عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سرپرستی سید محمود دعایی بر مؤسسه (روزنامه) اطلاعات، امروز 41 ساله میشود و بدین ترتیب عنوان قدیمیترین مدیر جمهوری اسلامی ( مدیریت مستمر بر یک مؤسسه) او را میبرازد.
(مدتی این عنوان را با عبدالله جاسبی دانشگاه آزاد و محمد علی زم حوزۀ هنری مشترکاً در اختیار داشتند و حالا با کنار رفتن هر دو اختصاصیِ اوست!)
20 اردیبهشت 1359 و پس از آن که مؤسسۀ اطلاعات در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت، امام خمینی سید محمود دعایی را به عنوان «سرپرست روزنامۀ اطلاعات» منصوب کردند و یادآور شدند «روزنامۀ اطلاعات، مربوط به مستضعفین است».
خود اطلاعات هم در حال حاضر قدیمیترین نهاد مطبوعاتی کشور به حساب میآید و 96 ساله شده است.
هر قدر در این 41 سال، اطلاعات، روند ثابتی را طی کرده کیهان اما فراز ونشیب فراوان داشته چرا که اولین سرپرست منصوب آن بعد از انقلاب، دکتر ابراهیم یزدی بود و بعد سید محمد خاتمی سرپرست کیهان شد و با تصدی وزارت ارشاد جای خود را به سید محمد اصغری داد که او هم کار را عملا به سید حسن شاهچراغی سپرده بود و پس از سانحۀ هوایی در اسفند 1364 کیهان به دست مهدی نصیری افتاد و از 25 سال قبل به این طرف هم حسین شریعتمداری آن را اداره میکند و در این 40 سال طیفی از لیبرال و نواندیش دینی و اصولگرا کیهان را این سو آن سو هدایت کردهاند و اکنون فراتر از یک روزنامه به عنوان نماد رادیکالترین بخش سیاسی در جمهوری اسلامی در عرصههای سیاسی و فرهنگی و دیپلماسی شناخته میشود. روزنامهای که در بحبوحۀ انقلاب، تریبون چپترین چپها بود و نقش کمونیستها و مجاهدین را در انقلاب پررنگتر نشان میداد اکنون که هیچ یک از آنها نیستند رادیکالیسم را در قالب آرمانخواهی انقلابی اما با قرائت حذفی و اصرار مستمر بر یکدست سازی حاکمیت به گونهای دیگر دنبال میکند و تأثیر آن هم ربطی به شمارگان آن ندارد.
هر چند در روزگار افول نشریات چاپی و اقبال به رسانههای مدرن نه میتوان نقش روزنامههای سنتی را نادیده انگاشت و نه سندیت و تاریخیت آنان قابل انکار است اما بهانۀ اصلی این نوشته سابقۀ مدیریت آقای دعایی است نه بررسی روزنامۀ اطلاعات اگرچه گزیر و گریزی نیست که گاه به موارد مرتبط هم اشاره شود:
1. هر چند مؤسسۀ اطلاعات را بنیاد مستضعفان مصادره کرد اما آقای دعایی عنوان "مصادرهای" را برای آن نمیپسندد و جدای اشاره به بدهیهای بانکی مسعودیها کوشید به نوعی رضایت فرزند سناتور عباس مسعودی را که در سالهای آخر مالک و صاحب روزنامه به حساب میآمد جلب کند و ظاهرا ادعایی مطرح نکرده است و حتی گویا سهم و حقی هم برای او در نظر گرفت. کافی است مقایسه شود با وضعیت کیهان و مصباحزاده. (عباس مسعودی سال 1353 درگذشت).
(اگر دعایی هیچ کار دیگری نکرده باشد جز همین یک فقره باز قابل توجه است و متفاوت و متمایز. در نظر داشته باشید مقالۀ توهینآمیز به امام خمینی در 17 دی 1356 در روزنامۀ اطلاعات منتشر شد و همین بهانه کافی بود تا دعایی هیچ حقی برای فرهاد مسعودی قایل نباشد اما میدانست که آن مطلب خارج از ارادۀ او تحمیل شده بود.)
به عنوان مثال، اطلاعات، مثل انتشارات امیرکبیر نشد که تا لحظۀ آخر چشم جعفری بینانگذار آن دنبال مؤسسۀ خود بود و مصادرهکنندگان را هرگز نبخشید و گفت چطور چاپ چهار تا کتاب شاهی را دیدید ولی انتشار انقلاب شکر در کوبای ژان پل سارتر را ندیدید؟ اگر چه بخشی از اموال خود را پس گرفت اما نگاهی به وضعیت امروز انتشارات امیر کبیر گویای واقعیتهاست و نشان میدهد چه بر سر این برند آوردند. دعایی هیچ اگر نکرده باشد حداقل برند را نابود نکرده است.
