روزهای نه چندان دور همدانیها از پیر و جوان جشنی پرطمطراق برای رسیدن ماه رمضان برپا میکردند و اگر بخت با آنها یار و هوا نیکو بود، به اطراف شهر، آبادی و کشتزارها میرفتند تا روز به انتها برسد و خود را برای «کُلوخاندازان» آماده میکردند.
به گزارش ایرنا، امروز اما سیر و گشت یک روز پیش از ماه مبارک رمضان در سایه کرونا رنگ باخته و گویی نفس کشیدن در هوای بهشتی، باغها و دشتهای وسیع پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین برای مردمانش ممنوع شده و ۲ سال است که خبری از کلوخاندازان نیست و گویی آداب و رسوم کهن به جا مانده از گذشتگان، امروز در ترس و دلهره از این ویروس ناخوانده خلاصه شده است.
یاد صحبتهای شیرین و دلنشین پدربزرگم میافتم، روزهایی که در زِلّ آفتاب خسته از شخم زدن زمین و برداشت گندم زیر درخت عناب تکیه بر تنه استوار درخت میزد، بدون آنکه شکایتی از تشنگی و گرسنگی در ماه رمضان داشته باشد و با اشتیاق دعوتم میکرد به شنیدن سنتهای دور که امروز تنها اسمی از آنها به جا مانده است، جشن پیش از ایام پرهیز در اواخر ماه شعبان که هزاران قصه و داستان در این سنت دیرینه نهفته است.
این روز اگر در فصل مساعد سال میافتاد، اغلب مردم وسایل مورد نیاز و خورد و خوراکشان را برمیداشتند و به اطراف شهر و آبادی در کشتزارها و باغها میرفتند و بساط پهن کرده و چای عَلَم میکردند و بساط صبحانه مفصلی که اغلب نان و پنیر و سبزی، مغز گردو و تخممرغ آبپز بود، برپا کرده و پس از صرف صبحانه، زنان آرامآرام دست بهکار پختوپز و نهار میشدند، به این جشن خوردن آجیل و شیرینی، بازیهای اَلکدولک، کوشک، قش و دَسچالکی برای مردان و یه قلدوقل، گفتن قصه و داستان، تاببازی، چهارخونهبازی و سنگچق بازی برای زنان و دختران را باید اضافه کرد.
بانوی خانه سفره ناهار را با سلیقه خود میچید و بعد از صرف ناهار و استراحتی کوتاه، بازیها از سر گرفته میشد، در این بین عدهای بچهها از فرصت استفاده کرده و کورهای را با کلوخ درست کرده و پس از جمعآوری خار و خاشاک، آن را داخل کوره ریخته و آتشی برپا میکردند، داخل کوره به تعداد افراد سیبزمینی و در صورت بودن چغندر، آنها را در کوره میانداختند و درِ کوره را با کلوخ میبستند و خام روی آن میریختند تا منافذش بسته شود و هنگام عصر با سروصدا و هیاهو دوباره سرِ کوره میآمدند و آن را خراب کرده و سیبزمینی و چغندرهای پخته شده را که به آن اصطلاحا «تپَی» گفته میشود، میخوردند.
شیرین زبانی پدربزرگ به اصل مطلب میرسد، آنجا که روز به پایان خود نزدیک میشود و در روزگاران قدیم هنگام عصر با برداشتن کلوخ، نیت میکردند تا پایان ماه گناه نکنند و سپس کلوخ را محکم بر زمین میزدند.
پدربزرگ میگوید پیشینیان معتقد بودند با شکستن کلوخ، امیال نفسانی خود را زیر پا میگذارند و میل به پیروی از نفس را در خود میشکنند، عدهای از همدانیها نیز از بزرگ تا کوچک در قدیم هنگام غروب در این آیین کلوخی را در دست می گرفتند و رو به قبله می ایستادند و با این دعا که خدایا گناهان و کارهای بد گذشته را شکستیم، خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده میکردند، آنگاه کلوخ را محکم بر زمین میزدند تا خُرد شود.
امروز اغلب مردم این آیین سنتی در ماه مبارک رمضان را به یاد ندارند و عدهای تهمانده آن را به یاد دارند تا امروز دست به دست بچرخد و در گذر زمان رنگ نبازد، سنتی که ویروس کرونا حسرت آن را بر دل مردم گذاشت و از یادها محو شد.
حنابندان رمضان بیرنگتر از همیشه
همدانیها آداب و رسوم کهن زیاد دارند، حنابندان در ماه رمضان سنتی دیرین است که همزمان با آغاز ماه رمضان انجام میشد و اغلب زنان و دختران بهجز آنها که عزادار بودند، کف دست و ناخنهای خود را حنا میگرفتند، آیینی که جاافتاده و بسیار مورد استقبال زنان و دختران بود.
آنها معتقد بودند کسی که در ایام ماه مبارک رمضان دستهایش را برای دعا به سوی خداوند بلند میکند، اگر کف دست و ناخنهایش حنایی نباشد، از درگاه الهی بینصیب خواهد ماند و به این علت سعی در حفظ رنگ حنا تا آخر ماه رمضان داشتند، سنتی رنگین که امروز کرونا زنان و دختران دیار هگمتانه را از آن بینصیب کرده است.
