در بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال های ۱۳۷۵ و ۷۶ می خوانیم: افطار میهمان رهبری بودم. درباره مسایل افغانستان، بحث و تصمیمگیری شد. درباره احتمال حمله آمریکا و راههای پیگیری و مقابله و سفر وزیر امورخارجه قطر و پیام عربستان در مورد مسأله انفجار الخُبَر و نیز دربارة انتخابات آینده و برنامه سفرشان به خوزستان، بحث شد. ایشان علاقهمند است که دکتر [حسن] حبیبی و یا دکتر [حسن] روحانی نامزد شوند.
به گزارش جماران، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی(ره) از نادر شخصیت های طراز اول جمهوری اسلامی است که بیش از سه دهه به طور روزانه و مستمر خاطرات روزانه خود را به رشته تحریر درآورده است.
این خاطرات که از وقایع ریز و درشت سیاسی تا امور شخصی را شامل می شود، از یکسو به دلیل جایگاه بسیار مهم نویسنده و از طرف دیگر به خاطر «مختصر و مفید نویسی»، از اهمیت و ارزش بالایی در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی برخوردار است.
از طریق این خاطرات می توان به سرنخ ها و نکات مهمی از وقایع مهم این دوران طولانی دست یافت و آنها را مورد بحث و واکاوی بیشتر قرار داد.
از جمله ادوار مهم این سال های مهم، مقطع انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری است که در خاطرات سال های ۱۳۷۵ و ۷۶ آیت الله هاشمی به عنوان رئیس جمهور وقت و چهره اثرگذار نظام در کنار رهبر معظم انقلاب به تفصیل بدان پرداخته شده است.
آنچه در پی می آید، قسمتی از این خاطرات است:
۱ بهمن ۷۵
آقای [محمدجواد] لاریجانی آمد و از کاندیداتوری آقای [سیدمحمد] خاتمی، در صورت ائتلاف با کارگزاران، اظهارنگرانی کرد.
۳ بهمن ۷۵
دکتر [عبدالله] جاسبی، [رییس دانشگاه آزاد اسلامی] آمد. از وزیر و معاونان [وزارت فرهنگ و] آموزش عالی، به خاطر اقدامات در خصوص محدودکردن دانشگاه آزاد اسلامی شکایت داشت و احتمال نامزدشدنش برای ریاستجمهوری [را گفت]
۵ بهمن ۷۵
آقای [مهدی] کروبی، [دبیر مجمع روحانیون مبارز]، تلفنی گفت، تصمیم گرفتهاند که آقای [سیدمحمد] خاتمی، خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری کند و از من خواست که کمک کنم تا آن شیوههای فشار و بُهتان و استفاده از سپاه و صداوسیما که در انتخابات مجلس [پنجم] پیش آمد، تکرار نشود و در مورد [حزب] کارگزاران هم، در صورت مشورتکردن آنها کمک کنم.
آقای حسین مرعشی، [نماینده کرمان] آمد. گفت تبلیغات انتخابات در رفسنجان، خیلی تُند است و بهرامی به کمک حسینی برخاسته و میخواهد، برای کمک به آشیخ حسین [هاشمیان] به رفسنجان برود. آقای [علیمحمد] بشارتی، [وزیر کشور]، تلفنی گفت، در جلسه بزرگداشت سالگرد [مهندس مهدی] بازرگان، دکتر [ابراهیم] یزدی، [دبیرکل نهضتآزادی]، برضد ولایتفقیه حرف زده و جمعی از حزباللهیها که حضور داشتند، جلسه را بههم زدهاند و بازداشت شده و تحویل دژبان شدهاند.
۱۴ بهمن
آقای [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] آمد. دربارة طرح توسعه زاگرس میانی و پیشنهاد بنیاد آفریقا صحبت کرد. گفت، هنوز در جامعه امید هست که قانون اساسی را برای ادامه ریاستجمهوری من اصلاح کنند؛ گفتم نمیپذیرم.
افطار میهمان رهبری بودم. دربارة مسایل افغانستان، بحث و تصمیمگیری شد. دربارة احتمال حمله آمریکا و راههای پیگیری و مقابله و سفر وزیر امورخارجه قطر و پیام عربستان در مورد مسأله انفجار الخُبَر و نیز دربارة انتخابات آینده و برنامه سفرشان به خوزستان، بحث شد. ایشان علاقهمند است که دکتر [حسن] حبیبی و یا دکتر [حسن] روحانی نامزد شوند.
۱۷ بهمن ۷۵
دکتر [حسن]حبیبی، [معاون اول رییسجمهور]، برای کارهای جاری آمد و باز هم تأکید برعدم قبول نامزدی انتخابات ریاستجمهوری کرد.
۱۸ بهمن ۷۵
آقایان [محمد محمدی] ریشهری، [تؤلیت آستان حضرت عبدالعظیم (س)] و [محسن] شریفی، [معاون اجرایی و هماهنگی آستان] آمدند. گزارش کار توسعه آستانه را دادند و تمدید مهلت وامی را که به کمک من، از صندوق ثبت گرفتهاند، خواستند. در مورد انتخابات [ریاستجمهوری هم] مذاکراتی داشتند. گفت، به رهبری گفته است اگر ایشان از نامزد دیگری حمایت کنند، او کنار خواهد رفت. تقاضای پرداخت بقیه اقساط ساخت دانشگاه علوم حدیث را نمود که به هزینه من ساخته میشود.