۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۱۳۱۲۴
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۳ - ۲۵-۰۸-۱۴۰۰
کد ۸۱۳۱۲۴
انتشار: ۲۱:۲۳ - ۲۵-۰۸-۱۴۰۰

ایتالیا فاقد غنای تاکتیکی است

ایتالیا فاقد غنای تاکتیکی است
تیم مانچینی فاقد غنای تاکتیکی لازم است. این نکته را از تعویض‌های او نیز می‌توان دریافت. تعویض‌های مانچینی صرفا برای فرستادن یک بازیکن تازه‌نفس به جای یک بازیکن ازنفس‌افتاده است.

عصرایران؛ اهورا جهانیان - همان‌گونه در یادداشت «جورجینیو و مانچینی: احمق و احمق‌تر» نوشتیم، پنالتی‌های عجیب جورجینیو در دو بازی رفت و برگشت مقابل سوئیس و اصرار مانچینی بر اینکه جورجینیو پنالتی‌زن تیمش باشد، کار دست ایتالیا داد.

ایتالیا دوشنبه‌شب در بازی نتوانست ایرلند شمالی را شکست دهد و سوئیس به عنوان تیم اول گروه راهی جام جهانی شد و حالا شاگردان مانچینی در ماه مارس باید در مرحلۀ پلی‌آف تلاش کنند بلیت ورود به جام جهانی 2022 را بدست آورند.

ایتالیا اگر ایرلند را 2 بر صفر هم می‌برد، با توجه به پیروزی 4 بر صفر سوئیس مقابل بلغارستان، باز نمی‌توانست مستقیما به جام جهانی صعود کند. ولی لاجوردی‌پوشان حتی از پس ایرلند هم برنیامدند.

در واقع تساوی مقابل سوئیس در رم، روحیۀ شاگردان مانچینی را خراب کرده بود و استرس بازی آخر مقابل ایرلند را برای آن‌ها دو چندان کرده بود. شاید بتوان گفت شکست در برابر اسپانیا در نیمه‌نهایی لیگ ملت‌های اروپا، نقطۀ اوج روند نزولی تیم مانچینی در ماه‌های پس از فتح جام ملتهای اروپا بوده است.

ایتالیایی‌ها در نیمه‌نهایی یورو نیز به سختی و به لطف مهارت دوناروما در ضربات پنالتی موفق به شکست اسپانیا شده بودند. اسپانیا در آن بازی برتر از ایتالیا بود و اثبات این برتری در نیمه‌نهایی لیگ ملت‌های اروپا، احتمالا در افت روحی شاگردان مانچینی موثر بوده است.

با این حال مقصرین اصلی ناکامی ایتالیا در صعود مستقیم به جام جهانی، قطعا مانچینی و جورجینیو هستند. اگر از پنالتی‌های هدر رفتۀ ایتالیا مقابل سوئیس بگذریم، به نظر می‌رسد دست مانچینی برای رقبایش رو شده است. او در یورو با سیستم 3-3-4 و با نمایشی هجومی موفق شد حریفانش را از پیش رو بردارد، اما این سیستم و آن نحوۀ بازی در مسیر راهیابی به جام جهانی جواب نداد.

اینکه دست یک مربی برای سایر مربیان رو شود، چیز عجیبی نیست. یواخیم لو نیز پس از یورو 2016 به همین سرنوشت دچار شد. خوزه مورینیو نیز از زمانی که رئال مادرید را ترک کرده، گرفتار همین وضعیت بوده است.

تیم مانچینی فاقد غنای تاکتیکی لازم است. این نکته را از تعویض‌های او نیز می‌توان دریافت. تعویض‌های مانچینی صرفا برای فرستادن یک بازیکن تازه‌نفس به جای یک بازیکن ازنفس‌افتاده است. یعنی وقتی بلوتی به جای ایموبیله یا مثلا براردی به جای اینسینیه وارد زمین می‌شوند، نحوۀ بازی ایتالیا هیچ تغییری نمی‌کند.

در خط میانی نیز تعویض‌های مانچینی چنین خصلتی دارند. ایتالیا با دوندگی بالا و پرس در زمین حریف بازی می‌کند و هر بازیکنی در زمین باشد، این تیم قرار است همین طور بازی کند. از دقیقۀ 1 تا دقیقۀ 90.

مانچینی با تعویض‌های پرشمارش، در پی تغییر سیستم یا حتی تغییر تاکتیک تیمش نیست؛ او فقط چند جوان تازه‌نفس را به جای چند جوان خسته، راهی زمین می‌کند.

