چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۹ رادیو به صورت رسمی کارش را در ایران آغاز کرد و چون در ابتدا فقط در تهران صدای رادیو شنیده میشد، اولین شبکه رادیویی، «رادیو تهران» نامیده شد.
در آن سالها رادیو وسیلهای نبود که همه بتوانند داشته باشند. آن اوایل گاهی چند خانواده دور هم جمع میشدند تا با هم رادیو گوش کنند. شنیدن صدا از جعبهای نسبتا بزرگ و مستطیلی شکل برای مردم عجیب به نظر میآمد اما طولی نکشید که رادیو به عنوان وسیلهای ضروری در خانهی همه مردم جای گرفت؛ اغلب روی طاقچه میگذاشتند، با یک روانداز زیبا و گاهی یک گلدان کوچک بالای سرش تا زیبایی بصریاش بیشتر به چشم بیاید. طولی نکشید که با آمدن تلویزیون، رادیوها گوشهی همان طاقچهها ماندند و خاک خوردند. برخی نیز به انباری منتقل شدند تا جای تلویزیون را تنگ نکرده باشند. بعضی از آنها هم به سمساریها فروخته شدند تا الان و با گذشت سالها، به عنوان یک وسیله دکوری سنتی و زیبا به خانههای مدرن امروزی بازگردند.
با تمام تغییر و تحولاتی که دنیای رسانه از ۸۱ سال پیش تاکنون پشت سر گذاشته، رادیو همچنان زنده است و تنها تغییری که کرده، تعداد شبکههایی است که از آنها برنامه پخش میکند. امروزه چندین شبکه رادیویی با محتوا و زبانهای متنوع در دسترس مردم قرار دارند. رادیو امروز با هر وسیله ارتباطی و سرگرمی که در دست داریم به راحتی شنیدنی میشود و شاید همین در دسترس بودن بیش از حد است که باعث میشود برخی رادیو را نادیده بگیرند.
ایسنا به مناسبت ۸۱ سالگی رادیو، گفتوگویی داشته است با دوتن از پیشکسوتان صدا؛ بهروز رضوی، گوینده پیشکسوت رادیو و مجید حمزه ـ کارگردان که در ادامه این گفتوگوها را میخوانید. همچنین مصاحبه با مریم واعظپور، از گویندگان قدیمی رادیو، روز جمعه و در آستانه جشن تولد ۸۱ سالگی رادیو منتشر شد.
شرایط رادیو کجدار و مریز قابل قبول است
بهروز رضوی
بهروز رضوی ـ گوینده پیشکسوت رادیو ـ با بیان اینکه در گذشته دامنه محدودیتها در رادیو محدودتر بود، میگوید، الان هم شرایط رادیو به صورت کجدار و مریض قابل قبول است و اوضاع رادیو در جاهای دیگر هم بهتر نیست.
بهروز رضوی در عین حال ادامه میدهد: رادیو در این دوره، شایستگی این مردم را دارد و خوب هم دارد کار میکند؛ البته ما بلندپروازیها و آرزوهایی داریم که به این چیزها رضایت نمیدهیم اما در حد کجدار و مریض و در حد متوسط قابل قبول است رادیوهای جاهای دیگر هم بهتر از این نیست.
رضوی درباره شروع کارش در رادیو یادآور می شود، «آذر ۴۷ استارت حضورم در رادیو را زدم، اما شروع کارم به صورت جدیتر از سال ۵۱ بوده است» و درباره اوضاع رادیو در گذشته توضیح میدهد: رادیو آن موقع هم مثل الان با شنوندگانش تعامل و بده بستان داشت. رادیو در آن سالها جوان بود. ممیزیهایی که همیشه وجود دارد آن زمان هم وجود داشت اما دامنهاش کمی محدودتر بود و اینگونه نبود که هر جا قدم بگذاری، انقلتی در آن باشد.
بهروز رضوی در پایان در توصیف رادیو این جمله را به کار میبرد: «رادیو همراه همیشه است.»
اژدهای هفتسری به اسم رادیو
مجید حمزه
مجید حمزه ـ کارگردان و بازیگر باسابقه نمایشهای رادیویی ـ هم درباره حضور در رادیو و وضعیت فعلی این رسانه به ایسنا توضیح میدهد: اواخر سال ۶۳ کار در رادیو را آغاز کردم. رادیو در آن زمان با الان خیلی متفاوت بود؛ آن زمان که ما شروع کردیم، دو شبکه بیشتر نداشتیم و رفته رفته این شبکهها اضافه شدند. الان رادیو شبکههای زیادی دارد و به تبع مخاطبش هم بیشتر شده است، زیرا شبکههای متنوعی دارد.
