عصر ایران؛ هومان دوراندیش- در چند سال اخیر بسیاری از مردم عادی از رای دادن مجدد به حسن روحانی اظهار پشیمانی کردهاند. کافی است در کوچه و بازار، در نانوایی و بقالی، با مردم حرف بزنیم و ندامت بسیاری از آنان را از رای دادن به روحانی در سال 96، دریابیم.
موج اعلام پشیمانی از به قدرت رساندن دوبارۀ روحانی، از پاییز 1396 با هشتگ "من پشیمانم" آغاز شد. وقتی که در شهریور ماه 96 کابینۀ دوم روحانی بدون وزیر زن و وزیر کُرد و وزیر سُنی شکل گرفت و در دو سه ماه بعدیاش نیز عملکرد و حتی سخنان روحانی چنگی به دل رایدهندگانش نزد، سونامی پشیمانی از رای دادن به روحانی شکل گرفت؛ موجی که احتمالا در گستردگی اعتراضات دی ماه 96 نیز نقش بسزایی داشت.
عملکرد ضعیف دولت دوم روحانی در سالهای 97 و 98 و 99 نیز مزید بر علت شد و امروزه وضع چنان است که اگر به اردیبهشت 96 بازگردیم، شاید فقط یکسوم آن 24 میلیون نفری که به روحانی رای دادند، حاضر شوند دوباره به او رای بدهند.
البته کثیری از این افراد ناراضی، به نقش ترامپ در زمینگیر شدن دولت روحانی واقفاند. نیز به نقش منفی صدر و ذیل جناح اصولگرا در عقیم شدن سیاست خارجی دولت روحانی و ثمر ندادن این سیاست در اقتصاد کشور.
هر چه بود، اکثریت مردم ایران در سال 92 به حسن روحانی رای دادند تا غربستیزی در سیاست خارجی کشور کاهش یابد و دولتی بر سر کار آید که با بهبود روابط ایران و غرب، گشایشی در اقتصاد کشور پدید آورد. این گشایش بدون توافق هستهای امکانپذیر نبود و دولت روحانی هم به وعدهاش عمل کرد و موفق شد چنین توافقی را رقم بزند.
بهبود نسبی اوضاع اقتصادی کشور از زمانی که برجام منعقد شد (تیر 1394) تا روی کار آمدن دولت ترامپ (بهمن 1395) و حتی مدتی پس از آن، واقعیتی غیر قابل انکار است. گذشته از این، شرایط اقتصادی کشور در دولت روحانی به مراتب بهتر از دولت دوم احمدینژاد بود.
بنابراین در اردیبهشت 1396 که انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار میشد، آن 18 میلیون نفری که در سال 92 به روحانی رای داده بودند، هیچ دلیل موجهی برای پرهیز از رای دادن مجدد به روحانی نداشتند.
همان طور که حکام سیاسی باید رفتاری مسئولانه داشته باشند، شهروندان نیز قاعدتا باید چنین باشند. وقتی اکثریت جامعه به فردی رای داده و دولت آن فرد به وعدۀ اصلیاش عمل کرده و شرایط اقتصادی کشور هم بهبودی نسبی یافته، رفتار مسئولانه حکم میکند که آن اکثریت همچنان به تداوم دولت آن سیاستمدار رای بدهد.
بنابراین نمیتوان ماجرا را با نگاهی پسینی ارزیابی کرد و فیالمثل از منظر سال 1399 به مردم ایران گفت چرا در سال 96 به سیاستمداری رای دادید که از عملکرد دولت اولش راضی بودید؟ مردم ایران در اردیبهشت 96 منطقا بر اساس عملکرد دولت اول روحانی باید به تداوم ریاست جمهوری او رای مثبت یا منفی میدادند و طبیعتا نمیتوانستند عملکرد دولت دومش را، که هنوز شکل نگرفته بود، مبنای رای خودشان قرار دهند.
وانگهی، پربیراه نیست اگر بگوییم همین امروز هم اکثریت کسانی که در سال 96 به روحانی رای دادند، خواهان موفقیت مذاکرات وین، بازگشت آمریکا به برجام و کاهش تحریمها و کم شدن فشار اقتصادیای هستند که هر روز مجبور به تحمل آنند.