2. اولین سردبیر روزنامۀ اطلاعات در دورۀ آقای دعایی شمسآلاحمد برادر جلالآلاحمد بود که سرمقالههای تأثیرگذاری مینوشت و نیاز به توضیح ندارد که هر چه حذفها در حاکمیت بیشتر شد مجالها هم تنگتر شد و شمسآلاحمد هم نماند. با این حال دعایی شیوۀ اعتدالی را رها نکرد و در ادامۀ راه سرمقالههای جلال رفیع و سردبیری او هم به همان سبک و سیاق بود.
3. اطلاعات را خیلیها به عنوان روزنامهای خنثی میشناسند و از جنس سیاستمداریِ مرحوم حسن ابراهیم حبیبی و در روزگار ما دکتر محمد رضا عارف که شرّ ندارند اما خیرشان هم به کسی نمیرسد! دعایی اما خیررسان است و جدای آن، این دیدگاه (آمفوتری و خنثایی اطلاعات) مخالفان جدییی هم دارد با تأکید بر دو موضوع: اول این که خنثی بودن بهتر از هتاکی و پرخاشگری است که الگوی آن هم پیشچشم همه است و تأثیر آن بر فضای سیاسی غیر قابلانکار. دوم این که در بزنگاهها چراغی روشن کرده و اگرچه ادامه نداده اما نقشآفرین بوده است. مواردی چون:
مقالۀ «مذاکره مستقیم» عطاءالله مهاجرانی در سال 1369 یا ستون «دو کلمه حرف حساب» یا گل آقا به قلم کیومرث صابری که به تازگی دربارۀ آن نوشتم یا مقالات حجتی کرمانی و حتی سعیدی سیرجانی و استفاده از قلم امثال باستانی پاریزی.
به یاد آوریم که سال 88 مهندس موسوی اولین کنفرانس خبری خود به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری را در روزنامۀ اطلاعات برپا کرد هر چند گفته شد تنها استفاده از امکان فیزیکی تالار آن بوده یا آن تیتر درشت پس از راه پیمایی 25 خرداد را یا نوشته ای از سردار علایی که سر و صدا کرد.
4. ماندگاری سید محمود دعایی در روزنامۀ اطلاعات جدای شیوههای مدیریتی و منش شخصی او به این خاطر هم هست که آیتالله خامنهای در اولین پیام پس از انتخاب به رهبری جدید جمهوری اسلامی ایران همۀ احکام امام خمینی را ابقا و تجدید کردند تا جایی که اگر کسی را به عنوان امام جمعۀ تهران منصوب نمیکنند به خاطر آن است که حکم امام به خودشان استمرار دارد و باقی امامان جمعه همچنان موقت به حساب میآیند.
ممکن است این پرسش پدید آید که با این وصف چرا آقایان موسوی اردبیلی، موسوی خویینیها، میر حسین موسوی و مهدی کروبی که از امام احکام ریاست دیوانعالی کشور، دادستانی کل، ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان و امیر الحاج داشتند تغییر کردند؟
دلیل را باید در بازنگری و تغییر قانون اساسی جُست که عنوان ریاست قوۀ قضاییه جای ریاست دیوان عالی را گرفت یا نخست وزیری حذف و مهدی کروبی هم رییس مجلس سوم شد.
5. در این که خروجی روزنامۀ اطلاعات با امکانات و قدمت آن متناسب نیست و کافی است به مجلات آن نگاه کنیم که در دهۀ 50 خورشیدی در تهران سه میلیونی 300 هزار تیراژ داشتند و حالا در شهر 10 میلیونی به دو هزار هم نمیرسد تردیدی نیست ولی این امر به خاطر تغییر نسل و ذائقه و حکومتی شدن مؤسسه است. اطلاعات، نه دولتی است نه خصوصی و نه تعاونی و نه مانند همشهری، عمومی و وضعیت خاصی و منحصر به فردی دارد و همین چراغ را هم دعایی روشن نگاه داشته و او نباشد مشخص است چه خواهد شد.
با این همه این روزنامه میتوانست بینالمللی شود اما نشده و به تعبیر وزیر ارشاد دولت اصلاحات، هنوز یک روزنامه نداریم که در منطقه منتظر آن باشند.
همۀ تقصیرها را هم نمیتوان به گردن ملاحظات و سانسور و فضای دیجیتال انداخت.
همشهری، مثال خوبی است که نشان میدهد بنیان آن چنان گذاشته شد که حتی وقتی دست احمدینژاد و بعد تیم قالیباف افتاد روح آن حفظ شد و در 4 سال اخیر به هویت اصلی خود بازگشته هر چند به خاطر انتقال آگهیها به فضای مجازی و ملاحظات دیگر، آن هم قابل قیاس با دهۀ 70 نیست.
