۲۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۰۰۱۰۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ - ۰۵-۰۶-۱۴۰۰
کد ۸۰۰۱۰۴
انتشار: ۱۲:۱۴ - ۰۵-۰۶-۱۴۰۰

نکتۀ متفاوت دربارۀ حکیمی: با نجف دریابندری در «فرانکلین»

در اردیبهشت 1399 که نجف دریابندری درگذشت روزنامۀ کیهان دربارۀ او نوشت: «همکار مؤسسۀ آمریکایی فرانکلین درگذشت.» جالب است بدانیم استاد فقید حکیمی هم با "فرانکلین" قرارداد همکاری داشته است.

عصر ایران؛ سروش بامداد - در این چند روز که از درگذشت استاد محمد رضا حکیمی می‌گذرد دربارۀ او بسیار گفته و نوشته شده هر چند که در جامعه مشهور نبود. صدا و سیما هم نه در حیات که در ممات هم چندان که باید و شاید نپرداخته و همین حداقل را هم اگر پیام گرم و پر‌ستایش رهبری به سبب سابقۀ روابط نزدیک آیت‌الله خامنه‌ای با او از سال‌های پیش از انقلاب نبود، چه بسا نمی‌دیدیم.

  تأکید صدا وسیما و محافل حوزوی البته بیشتر بر کتاب «الحیاه» است که نوعی دایره‌المعارف اسلامی است چندان که در مراسم تدفین هم سراغ آیت‌الله علم‌الهدی امام جمعه مشهد رفتند تا در این باره بگوید.

حکیمی

  در این که محمد رضا حکیمی فقیه، مجتهد و فیلسوف بوده تردیدی نیست هر چند دوست نمی‌داشت با فلسفه شناخته شود. با این حال از او با عنوان «علامه»، «‌فیلسوف عدالت» و «مرزبان توحید» یاد می‌شد و در 20 سال اخیر البته چون می‌دید آرمان‌های او در عرصۀ واقع و در عمل رنگ‌باخته و جامعه از فقر و نابرابری و بی‌عدالتی عیان و عریان و تطابق‌نداشتن ادعاها با عملکردها رنج می‌برد به انزوایی خودخواسته تن داده بود و از همایش‌ها و جشنواره‌ها به این خاطر کناره می‌رفت که تولیدات فکری و معنوی را در خدمت بهبود زندگی و رفاه مردمان و کاربردی می‌خواست و علم و تحقیق دور از زندگی واقعی را نمایشی می‌دانست.

  محمد رضا حکیمی اما یک وجه دیگر هم دارد و آن شخصیت برجستۀ ادبی اوست که در پیام رهبری هم البته به آن اشاره شده اما در این گفتار جنبۀ دیگری از آن مد نظر است.

  پس اجازه بدهید به سبک فیلم‌های سینمایی، فلاش‌بک کنیم یا به موضوعی دیگر بپردازیم که در نگاه نخست، بی‌ربط به نظر می‌رسد اما مرتبط است.

  در نیمۀ اردیبهشت 1399 وقتی نجف دریابندری نویسنده و مترجم برجسته - و به تعبیر دکتر شفیعی کدکنی «مصداق راستینی از روشنفکر ایرانی» -درگذشت روزنامۀ کیهان دربارۀ او نوشت:نکتۀ متفاوت دربارۀ حکیمی: با نجف دریابندری در «فرانکلین»

  «‌نجف دریابندری همکار طولانی‌مدت پروژه مؤسسۀ آمریکایی فرانکلین – مهم‌ترین طرح نفوذ و تهاجم فرهنگی غرب در دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332 – درگذشت.» تیتر هم این بود: « همکار مؤسسۀ آمریکایی فرانکلین درگذشت.»

  بدین ترتیب، در این نگاه سابقۀ همکاری با مؤسسۀ آمریکایی فرانکلین در ایران یک ذنب لایغفر به حساب می‌آید. حتی برای تحقیر به جای «همکار» از واژۀ «عامل» هم، گاه استفاده کردند.