او در پاسخ به این پرسش که در ۸۱ سالگی، آیا رادیو به جایگاهی که شایستهاش است دست یافته؟ عنوان میکند: نه، رادیو در حال حاضر جایگاهی که شایستهاش باشد را ندارد. حداقل در حوزه نمایش این را میگویم که خودم در آن کار میکنم؛ تا ۱۰ سال پیش، مخاطبِ بسیار خوبی داشتیم که به مرور زمان بر اثر تکراری شدن کارها و پایین آمدن سطح کیفی تولیدات و عدم تنوع، رکودی ایجاد شده است که طبیعتا مخاطب را پس میزند. مخاطب تنوعطلب است و همه جور خوراکی میخواهد. الان با توجه به شرایطی که در آن به سر میبریم، یعنی بحث کرونا و این بیماری عجیب و غریبی که دامنگیر همهمان شده است، مخاطبان بسیار زیادی به سمت رادیو روی آوردهاند اما متاسفانه رادیو خوراک خوبی برایشان ندارد.
این کارگردان رادیویی در توضیح دلایلی که باعث شده است تا رادیو در جایگاه مناسبش قرار نگیرد، عنوان میکند: دائما نمایشهای تکراری پخش میکنیم. ما نویسنده خوب داریم ولی آنقدر زیاد نیست که بتوانیم این اژدهای هفتسری را که به اسم رادیو در اختیار ما قرار گرفته و میتواند پرمخاطبترین رسانه باشد را خوراک دهیم؛ بنابراین نیاز داریم که به سمت متون خارجی و رمانها برویم. قبلا برنامه «رمان تا نمایش» را داشتیم که یکی از پرشنوندهترین برنامههای ما بود. وقتی تنوع میآوری باعث میشود تا مخاطب بیشتری جذب شود. گاهی قصهها تکرار اندر تکرار است، یعنی همان تکرار موضوع دوباره تکرار میشود. اینها اگر مخاطبپذیر باشد اشکالی ندارد اما یک جاهایی مخاطبپذیر نیست و خود به خود باعث میشود مخاطب پس بزند.
حمزه میزان دستمزدها را هم یکی دیگر از این دلایل میداند و میافزاید: دستمزدی که نویسنده چند سال قبل میگرفته، تغییری نکرده است. آن موقع با این دستمزد ماهی دو تا کار مینوشت و سعی میکرد بهترین کارها باشند اما امروز برای اینکه همان دستمزد چند سال قبل را بگیرد ظرف یک ماه شش تا کار مینویسد مسلم است که کیفیت افت میکند. خود ما هم قبلا یک نمایش را چند روز تمرین میکردیم اما الان با در نظر گرفتن شرایط کرونا و وضعیت دستمزدها نمیشود برای نمایشها وقت زیادی گذاشت.
او در ادامه میگوید: موضوع دیگر، زمان نمایشهای ماست. مثلا «قصه شب» که برای واحد نمایش رادیو ویترین بوده است، زمانش شده یک ربع؛ مخاطبان به من زنگ میزنند و میپرسند چرا زمانش کم شده ما تا میآییم بنشینیم قصه تمام میشود. البته ما نمایشهای چند دقیقهای هم داشتهایم که شاهکار بودهاند اما این تایمهای پیشبینی نشده در ذهن مخاطب باعث تشتت میشود و نمیتواند برنامهریزی درستی برای گوش کردن به رادیو داشته باشد. این موضوع خودش افت مخاطب میآورد.
حمزه در عین حال در پایان صحبتهایش با ابراز امیدواری از بهتر شدن شرایط رادیو در سال جاری میگوید: شنیدهام که امسال از برنامههای نوروزی به این طرف با حضور مدیریت جدید رادیو آقای سوهانی که من هنوز زیارتشان نکردهام، مخاطب خوبی را به رادیو جذب کردیم. دوستانی که با ایشان صحبت کردند خیلی خوشبین هستند و ایشان هم دارند تلاششان را میکنند که برنامهها روز به روز، بهتر و بهتر شوند.