی، مطالبی وجود دارد که می تواند حال ما را ولو اندکی، بهتر کند.
در این روزهای بهاری، گزیده ای از بهترین مطالب سواد زندگی که فکر می کنیم بیشتر به درد زندگی می خورند و می توانند حال مان را بهتر کنند، در عصر ایران بازنشر می کنیم.
در این روزگار سیاست زده، این دمنوش ها را با طیب خاطر پذیرا باشید:
1 - شرکت "الف" از سه سال پیش پروژه ای را دنبال می کند که هیچ دورنمایی برای موفقیت آن وجود ندارد. با این حال اعضای هیأت مدیره با این استدلال که تا کنون یک میلیارد تومان برای آن هزینه شده و حیف است که پروژه متوقف شود، همواره ادامه آن را تصویب می کنند.
2 - آقای "الف" چهار سال است که با خانم "ب"
زندگی مشترک دارد. زندگی آنها پر از تنش است و هر سال بدتر از سال قبل.
آقا و خانم چند بار با یکدیگر درباره جدایی و رهایی از این وضعیت نامناسب صحبت کرده اند ولی هر بار توافق کرده اند به زندگی مشترک ادامه دهند، تنها به یک دلیل: این همه سال زندگی را نادیده بگیریم؟
آن شرکت و این زوج، درگیر پدیده ای هستند به نام
"فیل سفید" که قصه اش بر می گردد به روزگاران قدیم در سرزمین تایلند.
در آن سرزمین، فیل های سفید که کمیاب هم بوده اند، نماد تقدس محسوب می شدند و البته چون تغذیه خاصی داشتند، نگهداری شان گران تمام می شد.
یک بار پادشاه تایلند که از یکی از درباریان رنچیده بود، فیل سفیدی به او هدیه داد. آن فرد از این که چنین هدیه ارزشمندی را از شخص پادشاه گرفته است، بسیار خوشحال و مفتخر بود ولی نمی دانست پادشاه او را وارد چه دردسری کرده است؟
القصه، آن درباری هر چه در می آورد خرج فیل سفید می کرد و هر گاه به فکرش می رسید که از خیر داشتن فیل بگذرد، یادش می آمد که اولاً این هدیه پادشاه است و ثانیاً حالا که کلی برایش خرج کرده، حیف است آن را نگه ندارد. بدین ترتیب، او روز به روز فقیرتر و فرتوت تر می شد.
ممکن است هر کدام از ما در زندگی فیل های سفیدی داشته باشیم که باید از شرشان خلاص شویم ولی چون قبلاً برایش هزینه کرده ایم فکر می کنیم باید بازی را ادامه دهیم.
هزینه هایی که باعث می شود فیل های سفید را همچنان به عنوان وبال گردن مان حفظ کنیم می تواند
مادی باشد (مثلاً برای راه اندازی یک اپلیکیشن ناموفق، فلان مقدار هزینه کرده ایم و به امید این که روزی به بازدهی برسد، همچنان آن را سرپا نگه می داریم) یا
معنوی (مثل دانشجویی که از ترم دو به بعد متوجه شده که از رشته تحصیلی اش متنفر است ولی می گوید یک سال از عمرم را برای این رشته صرف کرده ام و نباید تغییرش دهم.)
ادامه نگه داشتن فیل های سفید، نه تنها هزینه های قبلی را جبران نمی کند، بلکه هزینه های جدیدی نیز به ما تحمیل می کند: شرکتی که اول مطلب بدان اشاره کردیم ناچار است از منابع دیگرش بکاهد و صرف فیل سفیدش کند و آن زوج ناموفق، باید همچنان تنش ها و دعواهای جدیدی را تحمل کنند.
فیل های سفید می توانند افکار و باورهایی باشند که در طول زمان به دست شان آورده و عمری با آنها زندگی کرده ایم، یا روابطی ناسالم باشند که سال هایی را وقف شان کرده ایم، رشته تحصیلی یا شغلی باشد که دوست اش نداریم یا یک شیء بدون استفاده که از این خانه به آن خانه در اسباب کشی منتقل می کنیم یا یک پروژه اقتصادی که چاه ویلی شده است که بی هیچ خروجی خاصی مدام منابع مالی مان را می بلعد.
کلمه کلیدی درباره فیل های سفید
"حیف" است و فکر کانونی،
"امید واهی" به آینده فیل.
باید "حیف" و "امید واهی" را از اطراف فیل های سفید زندگی مان دور کنیم و با باز کردن این دو بند از پای فیل، او را از خود برانیم.
بعد از راندن فیل سفید نیز هرگز حسرتش را نخوریم. به زودی درخواهیم یافت چه بار بزرگی از روی فکر، روح، زندگی یا
کار و کسب مان برداشته شده است و چه انرژی بزرگی آزاد شده که می توانیم به امور مهم تر زندگی مان اختصاص دهیم.
شناسایی فیل های سفید و اخراج آنها از زندگی، باید روندی مستمر در زندگی مان باشد و الّا زیر بار انواع فیل های سفید، کمرمان خواهد شکست.
آدم ها در میزان عمیق بودن احساساتشان خیلی متفاوت هستند...