عصر ایران؛ سروش بامداد - «در سازمان تبلیغات اسلامی برنامۀ 100 روزۀ محرم طراحی شده و مطابق آن 40 روز استقبال از محرم، 30 روز برنامههای عملیات محرم و 30 روز نیز برنامه های ماه صفر و اربعین خواهد بود.»
به بهانۀ سخنان حجتالاسلام«روحالله حریزاوی» قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی میتوان سخنان حجتالاسلام محسن قرائتی در چهار سال قبل و در برنامۀ پربینندۀ مذهبی تلویزیون را یادآور شد که به صراحت گفت:
«جایی دیدم گفته شده یا نوشته شده 80 روز به محرم. 79 روز به محرم. 78 روز به محرم. اصل را گذاشتهاند محرم. حساب خود عاشورا البته جداست. اما استقبال از محرم یا استقبال از عاشورا دیگر چیست؟ واجب است؟ مستحب است؟ کی گفته باید به استقبال از عاشورا رفت؟ ما چیزی به نام استقبال از عاشورا نداریم. عزاداری هم باید مبنا داشته باشد. نه این که عزاداری خلق کنیم.»
با هر متر و معیار، سن و سابقه و شهرت و اطلاعات و اشتغال به تبلیغ دین و مذهب شیعه، محسن قرائتی از روحالله حریزاوی حجت الاسلامتر و در تبلیغ دین معتبرتر و سخن او مستندتر است اما چگونه است که قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی از برنامۀ استقبال از محرم خبر میدهد و شناختهشدهترین چهرۀ تبلیغات اسلامی در جمهوری اسلامی که 42 سال است هر هفته و در ماه رمضان - هر شب و با احتساب برنامه های رادیویی بیش از 100 برنامه در سال- قرآن درس می دهد تصریح میکند: استقبال از محرم نداریم؟
محسن قرائتی با امثال روحالله حریزاوی 5 تفاوت بارز دارد:
1. معیار برای آقای قرائتی قرآن است. یکی از مهمترین انتقادات به حوزههای علمیه این بود که قرآن به حاشیه رانده شده و محسن قرائتی برای خود این مأموریت را تعریف کرد و از این نظر با بسیاری از هم لباسان خود متفاوت است.
2. محسن قرائتی تحت تأثیر آموزههای مرحوم مطهری است و مطهری بود که او را به جامعه معرفی کرد و از معلم قرآن نوجوانان کاشی به چهره ای در سطح ملی بدل شد.
استاد مطهری نگاه عقلانی به محرم و عاشورا داشت و در نقد خرافه پیرامون عاشورا سخنرانی کرد وکتاب نوشت. با این پیشینه است که قرائتی می گوید: عزاداری باید مبنا داشته باشد.
3. محسن قرائتی اصل را بر گریه و اندوه نمیگذارد و نگران آن است که برنامههایی از این دست کفۀ اندوه و گریه را سنگین کند در حالی که او تمام تلاش خود را به کار بسته تا با تمثیل و خنداندن آموزش دهد. به عبارت دیگر می خواهد جذب کند نه آن که براند و نمی خواهد مبتنی بر احساسات صرف باشد.
4. او که سالهاست همت و دغدغۀ خود را صرف رواج نماز و زکات کرده نمیتواند بپذیرد به جای تبلیغ جوهرۀ مورد اتفاق همگان بر موارد دیگر تأکید شود.
تفاوت پنجم هم این که محسن قرائتی به نسلی از روحانیون تعلق دارد که رابطۀ خود را با جامعه حفظ کردند در حالی که نگاه امثال قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی اداری و بودجهای و پروژهای است.
جدای سخنان آقای قرائتی میتوان پرسید اگر هدف ترویج فرهنگ عاشوراست، مگر عاشورا جز درس شجاعت و حفظ استقلال و عقیدۀ شخصی و تن ندادن به زور و تحمیل و تهدید و تحقیر است؟ آیا رواج چنین ارزشی که با معیارهای زیست آزادانه و مستقل در دنیای مدرن هم سازگار است مستلزم آن است که 100 روز سال را سیاهپوش کنیم؟ کل سال 365 روز است و 100 روز یعنی نزدیک به یک سوم سال! اگر وجه سیاسی محرم و عاشورا مد نظر باشد انقلاب ایران مبتنی بر وجوه نمادین و حماسی عاشورا می شوراند و تهییج می کرد نه با سیاهپوشی و عزاداری صِرف و اگر قرار است به سنتهای صفوی بازگردیم آنها نیز استقبال از محرم و عاشورا نداشتند و با رواج فرهنگ شیعی در پی ایجاد تمایز با عثمانیها بودند و به تمدن سازی بها میدادند. در برنامۀ سازمان تبلیغات اسلامی از کدام یک میتوان نشانه ای جُست؟
البته دلم برای روحانیون نمی سوزد چون خودشان سکوت کرده اند،
حالا باید پرسید جامعه ای که صد روزش را عزاداری می کنند چرا وضع حجاب و عفاف اینقدر خراب است.
چرا این هیئت ها شده اند میتینگ سیاسی، کسی را هم بین خودشان راه نمی دهند
من هم مث شما از این طرح خوشم نیومد و این کار رو غیرضروری می دانم و کاملا باهاش مخالفم
البته یه نکته رو در نظر داشته باشیم تا از انصاف خارج نشده باشیم
گریه بر امام حسین با گریه بر فوت بستگان یه دنیا فرق داره و اثبات شده که هر چند گریه انسان را سبک می کند ولی گریه بر فوت بستگان بالاخره یه حالتهای افسردگی به دنبال داره
اما گریه بر امام حسین از این جنس نیست و این گریه بر خلاف گریه بر بستگان باعث ایجاد روحیه نشاط و شادی در انسان میشه و شخصا بارها و بارها این حس رو تجربه کرده ام
پس مطمئن باشید اونایی که گریه بر امام حسین رو تجربه کرده باشند و اهل مطالعه و تحقیق . انصاف باشند این مطلب رو تایید خواهند کرد
البته هیچ ایرادی بر کسی که گریه بر امام حسین رو تجربه نکرده و باهاش مأنوس نیست وارد نیست
ولی اظهارنظر هم شایسته اونیه که این فضا رو تجربه کرده ...