۳۰ شهريور ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۹۴۰۱۹
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۴ - ۲۶-۰۴-۱۴۰۰
کد ۷۹۴۰۱۹
انتشار: ۱۷:۵۴ - ۲۶-۰۴-۱۴۰۰

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که تو غُر بزنی؟!

دیدن هشتاد میلیون نفر اشرف مخلوقات که مسائل‌ومشکلات اجتماعی واحدی دارند امّا به‌جای تلاش برای شناخت و رفع آنها شبانه‌روز عمرشان را با نق‌زدن و غُرغُر کردن می‌گذرانند، صحنۀ عجیب و دردآوری نیست؟!

عصر ایران؛ وحید احسانی- اکثر ما ایرانیان، بیشتر عمرمان را با «نق‌زدن» و «غُرولُندکردن» سر می‌کنیم؛ فصل «غُرزدن»، یکی از حجیم‌ترین فصل‌های پروندۀ اعمال بسیاری از ماست.

دانشمندان عمر جهان را 17 میلیارد سال تخمین زده‌اند. چهار میلیارد سال پیش اوّلین سلول‌های زنده از عناصر خاک شکل گرفتند، کرۀ زمین چندصد‌میلیون سال عرصۀ تاخت‌وتاز دایناسورها بود تا اینکه شهاب‌سنگ عظیمی با زمین برخورد کرد و فرایند تکامل در مسیر تازه‌ای قرار گرفت که پس از حدود 60 میلیون سال به خلقت اجداد اوّلیه من‌وتو انجامید، من‌وتویی که پروردگار جهانیان «از روح خود در ما دمید» (نفخت فیه من روحی - آیۀ 72 از سورۀ ص و آیۀ 29 از سورۀ حجر )، ما را خلیفۀ خود در زمین قرار داد (انی جاعل فی الأرض خلیفه – سورۀ بقره، آیۀ 30)، به همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین است امر کرد که در خدمت ما قرار گیرند (بر ما سجده کنند، مسخّر وجود ما باشند) و با خلقت ما به خود نازید و گفت: «فتبارک الله احسن الخالقین» (سورۀ مؤمنون، آیۀ 14)؛ آیا «ناشُکری»، «کفران نعمت»، «خودنشناسی»، «خدانشناسی»، «زشتی»، «ناامیدی از رحمت الهی» و «گناه کبیره»‌ای بزرگ‌تر از این هست که ما، اشرف مخلوقات، به جای تلاش برای فهم و حل مسائل‌ومشکلات، دائماً نق بزنیم و ورد زبان‌مان بشود «نمیشه»، «فایده نداره»، «درست‌بشو نیست» و امثال آن؟!

آیا در میان ما پیروان دین اسلام، انحرافی بزرگ‌تر از «ناامید‌شدن از اصلاح جامعه و نق‌نقو شدن» رخ داده‌است؟! مگر پروردگار ما در کتابی که برایمان فرستاده به ما نفرموده است که:

  • «بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏ خدا نومید مباشید زیرا جز کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمی‌شود» (آیۀ 87 سورۀ یوسف)؛
  • «چه بسیار گروه‌های کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه‌های عظیمی پیروز شدند» (آیۀ ۲۴۹ سورۀ بقره)؛
  • «هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند بر دویست نفر غلبه می‌کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند پیروز می‌گردند» (آیۀ ۶۵ سورۀ انفال)؛
  • «یاری مؤمنان همواره حقّی است بر عهدۀ ما» (آیۀ 47 سورۀ روم)؛
  • «نزد او گشایش‌های پنهانی هست که هیچ کس دیگری آنها را نمی‌داند» (سورۀ انعام، آیۀ 59)؛
  • «همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان [شاخص‌ها و راهنمای عدالت] نازل کردیم تا مردم برای برقراری قسط [عدالت اجتماعی] برخیزند» (سورۀ حدید، آیۀ 25)؛
  • «خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند» (سورۀ رعد، آیۀ 11)؛

به‌نظرم، در آیۀ اوّل، «یوسف و برادرش»، در عین حال، سمبل و نماد هر هدف شایسته‌وبایستۀ دیگری (شامل اصلاح جامعه) نیز هستند و آیه‌های بعدی هم فقط به «جنگ مسلّحانه» یا «مسائل فردی و شخصی» محدود نمی‌شوند.

آیا زمان آن فرا نرسیده که آنچه را از جانب پروردگار به‌دستمان رسیده و بارها به‌امید ثواب‌بردن می‌خوانیم بپذیریم، دست از نق‌زدن برداریم، امیدوارانه برای اصلاح جامعه تلاش کنیم و در این راه، ظرفیت‌های عظیم، نهفته و بالقوۀ درونی خود را به‌کار بیندازیم (الم یان للذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق – سورۀ حدید، آیۀ 16)؟

دیدن هشتاد میلیون نفر اشرف مخلوقات که مسائل‌ومشکلات اجتماعی واحدی دارند امّا به‌جای تلاش برای شناخت و رفع آنها شبانه‌روز عمرشان را با نق‌زدن و غُرغُر کردن می‌گذرانند، صحنۀ عجیب و دردآوری نیست؟!

آیا اگر به‌جای غُرزدن دائمی و انتشار انرژی منفی، در گروه‌های دوستانه‌ای دورهم جمع شده، به مطالعۀ آثار حکما و دانشمندان دربارۀ چگونگی اصلاح جامعه پرداخته، دربارۀ آنها به گفتگو نشسته و براساس آموخته‌هایمان، دست‌به‌کار اصلاح جامعه شویم، زندگی  زیباتر و خوشبخت تر نمی‌شود؟

ارسال به دوستان