عصر ایران؛ وحید احسانی*- «استبداد»، بهویژه وقتی در تاریخ یک کشور استمرار پیدا کردهباشد، چیزی نیست که بتوان آن را صرفاً به «ویژگیهای اقلیت حاکم» فروکاست، بلکه حالتی است که ساحتهای مختلف حیات جمعی (شامل فرهنگ عمومی) را در بر میگیرد.
اگرچه «تودۀ کف جامعه» طبقهایست که از «استبداد» بیشترین آسیب را میبیند، امّا در عین حال، با آن همزیستی و همبستگی دوسویه و همهجانبهای دارد.
نه «استبداد» بدون «توده» امکان ظهور، استمرار و رشد دارد و نه «توده» بدون «استبداد». توده و استبداد دو مفهوم و واقعیت «در هم تنیده» هستند. نه «استبداد» را میتوان بهعنوان یک مسئلۀ مجزّا از توده مورد تحلیل قرار داد و به اصلاحش پرداخت و نه توده را مستقل از استبداد.
در جوامع «استبدادی-تودهوار» از یک سو، دمدستیترین نیرویی که آزادیخواهان وسوسه میشوند برای مقابله با استبداد بر آن تکیه کنند «توده و حرکتهای تودهوار» است و از سوی دیگر، دمدستیترین راهحلی که حاکمان برای برقراری نظم و کنترل توده، بهسمت آن سوق پیدا میکنند «زور و استبداد» است.
در نگاه اوّل، ممکن است «توده و جنبشهای تودهوار» در تقابل با «استبداد و استبدادگران» به نظر برسند. اگرچه استبدادگران از سیل توده احساس خطر میکنند و امواج این سیل میتواند پایانی برای عمر آنها و ساختار استبدادیشان باشد، امّا آنچه با این سیل عوض میشود صرفاً ظواهر (نامها و عنوانها) و بازیگران هستند؛ با در گرفتن هر سیل جدید توده، «استبداد» (بهعنوان یک ویژگی کلّی جامعه که «حکومت استبدادی» صرفاً یکی از جنبهها و نمود و بروزهای آن است) بیشازپیش ریشه میدواند.
کسانی که برای «اصلاح توده» به «زور و استبداد» روی میآورند و کسانی که برای «برچیدن بساط استبداد» به «حرکتهای تودهوار (مانند شورش و انقلاب)» دل خوش میکنند، ولو با این تحلیل و توجیه باشد که «بهناچار و موقّتاً چنین میکنیم»، به یک اندازه در اشتباه هستند و در واقع، بهشکلی همافزا به استمرار و تقویت معضل «استبداد-تودهوارگی» کمک میکنند.
چه باید کرد؟!
تنها رویکردها، مسیرها و راهحلهایی قابلیت اصلاح جامعه و درمان معضل «استبداد-تودهوارگی» را دارند که بهبهانۀ درمان یکی، دیگری را تقویت نکرده بلکه با هر گام، به یک اندازه در درمان این دو معضل درهمتنیده، همافزا و «بازتولیدکنندۀ یگدیگر» موثّر باشند.
در جوامع «استبدادی-تودهوار»، حرکت در مسیر اصلاحگرانهای که به سمت هیچ یک از دو معضل «استبداد» و «تودهوارگی» منحرف نشود، مانند عبور از پلی باریک است با درّههایی عمیق در دو سوی آن. عبور از این پل صرفا با گامبرداشتنی آهستهوپیوسته، مدنی و خردمندانه امکانپذیر است؛ هرگونه عجله یا احساساتی شدن، به انحراف به سمت یکی از این دو درّه منجر خواهد شد.
پیش از این، دیدگاه خود در این رابطه را طی یادداشتی با عنوان «چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟» در معرض نقد قرار دادهام که نسخۀ خلاصهشدۀ آن در «شبکۀ توسعه» و نسخۀ کامل و گویاتر آن در اینجا (vrgl.ir/0K8KT) منتشر شدهاست.
برخی شباهتها، اشتراکات و همکاریهای «توده» با «حاکمان مستبد»
* دکتری توسعه کشاورزی و فعّال فرهنگی-اجتماعی