نقاط قوت تیم مانچینی، به غیر از دوناروما و بونوچی، کیه‌زا و اینسینیه هستند و تا حدی می‌توان جورجینیو را هم در کنار این چهار نفر، به عنوان یکی از پنج بازیکن برتر تیم ایتالیا محسوب کرد. ولی از عجایب است که مانچینی تقریبا در همۀ بازی‌ها، تکنیکی‌ترین بازیکن تیمش یعنی اینسینیه را بین دقیقۀ 60 تا دقیقۀ 70 از زمین بیرون می‌کشد.

دلیل این تعویض، خستگی اینسینیه در اثر دوندگی بیش از حد برای پرس دفاع حریف است. در جام ملتهای اروپا، حتی کیه‌زا هم در حساس‌ترین بازی‌ها همراه اینیسینه از زمین خارج می‌شد.

اینکه یک مربی دو تن از بهترین بازیکنانش را از زمین خارج کند، آن هم در حالی که پیروزی تیمش در یک بازی حساس قطعی نشده، نشان می‌دهد که تاکتیک او به‌گونه‌ای طراحی شده که موجب خالی شدن دستش در خط حمله، در بیست دقیقۀ پایانی بازی و یا در سی دقیقۀ وقت اضافی می‌شود.

اما جدا از این، عجیب است که مانچینی حتی هافبک طراح تیمش یعنی جورجینیو را نیز گاهی پس از دقیقۀ 70 تعویض می‌کند. این تعویض شبیه آن است که بکن‌بائر لوتار ماتیوس را در دقیقۀ 75 از زمین بیرون می‌کشید!

چنین تعویضی البته بر این واقعیت هم دلالت دارد که جورجینیو مثل اکثر بازیکنان تیم ایتالیا، بازیکنی دونده و کارگرصفت است که اگر از زمین بیرون بیاید، کس دیگری هست که با دوندگی بسیار، خلاء او را در میانۀ میدان پر کند.

در واقع فقدان غنای تاکتیکی تیم مانچنی، تا حدی هم محصول فقدان بازیکنان طراز اول در تیم اوست. او مشتی جوان باانگیزه را در اختیار دارد که آن‌ها را تشجیع کرده به بازی هجومی.

انصافا شاگردان مانچینی هم در یورو 2020 نمایش تهاجمی قابل توجهی داشتند ولی ایتالیا در جام ملتهای اروپا تیمی نوظهور بود که فراتر از حد انتظار ظاهر شد. تکرار چنان توفیقی، نیازمند برتری قابل توجه بازیکنان خط میانی و خط حمله نسبت به بازیکنان تیم‌های حریف و البته غنای تاکتیکی لازم در بازی ایتالیاست؛ ویژگی‌هایی که ایتالیای مانچینی فاقد آن‌هاست.

این تیم در مسیر صعود به جام جهانی، آشکارا به مشکل برخورده بود؛ اما مانچینی در هیچ یک از بازی‌ها نه سیستم تیمش را تغییر داد نه شیوۀ بازی تیمش را.

فقدان یک ژنرال برجسته در میانۀ خط میانی، در کنار بازیکنان میان‌مایه‌ و نه چندان باتجربه‌ای ای مثل لوکاتلی و بارلا و ایموبیله و بلوتی و براردی، مشکلات تیم مانچینی برای تداوم درخشش در سطح بالای فوتبال جهان را رقم زده است. به همین دلیل تیمی که قهرمان یورو شده، ممکن است حتی به جام جهانی راه پیدا نکند.

تیم ایتالیا در حالی ممکن است پایش به جام جهانی نرسد که در هر بازی با گلری طراز اول دو مدافع میانی برجسته و باکیفیت به زمین می‌رود و به همین دلیل مدتهاست که در هیچ مسابقه‌ای، بیش از یک گل دریافت نکرده است (به غیر از بازی با اسپانیا در لیگ ملت‌های اروپا).

علاوه بر این، اینسینیه با تکنیک چشمگیرش و کیه‌زا با هوش بالایش در گلزنی، ایتالیای مانچینی را به تیمی باعرضه در گلزنی بدل کرده‌اند. اگر دوناروما و کیه‌زا آسیب ببینند، اوضاع تیم ایتالیا قمر در عقرب خواهد شد.

در واقع فقدان خط میانی و مهاجم وسط توانمند، در کنار فقر تاکتیکی تیم، موجب ناتوانی ایتالیا در خلق فرصت گلزنی شده است. خود مانچینی هم پس از بازی با ایرلند شمالی به این ناتوانی اشاره کرد.

شاید بهتر باشد مانچینی تیمش را با چهار هافبک ببندد و در خط حمله به دو بازیکن تکنیکی و گلزنش، یعنی اینسینیه و کیه‌زا اکتفا کند. به این ترتیب، میانۀ میدان بیش از پیش نصیب ایتالیا خواهد بود و شانس گلزنی ایتالیا با اضافه شدن یک هافبک شوت‌زن به سه هافبک فعلی، بیشتر خواهد شد.

ارسال به دوستان