عصرایران؛ احسان محمدی- بعید میدانم در هیچ فرهنگی همپای ما در نکوهش ریاکاری حرف، شعر، ضربالمثل، پند و اندرز بتوان یافت. از بام تا شام همدیگر را به «صداقت» تشویق میکنیم و اینکه «چه خوبه آدم حرف دل و واقعیتش رو پنهان نکنه!»
و البته به صورت همزمان در فوتبال با حمله و توهین باعث میشویم افراد دست به ریاکاری در مورد علایقشان بزنند. اینکه هوادار چه تیمی هستند. تقریباً هیچ مجری تلویزیون، بازیگر تلویزیون و سینما، روزنامهنگار، مدیر و... را نمیتوان مثال زد که اگر ذرهای به تیمی ابراز علاقه کرده، هواداران تیم رقیب (یا دستکم خیلی از آنها) به او نتاختهاند، فحاشی نکردهاند، در فضای مجازی یا خیابان به او نگفتهاند «حیف شما نیست طرفدار فلان تیمی؟» و...
این اتفاق برای اهل رسانههای ورزشی هم وجود دارد. به هم توصیه میکنند که «یه وقت لو ندی طرفدار چه تیمی هستی!» و این آغاز ریاکاری است.
سرآغاز گفتن این جمله کلیشهای، دروغ و سر تا پا ریاکارانه: «من طرفدار هیچ تیمی نیستم و برایم فرق نمیکنه!» مگر میشود در حوزه فوتبال کار کرد و واقعاً برد و باخت هیچ تیمی برایت «فرق» نکند؟ البته که حساب نیروی خدماتی و کسی که از سر اجبار و برای درآوردن یک لقمه نان دارد کار میکند جداست ولی بسیار بعید است روزنامهنگار ورزشی بود و به تیمی علاقه نداشت. پس چرا این همه افراد را وادار میکنیم که دروغ بگویند؟
میفهمم که روزنامهنگار و فعال رسانهای، با بوقچی و لیدر فرق دارد، انتظار میرود از ارتفاع بالاتری به مسائل نگاه کند و برای بازیکن مثل نوجوان دبیرستانی غش و ضعف نکند، میدانم که حق ندارد از «امکانات عمومی» برای هواداری از یک تیم خاص استفاده کند اما بالاخره کسی که در این حوزه کار میکند حتماً ته دلش با تیمی است، برای پیروزیاش تقلا میکند، از شکستش حرص میخورد... چطور انتظار دارید برای رضای خاطر شما یا آرامشتان بگوید: «نه! برایم هیچ فرقی ندارد!»
این کار تشویق و ترویج ریاکاری است. افراد در فضای عمومی پنهان میکنند و چون به خلوت میروند ده برابر در بروز هیجانات اغراق میکنند، حتی ممکن است به صورت ناشناس در فضای مجازی همان حس خفه شده را بروز دهند.
انتصاب هر کس در حوزه فوتبال با واکنشهایی روبهرو میشود که فلانی استقلالی است، بهمانی پرسپولیسی است، وزیر و رئیس فدراسیون میخواهد فدراسیون را قرمز یا آبی کند و... این تحلیلها که البته با حمایت هواداران در فضای مجازی همراه است وقتی از سوی اهل رسانه و سواد مطرح میشود دردآور است.
امتداد همان فضای سیاسی است که طرف چپ است، راست است، احمدینژادی است، هوادار خاتمی بوده و... اگر مدیریت واقعی و نظارت دقیق وجود داشته باشد «کار»، «راندمان» و «عملکرد» فرد باید داوری شود نه اینکه به کی و کجا علاقه دارد یا هوادار کدام تیم است.
مدیر، مجری، روزنامهنگار یا هر اهل رسانهای که تریبون «دولتی» در اختیار دارد اگر برای منافع تیم و جناح خودش از آن بهره میگیرد باید نقرهداغ شود، باید پاسخگو باشد، باید به شدت مورد نقد قرار گیرد اما این سبک حملهها، هجمهها و پیشداوریها چه در فوتبال و چه سیاست فقط تسویه حساب شخصی به اسم نگرانی برای «کشور» است و البته تشویق و نهادینه کردن ریاکاری. اینکه هیچ حرفی نزن، سکوت کن، تظاهر به بیطرفی کن، اینطور میتوانی برای مناقع خودت، تیمت و جناحت هر کاری دلت خواست بکنی!
این یادداشت پیش از این در روزنامه ایران ورزشی منتشر شده است.