6. سید محمود دعایی به لحاظ شخصی انسانی بسیار سلیمالنفس است و میکوشد اقتضائات لباس روحانیت و مهم تر از همه ادب و نرمخویی را حفظ کند تا مردم این لباس را با قدرت و سیاست نسنجند. حضور او در تشییع پیکر چهرههای فرهنگی و هنری که بعضا قرابت ایدیولوژیک و انقلابی هم با آنها ندارد از ویژگیهای ممتاز او در این سالهاست. نوع زندگی او و ساده زیستی و صفا و صمیمیت نیز نیاز به توضیح ندارد اگرچه جدای جنبههای دینی و سیاسی از مردمان کویری جز این نمیشناسیم و او زاده یزد و بالیدۀ کرمان است.
7. تلخ است اما واقعیت این است که حامیان اطلاعات و شیوۀ دعایی هم میدانند که این روزنامه میتوانست خیلی بهتر باشد اما بلافاصله به یاد میآورند که میتوانست مثل آن دیگری باشد و همین که نیست باید شاکر بود!
8. دعایی گنجینهای از خاطرات است که برخی را هنوز نگفته و حال که 80 سالگی را هم پشت سر گذاشته وقت است بگوید یا جایی ثبت وضبط کند و مراقب باشد مثل فایل صوتی ظریف لو نرود!
9. مطبوعات بخش خصوصی هم میتوانستند مدیران دیرپایی داشته باشند اما وقتی نگذاشتند مطبوعههای متبوعه بپایند طبعاً مدیری هم باقی نماند و جا دارد یادی شود از بلایی که آدمی به نام سعید مرتضوی بر سر مطبوعات و نشریات آورد و نگذاشت پا بگیرند و گرنه مانند سالهای نیمۀ دوم دهۀ 70 رسانههای داخلی را میخواندند نه آن که پای تلویزیون ایراناینترنشنال بنشینند.
ممکن است به طولانی شدن مدیریتها در بخش غیر خصوصی نقدی وارد باشد (و در مورد روزنامۀ اطلاعات البته باید در نظر داشت که بعد از دعایی چه خواهد شد) اما در بخش خصوصی این ثبات، دوام و قوام میآورد.
10. روزنامه های ما همچنان از خبرهای اختصاصی خالیاند و چشم همه به خبرگزاری های رسمی است. حال آن که خبر، خون رسانه است چنان که تحلیل و یادداشت روح آن و اگر دست رسانه ها به خبر برسد خونی تازه در آنها روان و دوان می شود.
هر بار که خبری منتشر میشود که فلان روزنامه در آمریکا یا منطقه خبری خاص منتشر کرده مثلا مذاکرات ایران و عربستان در بغداد حسرتی به جانم چنگ می زند. اینجا همه ترجیح می دهند نقل کننده باشند یا تکذیبهای سخنگوی وزارت خارجه را منتشر کنند.
فروغ فرخزاد گفته بود نام آن پرنده که از قلب ها گریخته ایمان است و نام آن پرنده که از رسانههای ما گریخته خبر است چرا که هر نقل قول و مصاحبهای خبر نیست!
41 ساله شدن مدیریت یک روزنامۀ غیر خصوصی در وضعیت عادی جای تبریک ندارد اما 41 ساله شدن مدیریت آقای دعایی که به جای هلهله بر جنازۀ اهل فکر بر پیکرشان نماز میگزارد، به جای متهم کردن رییس جمهوری پیشین به همکاری با جرج ساروس و پول گرفتن از سعودیها برای او کیک تولد روشن میکند و به نویسندگان کلاسیک تریبون میدهد قابل تأمل است.
نمی خواهم ستایشگرانه بنویسم که اگر قرار بر انتقاد باشد سخن فراوان است و تنها به بخشی اشاره شد ولی در روزگاری که از جنس دعایی کم یافت میشود 41 ساله شدن مدیریت او را باید به فال نیک گرفت هر چند مناسبت بهتر برای شادباش 80 ساله شدن او در فروردین 1400 بود!
اعتدالی
بابا شوخی نکن
فکر کنم آقای دعایی ، رکورددار بیشترین تعداد نمایندگی مجلس هم باشند!
اندازه نگه دار که اندازه نکوست.
ایشان مردم دار هستند و از دیار کریمان
عمرشان پربرکت
تولیت مدرسه عالی شهید مطهری ۴۲ سال است دست یک نفر است
و البته در روزهایی که غالب عزیزان بیشتر درگیرمنفعتهای حزبی خود هستند تا منفعت مردم، تا همین حد هم حداقل چراغی در دلهای بیدار ایجاد میکنه
...
به شخصه که هیچکدام از صحبتهای جناب دعایی رو نخوندم که تهش نکوهش کنم و گاهی هم حداقل از دانستن زبان و خواست مردم میهنم توسط ایشان تحسینشان کرده ام
امیدوارم که ایشان حالا حالا ها در روزنامه اطلاعات باقی بمانند و این روش و مشی پسندیده و نیکوی خویش را ادامه دهند