عصر ایران؛ امید خزانی - با فرونشستهای دهشتناکی که هرروز در بخشهایی از ایران رخ میدهد و شکافهای ژرفی که در دشتهای اصفهان و کاشان و قزوین و شیراز رخ داده است کمتر کسی باید تردید داشته باشد که امروز بزرگترین معضل ایران بیآبی حاد است که کل حیات این فرهنگ کهن جهانی را تهدید میکند.
نظریه “ایران جامعه کوتاه مدت” -دکتر همایون کاتوزیان- استاد دانشگاه آکسفورد که طرفداران بیشماری دارد اتفاقا درحوزه مدیریت آبی کاملا منطبق بر واقعیت است. باید بپذیریم درحیطۀ کلان آن به ویژه در حوزههای مدیریتی و علیالخصوص حوزۀ آب نگاه کوتاهمدت مدیریتی به فجایع عظیم زیست محیطی منجر شده است.
دقیقا همانگونه که دکتر کاتوزیان مطرح کرده ضربالمثل های “تا شش ماه دیگه کی زنده است کی مرده؟ “از این ستون تا اون ستون فرجه” مبنای مدیریت آب و خشکسالی بودهاند والا هیچ اقتصاد سلیمی دراقلیم خشک و کم باران ایران یک پنجم جمعیت شاغل اش را در بخش کشاورزی مشغول نمیداشت مگر درقالب”جامعه کوتاه مدت” نظریه دکتر کاتوزیان !
1. کشورهای دنیا همه موهبت های این دنیا را یکجا در خود ندارند. ایران ما همه درکنار مواهب بیشمار طبیعی و غیرطبیعی کشوری است با اقلیم خشک و کویری. نیاکان ما واقعیت های اقلیمی ایران را خوب درک کرده بودند و سازه های آبی شوشتر و مهندسی پیشرفته قنات های ایران نشانه این درک عمیق است.
متاسفانه ما بیش از ۴ دهه است که همسایگان عرب مان را تخفیف و تحقیرکرده و می کنیم که حتی آب آشامیدنی و میوه های گوناگون را با پول نفت وارد می کنند وعرضه تولید ندارند! اینکه ما واقعیت های اقلیم خشک مان را نپذیرفته ایم و انواع میوه های آب بر را با پمپاژ آب از سفره های زیرمینی تولید کرده ایم و حتی برنج که محصول اقلیم های مرطوب و پرباران است را در نواحی خشک این خاک کهن تولید کرده ایم حاصل پرکاری ما و بی عرضگی همسایگان مان نیست.
آنها واقعیت های اقلیم شان را پذیرفته اند و ما آن را انکار کرده ایم. اکنون ما د ر انتظار پاسخ های بی تعارف طبیعت و گودال های عظیم نشسته ایم که هر لحظه بخش هایی از اصفهان خیال انگیز و کاشان رویایی را می بلعند و اما همسایگان عرب مان به مدد واقع بینی و البته بهره گیری از تکنولوژی روز دنیا میلیاردها متر مکعب آب اقیانوس را شیرین می کنند و انواع میوه ها و محصولات را با بازدهی بسیار بالا تولید می کنند و بر بی تدبیری ما طعنه ها می زنند!
مثال بارزش مگاپروژه منطقه کشت و صنعت عظیم الجوف عربستان است که بزرگترین مزرعه تولید زیتون و روغن زیتون در جهان به شمار می آید. آب حدود ۲۰.۰۰۰.۰۰۰ درخت زیتون آن با شیرین کردن آب دریا تامین می شود و به تنهایی ۱۵۰۰۰ تن از نیاز سالانه ۳۰.۰۰۰ تنی روغن زیتون عربستان را تامین می کند!
2. ایران جزو معدود کشورهایی است که صنایع آب بر خود را با چشم بستن بر اقلیم خشک اش توسعه داده است. صنایع فولادی ایران در قلب مناطق کویری اصفهان وکرمان و خراسان و اراک کاشته شده اند!
حال آنکه کشورهایی نظیر ژاپن ، هند، چین و کره جنوبی که قطب تولید و صادرات فولاد در دنیا هستند صتایع فولادی خود را بدون استثنا در مناطق ساحلی ایجاد کرده اند.
اسباب حیرت مضاعف است که در اوج بحران های بی آبی و خشکسالی در سبزوار کم آب و خشک صنایع فولادی ایجاد شده است! صنایع کاشی و سرامیک ایران نیز در قلب استان های کویری اصفهان و یزد توسعه یافته اند که خود داستانی است پرآب چشم! در غیاب سند ملی آب، مدیران و نمایندگان این استانها توسعه استان خویش را به بهای ویرانی فلات کهن ایران خریداری کرده اند!
مدیران این استانها در چند دهه با چنان عطشی بر ایجاد صنایع آب بر و گسترش کشاورزی همت گمارده اند که گویی قرار بوده است اعلام استقلال کنند!
3. نگاه به سدسازی در دنیای مدرن با آنچه که در ایران در جریان است بسیار متفاوت است. عصر سد سازی تقریبا با توجه به آثار زیان بار زیست محیطی و روش های جایگزین تامین انرژی رو به افول گذاشته است.
