عصر ایران؛ رضا کدخدازاده-
«- آقا داود واکسن زدی شما؟
- نه هنوز نوبت من نشده. من 52اَم. مثکه تا 50 رو میزنن.
- تو سیستان و بلوچستان همۀ سیوپنج سال به بالاها رو واکسن زدند امروز هیچی فوتی کرونایی نداشت.
- جداً؟! چه خبر خوشحالکنندهای.
- انشاءالله سَمت ما رو هم اگه بزنن کشتهها کم میشه.
- آره ولی خدا رو شکر خوب کاری کردن اونجا به همه دارن میزنن. حقشونه.
- آره والله.»
آنچه خواندید مکالمهای است در یک مجتمع مسکونی در ارومیه میان یکی از ساکنان با نگهبان مجتمع. شاید در نگاه اول یک مکالمۀ عادی به نظر برسد؛ اما خوب که در آن تأمل کنیم دنیایی حرف دارد.
اینکه شهروندی که در شمالغرب ایران زندگی میکند، از یک «تبعیض مثبت» نسبت به هموطنانش در جنوبشرق کشور، نه تنها تبعیضی علیه خودش احساس نمیکند بلکه از آن بسیار هم خوشحال میشود امر بسیار قابل تاملی است.
به احتمال بسیار فراوان این خوشحالی در اغلب مردم ایران –خاصّه آنهایی که دل در گروی این آب و خاک دارند و به معنای واقعی کلمه میهندوست هستند- نیز وجود دارد.
اصلاً مگر وطندوست در ایران، بدون هموطندوستی شدنی است؟! قطعاً خیر! چرا؟ چون ما «یک ملّت» هستیم؛ طبیعی و تاریخی و نه مصنوعی و قراردادی. سدههاست که جان و دلمان برای هم میتپد و تقسیمبندی ما به زرتشتی و مسیحی و مسلمان و شیعه و سنّی و بلوچ و کُرد و آذری و لُر و ...، عامل گسست ما نبوده و نیست.
این را نه در شعار، بلکه بارها و بارها در عمل ثابت کردهایم. بر این اساس میتوان گفت که این «ملّت ایران» نیست که به گروههای جمعیتیِ شیعه و سنّی و آذری و کُرد و ... تقسیم میشود، بلکه تمامی این گروههای جمعیتی هستند که در ذیل «ملّت ایران» قرار و دوام مییابند. به دیگر سخن، در اینجا، ایران، نامی است نامبخش و نماد و نُمودِ «وحدتِ در کثرت» ما در طول یک تاریخ چندین سدهای.
انشاءالله که به زودی برای سراسر ایران نیز واکسیناسیون کامل بدون محدودیت سِنی انجام شود و از هیچ تبعیض مثبت و منفیای در این امر سخن گفته نشود.
نه فقط واکسیناسیون، بلکه کلیۀ خدمات اجتماعی و رفاهی. اما وجود چنین «حس ملّی» و شعوری در عموم مردم ایران که از «تبعیض مثبت» -در شکل درست و منطقی- نسبت به بخشی از هموطنان خود خوشحال میشوند نعمتی بسیار بزرگ برای دولتمردان کشور است. امری که اگر قدر آن دانسته شود، هم به نفع آنها، هم به نفع مردم و هم به نفع کشور است.
«توسعۀ نامتوازن» یک واقعیت مسلّم در ایران است. بر این مساله هیچ مالهای نمیتوان کشید! میهندوست واقعی در راه انکار این مساله برنمیآید، بلکه در راه رفع آن گام برمیدارد.
چراکه این مساله، پیش و بیش از هر چیزی، فرصت را برای بهرهبرداری جریانهای ضد ایرانی فراهم میکند تا با استفاده از «احساس تبعیض» در مناطق کمتر توسعهیافتۀ کشور، اقدام به ایجاد شکافهای اجتماعی، مذهبی و قومیتی کنند.
رفع چنین مسالهای با کارهای فکرنشده و نامتناسبِ با ویژگیهای خاص کشور و ملّت ایران –که مبتنی بر بومیگرایی و محلیگرایی افراطی است- انجام نمیشود. بلکه ارتقای «نگاه ملّی» در تخصیص منابع و رفع معضلات منطقهای به شکل کارشناسیشده و البته با ضرورت اقناع افکار عمومی کشور بیش و پیش از هر چیزی لازمۀ حلّ مشکل است.
مثلاً اگر برای رفع مشکلات بنیادین استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، ایلام، خوزستان و ...، یا اقداماتی مانند انتصاب ایرانیان اهل سنّت و زرتشتی و ... در برخی مناصب ردهبالای دولتی «تبعیض مثبت» انجام گیرد، «احساس تبعیض» در میان بخشی از ایرانیان از بین خواهد رفت.
مسالۀ «احساس تبعیض» در یک گروه جمیعتی در درون یک کشور به قدری مهم است که «ارسطو» از آن به عنوان یکی از زمینههای مهم شکلگیری خشونتهای اجتماعی یاد میکند. وی معتقد است اینکه تبعیض در عمل و واقعیت وجود دارد یا نه، مهم نیست؛ بلکه مهم این است که فرد صرفاً «احساس» کند نسبت به او تبعیض انجام میگیرد.
پیرو همین نظریه «تد رابرت گر»، از محققان برجستۀ علم سیاست نیز معتقد است اگر در برداشت ذهنی انسان در «آنچه که باید باشد» و «آنچه که هست» مغایرت وجود داشته باشد، زمینۀ خشونت و پرخاشگری در فرد به وجود میآید.
بر همین پایه میتوان گفت اِعمال «تبعیض مثبت» به صورت اصولی و کارشناسیشده در مورد برخی از مناطق و گروههای جمعیتی ایران، امری ضروری است و مورد اقبال همۀ کسانی خواهد بود که وطن و هموطن خود را در شعار و در عمل دوست دارند...