عصرایران؛ صدرالدین علیپور*: در چندسال اخیر یکی از پرتکرارترین تصاویری که مدام در شبکههای اجتماعی میان کاربران به اشتراک گذاشته شد زنان، مردان و کودکانی بود که در سطلهای زباله مشغول جستوجو هستند. گاهی حتی برخی از مدیران هم این عکسها را منتشر میکنند.
تصویری ناراحت کننده که برازنده کشور و مردم ما نیست. هر بار دیدنش به شدت من را آزار میدهد اما راه حل آن را نه انکار مسئله میدانم و نه فکر میکنم این پدیده خاص ماست. اما تکرار میکنم که تحت هیچ شرایطی برازنده نیست و هر کس در هرجایی که میتواند برای حل آن باید گام بردارد.
به عنوان مدیری که بخش بزرگی از زندگیام به محیط زیست و پسماند گره خورده است و از صبح تا شب و گاهی حتی نیمههای شب پیگیر موضوع پسماند در سطح کلانشهر تهران هستم، هر روز با پاکبانان و مدیران در مورد این موضوع بحث و همفکری میکنم، عدم حل موضوع پسماند را یک معضل ملی میدانم، آن را یه ظرفیت برای کارآفرینی و کاستن از هزینههای زاید و صرفهجویی در منابع اولیه قلمداد میکنم، در دانشگاه با دانشجویان در مورد آن بحثهای چالشی میکنم معتقدم تا زمانی که عزمی ملی و ارادهای در سطح کلان مدیریت کشور شکل نگیرد، فشار وارد کردن بر شهرداریها و پاکبانان، انتشار عکسهای تلخ از بچههای زبالهگرد یا جستجوگران سطل زباله مشکلی را حل نمیکند.
این نقد را زمان مناظرههای انتخاباتی میان نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری هم وارد کردم و بعد حتی نشان چندانی از آن در انتخابات شورای شهر و روستا که به صورت مستقیم باید به حل مشکلات روزمره مردم بپردازند ندیدم. حتی برخی مدیرات سابق شهرداری که خود درگیر این مسائل بودند حتی در شعارهای انتخاباتی و وعدهها کوچکترین اشارهای به این ماجرا نکردند. اتفاقی که رسماً دارد بخشهایی از شمال کشور را غیر قابل سکونت میکند، سلامت آبهای زیرزمینی را به خطر انداخته و طبیعت را با یک چالش بسیار هزینه روبرو کرده است.
چطور ممکن است تا این اندازه با سهلانگاری از کنار آن رد شویم؟ توقع حل این مشکل به تنهایی از سوی سازمان حفاظت محیطزیست یا شهرداریها خیالپردازی است. اگر واقعاً کسی ارادهای برای حل این مشکل که مشکل کشور و مردم است دارد باید یک برنامه کلان و کلیدی، اجرایی و دور از شعارزدگی متعارف را سرلوحه کار قرار دهد وگرنه چرخیدن در یک دایره باطل باز هم ادامه خواهد داشت.
در سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران همپای اقدامات عملی و اجرایی، کارهای پژوهشی و مطالعاتی برای حل این معظل را در دستور کار قرار دادیم و «طرح کاپ»-کاهش پسماند- را پی گرفتیم، هیچ ادعایی نداریم که این طرح بینقص است اما تنها در یک مورد این طرح در کمتر از دو سال، موفق شدیم بیش از دو هزارتن از میزان زباله انتقالی تهرانیها را به آرادکوه به عنوان عظیمترین مرکز دفن و دفع زباله کاهش بدهیم.
اقداماتی از این دست میتواند راهحل خروج از این بنبست باشد وگرنه انتشار و همرسانی عکس و تصاویر تلخ و آزاردهنده که گاهی توسط خود مسئولین در شبکههای اجتماعی هم صورت میگیرد هیچ مشکلی را حل نمیکند، نه مشکل زبالهگردها و مردم را و نه طبیعت و شهر و محیطزیست را.
* مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهردای تهران