  حالا به موضوع خودمان بازمی‌گردیم.

  خبرگزاری مهر در گزارشی بسیار خواندنی  که مهدی نوروز – روزنامه‌نگار- تهیه کرده یادآور شده است:

  «اسناد تازه منتشره انتشارات علمی و فرهنگی نشان می‌دهد که محمدرضا حکیمی قراردادی را برای تصحیح ترجمه زریاب خویی از «تاریخ فلسفه» ویل دورانت با انتشارات فرانکلین امضا کرده بود.»

محمد رضا حکیمی

    انتشارات علمی و فرهنگی در واقع بعد از انقلاب به جای مؤسسۀ فرانکلین فعالیت می‌کند یا تتمۀ آن پیکرۀ از هم پاشیده است و در نخستین سال بعد از انقلاب نام آن به انتشارات انقلاب اسلامی تغییر کرد و مدیریت آن به علی موسوی گرمارودی سپرده شد و بعدتر در قالب انتشارات علمی و فرهنگی ادامه یافت (و به تازگی با مدیریت خانم دکتر رضایی امیدهایی برانگیخت و البته با تغییر دولت بعید است استمرار یابد). 

    به عبارت دیگر تنها نجف دریابندی که گرایش مذهبی نداشت و به خاطر همکاری مقطعی با حزب توده در دهۀ 30 به زندان افتاده و رفیق شفیق مرتضی کیوان بوده بعدها با مؤسسۀ فرانکلین همکاری نمی‌کرده بلکه شناخته‌شده‌ترین اندیشمند معاصر مکتب تفکیک هم با فرانکلین قرارداد داشته و اگر بد است برای هر دو بد است و اگر بد نبوده نمی‌شود یکی را محکوم کنند و دربارۀ دیگری که در خلوص و سلامت و صفای او ذره‌ای تردید وجود ندارد سکوت کنند.

   در گزارش پیش گفته امده است:

  «اسناد تازه منتشره انتشارات علمی و فرهنگی که در بنای موزه تازه‌تأسیس این نشر دیرپا هم گردآوری شده‌اند، نشان می‌دهد که محمدرضا حکیمی، شناخته‌شده‌ترین اندیشمند معاصر مکتب تفکیک که سال‌ها فلسفه‌دان و فلسفه‌خوانی مبرز هم بوده، در دوره‌ای از زندگی حرفه‌ای خود دست به تصحیح اثر فلسفی شناخته شده‌ای در این انتشارات زده است.

   ماجرا به آذر سال ۱۳۴۹ باز می‌گردد. بر اساس اوراق موجود در گنجینه اسناد انتشارات علمی و فرهنگی، او در سومِ این ماه قراردادی را برای تصحیح کتابِ «تاریخ فلسفه ویل دورانت» به امضا رسانده است. کتابی که عباس زریاب خوئی در سال ۱۳۳۶ ترجمه و انتشارات فرانکلین در دو جلد منتشرش کرده بود؛ در بند اول آن می‌خوانیم «تصحیح کننده کتاب را مرور کرده و آن را از غلط‌های چاپی می‌پیراید.»

   بنابراین به نظر می‌رسد که این قرارداد ناظر بر ویراست‌های بعدی تاریخ فلسفه بوده است. این نکته تاریخی و سندی مغفول که کمتر از آن سخن به میان آمده است، مایه تحلیلی جالبی برای شناخت فراز و فرود فکری و اندیشگی مرحوم حکیمی به حساب می‌آید.»

  در ادامه هم می خوانیم:

   همکاری حکیمی با انتشارات فرانکلین ده ماه پیش از تصحیح «تاریخ فلسفه» کلید خورده بود. مطابق سند دیگری در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۴۸ به منظور انتشار کتاب «گزیده نوبت‌الثانیه کشف‌الاسرار میبدی» قراردادی بین محمدرضا حکیمی و انتشارات فرانکلین بسته شده است.