همدانیها معتقد بودند کسی که در ایام ماه مبارک رمضان دستهایش را برای دعا به سوی خداوند بلند میکند، اگر کف دست و ناخنهایش حنایی نباشد، از درگاه الهی بینصیب خواهد ماند و به این علت سعی در حفظ رنگ حنا تا آخر ماه رمضان داشتند، سنتی رنگین که امروز کرونا زنان و دختران دیار هگمتانه را از آن بینصیب کرده است.
به گفته کارشناسان مردمشناسی میراث فرهنگی همدان، مشهور است که در سالهای دور زنان همدانی در اواخر ماه رمضان روز بیست و هفتم این ماه نسبت به دوخت کیسهبرکت اقدام میکردند و کسانیکه قصد انجام این سنت را داشتند، برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجد رفته و قطعهای پارچه و نخ و سوزن نیز همراه خود میبردند و بین نماز ظهر و عصر این کیسه را میدوختند و مقداری پول در آن گذاشته و بین اعضای خانواده تقسیم میکردند تا خیر و برکت نصیب همه اعضای خانه شود و برکت ماه رمضان به ماههای دیگر سال نیز منتقل شود.
این سنت همچنان پابرجاست و به اعتقاد مردم همدان، هر فردی داخل این کیسه پول بریزد، خداوند به وی مال و دارایی زیاد میبخشد، به همین علت زنان در این روز بیش از یک کیسه برکت دوخته و آن را برای فزونی دارایی بین خانواده خود و دیگران توزیع میکنند.
در عین حال که آیین توزیع آجیل مشکلگشا یکی از آداب مخصوص این ماه در همدان است که پس از اقامه نماز مغرب بین زنان نمازگزار تقسیم میشود، سنتی که شاید به واسطه شیوع ویروس کرونا پررنگتر از سایر آیینهای رمضان توسعه یافته و خانوادهها در کمک به دیگران از یکدیگر پیشی گرفتهاند.
مردم همدان اما باور جالبی داشتند که همین باور باعث به وجود آمدن آداب و رسومی در این ماه شد به گونهای که برخی خانوادهها بعد از هر افطار، خردههای نان را از سر سفره جمع میکردند و در ظرفی مخصوص میریختند و این خرده نانها را تا عید قربان نگه میداشتند تا آبگوشتی که از گوشت قربانی تهیه میشد، میل کنند.
چاوُشخوانی؛ صدای پای رمضان
یکی از راههایی که از قدیمالایام مردم همدان برای بیدار شدن در سحر از آن استفاده میکردند، صدای بانگ خروس بود، خروس سه بار میخواند، مرحله اول بیدار باش، مرحله دوم خوردن سحری و بانگ سوم دست کشیدن از خوردن بود، دُهل زدن، شلیک تیر، کوبیدن دیوار همسایه، جار زدن، مناجات، سحرخوانی و چاوُشخوانی از دیگر سنتهای گذشته همدانیها در ماه رمضان بود که به دلیل نبود رادیو، تلویزیون و ساعت از این روشها برای بیدار کردن مردم در سحر استفاده میکردند.
در گذشته برخی افراد موظف بودند نیمههای شب در کوچه و محلههای شهر و روستا بگردند و با خواندن اشعار و ذکرخوانی و چاوُشخوانی، زمان سحر را خبر دهند و با این روش روزهداران را بیدار میکردند، سنتی که امروز در برخی روستاهای این استان همچنان زنده است که به گفته کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همدان، اگر بخواهیم آیینی مخصوص ماه مبارک رمضان را در این استان ثبت کنیم، انواع چاوُشخوانی، سحرخوانی و ذکرخوانی با لهجههای مختلف است که باید ثبت معنوی شود.
از پخت آش محلی همدانیها در ماه رمضان که حرف بسیار است و در قالب این سخن نمیگنجد و از جمله این آشها به دلیل سردسیر بودن این استان میتوان به آش رشته، آش ترش، آش ترخینه، اُماج، سرداشی، ترحلوا، آبگوشت بزباش، آبگوشت کلم، آبگوشت خشکبار، آبگوشت قرمه، رشته پلو، شیربرنج، شامی کباب، طاس کباب، بورانی و شیرینیهای رایج در همدان همچون کماج، حلوازرده، انگشتپیچ، آگرده، زولبیا و بامیه و نانهای اوفاق، گرده چرب و شاتی اشاره کرد.
از همه این آیینها و سنتها که بگذریم، پختن آش ترش در روز عید فطر یکی از سنتهای ماندگار استان همدان در ماه رمضان است که هنوز هم در اکثر نقاط استان رواج دارد و معتقد هستند این آش که از برگه زردآلو یا قیسی، اُروش یا رشته، سرکه، چغندر و شیره انگور درست میشود، برای دستگاه گوارش مفید است.
اگرچه کرونا مانعهای زیادی را پیشروی بسیاری از سنتهای دیرین و کهن استان همدان در ماه رمضان کشیده و دلتنگی روزهداران را بیشتر از همیشه میتوان در این ایام احساس کرد، اما این امر موجب نشده همدانیها نوعدوستی و کمک به نیازمندان را در ماه عزیز خدا آن هم در شرایط کرونایی فراموش کنند، آداب و رسومی که مردمان هگمتانه را در صفحههای کهن تاریخ ایران زمین ماندگار کرده است.