فقط در ایالات متحده آمریکا در ۳۰ سال گذشته ۹۰۰ سد بزرگ جمع آوری شده اند. به طور متوسط هر سال ۶۰ سد در آمریکا جمع آوری می شود. دراغلب مناطق ایران که سدهای متعددی ساخته شده اند سطح تبخیر آب پشت سدها چندین برابراستاندارد جهانی است. برخی کارشناسان ایرانی معتقدند رانت های موجود درتوسعه سدسازی مانع از تحول تصمیم گیری در این صنعت شده است! یکی از دلایل فاجعه زیست محیطی خشک شدن دریاچه ارومیه سدهای متعددی است که در حوزه آبریز نگین فیروزه ای آذربایجان ساخته شده اند و تلاش ها برای احیای آن هنوز ثمری نداده است.
4. سهم کشاورزی در تولید ناخاص داخلی ایران حدود ۶ درصد است. اما جای شگفتی است که حدود ۲۰ درصد جمعیت شاغل ایران در بخش کشاورزی مشغول فعالیت اند. مقایسه این دو عدد نشان می دهد که ما با یک پنجم نیروی کار کشور حداکثر توانسته ایم یک پانزدهم به تولید ناخالص داخلی کمک کنیم و این به این معناست که ارزش افزوده تولید شده در این بخش ناچیز بوده و بهره وری آن بسیار پایین است.
البته اگر یارانه پرداختی به آب کشاورزی و زیان جبران ناپذیر فرونشست ها را در نظر بگیریم خسران بزرگی را متحمل شده ایم. سود محصولات کشاورزی اصفهان و کاشان به جیب دلالان میوه سرازیر شده است اما ترک های ناشی از نشست زمین دراطراف عمارت های زیبا و تاریخی آنها بر جان های ایران دوستان نشسته.
5. بحران آب در فلات ایران یک جنگ تمام عیار است که مدیریت آن خارج از توان یک یا دو وزارتخانه است. برای مدیریت و کنترل آن باید ستادی از نوع ستاد جنگ تشکیل شود که شبانه روزی تدبیر و تامل کنند.
در صورت تداوم پدیده فرونشست های زمین در مناطق مرکزی و جنوبی ایران، دو سوم فلات ایران خالی از سکنه خواهد شد و بلایی بدتر از مهاجرت گسترده زمان جنگ در پی خواهد داشت. ۲۰۰ دشت از ۶۰۰ دشت اصلی ایران عملا از بین رفته است و 50 هزار سال طول می کشد که دشت های فرونشسته ترمیم شوند!
تهران با ۳۰ سانتی متر فرونشست سالانه ۲۰ برابر میانگین جهانی فرونشست زمین دارد . فرونشست ناشی از استفاده بیش از حد مجاز از سفره های زیرزمینی دشت های اصفهان و کاشان را به نقطه بی بازگشتی رسانده که کوچ هزاران نفر از مردم آن مناطق را موجب شده است. متمولان کاشان و اصفهان و شهرهای جنوبی در شمال ایران و ترکیه ملک خریداری می کنند که هشدار از سونامی گسترده ای دارد.
6. ما بسیار دیر به فکرسرمایه گذاری در تاسیسات آب شیرین کنی افتاده ایم. در دنیا حدود ۱۶۰۰۰ تاسیسات آب شیرین کن (Desalination Plants) وجود دارد در حالیکه این تاسیسات در ایران انگشت شمار است. عربستان سعودی با ۲۷ مرکز عظیم شیرین سازی آب از کشورهای پیشرو درزمینه سرمایه گذاری دراین تاسیسات است و بزرگترین مرکز آب شیرین کن جهان با تکنولوژی سبز در الجوبیل عربستان است که ظرفیت تولید روزانه آن ۱.۳ میلیون متر مکعب است.
امارات نیز با ۳۵ تاسیسات آب شیرین کن سرمایه گذاری زیادی در این زمینه انجام داده است و ۹۹ درصد مصرف روزانه آب این کشور وابسته به این تاسیسات است. پروژه آب شیرین کنی خلیج فارس بسیار دیر شروع شده است و تا با حجم کنونی برداشت 30 درصد سالانه آب های زیرزمینی تکمیل آن در آینده نوش دارو بعد از مرگ سهراب خواهد بود مگر اینکه تداوم طرح های صنعتی موجود در بخش مرکزی فلات ایران منوط به تکمیل این پروژه شود!
7 7. 180 هزار هکتار زمین با چشم بستن بر واقعیت های اقلیمی در بالادست رودخانه زاینده رود زیر کشت رفته است و زندگی هزاران کشاورز به آن گره خورده است. االبه در مناطق زیادی این اتفاق رخ داده است. اکنون سرنوشت کشاورزان مناطق کویری به چاه های عمیق و سفره های زیر زمینی گره خورده است که شیره جان فلات ایران را می مکنند. خداوند این جهان دنیا را با قوانین علی و معلولی تدبیر کرده است. نمی شود که ما این قوانین را نادیده بگیریم و انتظار معجزه آسمانی داشته باشیم. در برخورد با آنها همان مدیریت کوتاه مدت "این ستون به آن ستون فرج است" اتخاذ شده است.
مدیران مناطق کویری باید به فکر اشتغال این کشاورزان در بخش هایی دیگر باشند و یا یارانه ای برای آنها تصویب کنند. حتی اگر راهکاری نباشد که قطعا هست؛ رواست که ما ایرانی ها تک تک این کشاورزان کویری را در خانه و کاشانه خود سهیم کنیم تا فلات کهن ایران بیش از این تخریب نشود!
سخن پایانی هم این که: هگل در کتاب عقل در تاریخ میگوید «هیچ عاملی مانند آب مردمان را با هم یگانه نمیکند زیرا کشورهای متمدن همواره سرزمین های واقع در حوزه رودخانه بودهاند». بنابراین یگانگی و انسجام مردم ایران زمین به آب، گره خورده است.