عصر ایران؛ محسن ظهوری – عبور سربازان بسیاری را بر خود دیده و ماجراها از سر گذرانده، اما هنوز محکم و استوار بر جای خود ایستاده. پل خواجو را زیباترین پل زایندهرود میدانند؛ پلی که داستانش را در این قسمت از «ایران به روایت آثار» ببینید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در قسمت قبل منتشر شد:
ایران به روایت آثار؛ قسمت چهلوششم: زیویه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«محمود و شاه سوار شدند و به سوی شهر راندند. ۱۲نفر سوار در جلو محمود حرکت میکردند و بر مذهب شاه لعنت میفرستادند و از راه پل شیراز و خیابان خواجو جلو میآمدند تا داخل شهر شدند.»
و اصفهان سقوط میکند. ۳ آبان سال ۱۱۰۱ خورشیدی است و «محمود هوتکی» معروف به «افغان»، از راه پل خواجو وارد شهر میشود تا یکراست به قصر شاهی برود که چند روز قبل شخصا جقه سلطنت را به او داده.
اینجا، روی همین پل تاریخی، سربازان ولایت قندهار یکی یکی وارد شهر شدند و صفویان را به زیر کشیدند. پلی که برای رفتوآمد آسان ساخته شده بود، حالا تجربه تازهای را از سر میگذراند.
پل خواجو، ۷۳ سال قبل از این ماجرا ساخته شده بود؛ در زمان اقتدار سلسله صفویان. وقتی «شاه عباس دوم» قصد کرد تا روی زایندهرود پلی تازه بسازد؛ در شرق «پل اللهوردیخان» که حالا به «سیوسه چشمه» یا «سیوسهپل» معروف است؛ پلی که جد او «شاه عباس یکم» ساخته بود تا هم عبور و مرور به شهرها و روستاهای جنوب اصفهان آسانتر شود و هم از «دولتخانه صفوی» به «باغ هزارجریب» مسیری باز کنند.
پل خواجو هم همین کار کرد را برای «شاه عباس دوم» داشت؛ از اصفهان به جاده شیراز متصل بود و مسیر تردد به «تختفولاد»، گورستان شهر را ساده میکرد. اما خواجو فقط پلی برای عبور نبود و کارکردهای دیگری هم داشت؛ مثلا بندی در برابر آب بود؛ وقتی با بستن دریچههای آن توسط الوار چوبی، آب را پشت پل سد میکردند تا دریاچهای مصنوعی در مقابل کاخهای هفتدست و آیینهخانه شکل بگیرد. دو عمارت صفوی که جز طرح و عکسی از آنها، چیزی باقی نمانده. چراکه «ظلالسلطان»، حاکم اصفهان در دوره «ناصرالدینشاه» هر دوی آنها را خراب کرد.
خواجو، با نگه داشتن آب، کارکرد دیگری هم برای شهر داشت؛ آبهای زیرزمینی اصفهان را تقویت میکرد و کشاورزی را رونق میداد. اما تا چه اندازه میشد پشت این پل آب را نگه داشت؟ آیا آب از روی آن سرریز نمیشد؟ چواب این سئوال را سال ۱۳۸۳دانستیم. وقتی گروه باستانشناسی موفق شد دو آبراهه را در قسمت شمالی پل پیدا کند. آبراهههایی که سالها زیر خاک بودند و نشان میدهد که در زمان بستن رود، اجازه خروج به اندازه آب از میان آنها داده میشد تا دریاچه پشت پل همیشه در حد تعادل بماند.
به این ترتیب مهندسی پل خواجو باز هم پژوهشگران را به شگفتی انداخت. این پل، سالهاست که گل سر سبد معماری ایران در پلسازی است؛ ادامهای بر صنعتی که چندهزار سال در این سرزمین ریشه دارد؛ نمونههای به دست آمده از پلهای تاریخی ایران، گواهی بر همین مدعاست.
«شاه عباس دوم»، با ساخت پل خواجو حرکتی نوین را آغاز کرده بود؛ به دستور او پل قدیمی «حسنبیک» را خراب و به جایش پلی ساختند که نه فقط محل گذر، که سازهای در خور تماشا باشد و خود محل تماشا. بنایی در چهار طبقه به طول ۱۳۲ متر و عرض ۱۲ متر با کوشکی در وسط و پلههایی برای نظاره بر جریان رود. کاشیکاریهای زیبای هفت رنگش را ببینید که چطور زیبایی شاهنشین عمارت را دوچندان کرده. جایی که شخص شاه با ملازمانش مینشست تا به رودخانهای نگاه کند که مظهر زندگی در اصفهان بود.
این پل در طول سالها اسامی مختلفی هم داشته؛ از آنجا که روزگاری در جنوبش زرتشتیان زندگی میکردند، به «پل گبرها» معروف بود و چون به راه شیراز میرسید «پل شیراز» هم صدایش می کردند. از طرفی نزدیکیاش به «تختفولاد» که با دفن «بابا رکنالدین» شیخ دوره ایلخانی به «گورستان بابارکنالدین» مشهور بود، نام خود را به پل هم داده و روزگاری به «پل بابارکنالدین» شهره بود. اما باقیماندن محله خواجو در شمال آن، باعث شد تا در طول سالها همین نام را بر خود نگه دارد؛ پلی که عبور سربازان بسیاری را بر تن خود دید؛ از صفویان تا سپاه هوتکیها و پس از آن آمدن افشاریان.
خواجو تمام این سالها محکم و استوار اما با زخمهای بسیاری بر تنش برجا ایستاد و نظارهگر ماجراها ماند. وقتی در سال ۱۳۱۰ در فهرست میراث ملی ثبت شد و چند سال بعدش عبور و مرور خودرو را روی آن ممنوع کردند، فرصتی یافت تا آرام بگیرد. به خواست «عباس بهشتیان» از محققین مشهور اصفهان، دو شیر سنگی را هم از «تختفولاد» به دو طرف این پل آوردند تا از آنها هم محافظت شود؛ شیرهایی که حالا جزو جداییناپذیر این پل تاریخی شدهاند.
خواجو سالهاست که محلی شده برای خیره شدن چشمها و شنیدن آواز؛ آواز کسانی که در دالانهای زیبای این پل صدایشان را بیقید و بند رها میکنند.