در چنین شرایطی، اصولگرایان تندرو یا همان کسانی که در سال 96 مخالف ریاست جمهوری روحانی بودند، چه موضعی دارند؟ برخی از آنها با اشاره به مقامات وزارت خارجه، میگویند به جای مذاکره برای امتیاز گرفتن از غربیها، وقتتان را صرف رفع موانع تولید کنید. در حالی که رفع موانع تولید، اولا وظیفۀ ویژۀ وزارت خارجه نیست، ثانیا اگر هم این وزارتخانه چنین وظیفه داشته باشد، قاعدتا باید موانع خارجی افزایش تولید داخلی را رفع کند.
از این نگاه بسیط به دستگاه دیپلماسی کشور که بگذریم، برخی دیگر از اصولگرایان در شرایط فعلی حرفشان این است که همۀ تحریمهای دولت ترامپ، چه مرتبط با برجام چه مرتبط با مسائل دیگر، باید لغو شوند. اصولگرایان تندروتر نیز مطالبهشان این است که همۀ تحریمهای آمریکا از چند دهه قبل تا به امروز، باید لغو شوند. این مطالبات حداکثری، امکان دستیابی به حداقل لازم و مفید را از بین میبرد و کشور را در بنبست اقتصادی کنونی نگه میدارد؛ بنبستی که البته فشارش بر گردۀ مردم است و اصحاب قدرت اساسا قادر به لمس روزمره و تمامعیار این فشار نیستند.
در واقع اگر نگاه رادیکال اصولگرایان دربارۀ لغو تحریمهای آمریکا را لحاظ کنیم، به نظر میرسد حتی اگر همین امروز مجبور باشیم بین روحانی و رقبای اصولگرایش در سال 96 دست به انتخاب بزنیم، ناچاریم کسی را انتخاب کنیم که به هوای رسیدن به حداکثر مطلوب، حداقل ممکن را از دست نمیدهد.
اصولگرایان و نیروهای اجتماعی دموکراسیخواه و طبقات محروم، همگی از دولت روحانی ناراضیاند اما این نارضایتیها دلایل متفاوتی دارند. نیروهای اجتماعی دموکراسیخواه، از خلف وعدههای روحانی در چهار سال دوم و وادادگی سیاسیاش در برابر مخالفان داخلی دموکراسی، ناراضیاند.
اقشار و طبقات محروم، که مسالۀ اصلیشان دموکراسی نیست، از فلاکت اقتصادی به شدت ناراضیاند. اصولگرایان هم این فلاکت را چماقی میدانند که با آن باید بر سر دولت روحانی کوفت. اما اعتراضات چند سال اخیر نشان داده است که اقشار محروم جامعه دیگر باور ندارند که در بین دو جناح سیاسی کشور، جناح غربستیز دغدغۀ فقرا و مستضعفین را دارد.
در واقع چنین به نظر میرسد که جناح سیاسی غربگرا، به دلیل سستیاش در دفاع از ارزشهای دموکراتیک، حمایت سیاسی طبقۀ متوسط جدید و اقشار مدرن را از دست داده و جناح سیاسی غربستیز نیز به دلیل سرکوبگریاش در مواجهه با اعتراضات اقشار محروم و سنتی، حمایت سیاسی طبقات پایین را از دست داده است.
مخلص کلام اینکه، رای به روحانی در سال 96 اشتباه نبود؛ چراکه مردم در آن سال به تداوم دولتی رای دادند که در چهار سال اول، عملکردش موفقیتآمیز بود. به علاوه اگر هنوز مختصر شانسی برای لغو پارهای از تحریمهای آمریکا و کاهش فشارهای اقتصادی بر صدر و ذیل کشور وجود دارد، ناشی از همان رای سال 96 مردم ایران به دولت روحانی است.
یا فقط نگاه حمایتی از حزب و گروه های همراه هست
وقتی گفت صبح بیدار شدم دیدم شد ۳ تومن یعنی همه مردم رو مسخره کرده .
وقتی گفت انچنان رونق اقتصادی ایجاد میکنم که دیگه نیازی به ۴۵ تومن یار انه نباشه
چه شوخی سنگینی بود
خیلی پرویی به خدا
خیلی رو داری به قران
در مورد سنگ پای قزوین چیزی شنیدی؟
یعنی باور کنیم با این استدلال باید این حرف را برای دولت اول احمدی نژاد هم بزنید؟؟