نکتۀ متفاوت دربارۀ حکیمی: با نجف دریابندری در «فرانکلین»

  او در این قرارداد «محقق» نامیده شده است و قرار بوده که در ۶۰۰ صفحه (۴۵۰ صفحه متن و ۱۵۰ صفحه مقدمه، حواشی و شرح اعلام) کتاب را به چاپ برساند.

  بند نخست این قرارداد آورده است که «محقق گزیده‌ای از نوبت الثانیه کشف الاسرار، شامل بخش‌های اساطیری، تاریخی، حکمت اخلاقی، شرح احکام و شرایع به ویژه احکام اجتماعی و نمونه‌های مهم شأن نزول آیات و قسمت‌های جالب مباحث بلاغی و احیاناً لغوی را فراهم خواهد آورد.»

   آن‌طور که در ادامه این قرارداد آمده تفسیر لغات مهجور همراه با بیان نکته‌های تاریخی، فلسفی و عرفانی نیز از جمله وظایف محقق دانسته شده است. در نهایت نیز عنوان شده: «محقق برای همه این موارد مشاوره لازم را با ادیتوریال مؤسسه به عمل خواهد آورد».

  تاریخ آخرین همکاری رسمی محمدرضا حکیمی با انتشارات فرانکلین نیز بهمن ماه سال ۱۳۴۹ است که با عنوان تهیه‌کننده قراردادی را برای کتابِ «اسناد و نامه‌های سیاسی میرزا ملکم‌خان» به امضا می‌رساند. کتابی درباره روشنفکر، روزنامه‌نگار و دیپلمات ایرانیِ عهدِ قاجار، که البته انتشار آن نیز به مرحله نهایی نمی‌رسد.

  به سخن صدر این گفتار بازمی‌گردیم. اگر کارگردان مستقل ایرانی سابقۀ همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشته باشد به همکاری با دفتر فرح متهم می‌شود اما اگر دیگری که به لحاظ سیاسی هم‌سوست با انجمن فلسفۀ شاهنشاهی همکاری کرده باشد که ریاست آن با سید حسین نصر رییس دفتر فرح بوده اشکالی ندارد.

  اگر نجف دریابندری با مؤسسۀ فرانکلین همکاری کند، عامل طرح نفوذ و تهاجم فرهنگی غرب است حال آن که مرحوم علامۀ حکیمی هم با بالاترین مراتب فقهی و فلسفی و دوستی با دکتر شریعتی تا جایی که او را گویا وصی خود قرار داده بود با فرانکلین قرارداد همکاری داشته است.

  البته شاید توضیح و پاسخ دهند: علامه حکیمی در آنجا نفوذ کرده بود نه آن که عامل نفوذ باشد یا بگویند دربارۀ نجف دریابندی نوشته بودیم «همکار طولانی‌مدت» و چون «طولانی‌مدت» بوده بد بوده اما علامۀ فقید «همکاری طولانی‌مدت» نداشته است یا اصلا چند سال دیگر که کار به دست جوان‌تر‌ها بیفتد، دیگرانی بگویند اصلا حکیمی هم عامل بوده است!

   دربارۀ وجه ادبی و چیره دستی او در نثر و ترجمه و شعر ورای دانش‌وری و دین‌شناسی و الهی‌دانی و عدالت‌خواهی نقل بخشی از اطلاعیۀ «انجمن ویرایش و درست نویسی» هم مناسبت دارد:

  «‌استاد حکیمی در سال 1345 خورشیدی به مؤسسۀ فرانکلین رفت و در کنار بزرگ‌نامانی همچون میر شمس‌الدین ادیب سلطانی، فتح‌الله مجتبایی، نجف دریابندری و احمد سمیعی به ویرایش کتاب‌ها مشغول شدند. او را می‌توان نخستین ویراستار حوزوی دانست یعنی نخستین کسی که از حوزۀ علمیه به جرگۀ ویراستاران پیوست. این که طلبه‌ای از گوشۀ حجره بیرون آید و در فرانکلین با برترین ویراستاران هم‌شانه و هم‌نشین شود کم هنری نیست.»

ارسال به دوستان