عصر ایران؛ مهرداد خدیر- آقای علمالهدی امام جمعۀ مشهد در دیدار با وزیر ارشاد گفته است: «از هنرمندانی که به برکت نظام اسلامی به موقعیت و موفقیتی رسیدهاند، باید مطالبه شود که برای این نظام و انقلاب، چه کردهاند. همه از این نظام طلبکار هستند اما هیچ کدام نمی گویند برای بستری که زمینۀ موفقیت آنان را فراهم کرده، چه کردهاند؟»
پاسخ این پرسش را در این نکات، شاید بتوان جُست:
1. اگر نظام و انقلاب را در پیوند با مردم تعریف کنیم همینکه هنرمندان نزد مردم محبوبیت دارند به این معنی است که به نظام و انقلاب، خدمت کردهاند. اما اگر منظور خدمت به حکومت به معنی قدرت است طبعا از مجموعههایی که حمایت و تجهیز میشوند باید انتظار داشته باشند نه از هنرمندان مستقل و اگر مستقل های محبوب مردم نه با انقلاب و نظام که با حاکمیت و برخی سیاست ها که مساوی و مساوق نظام و انقلاب نیستند زاویه پیدا کردهاند مشکل را باید جای دیگر جستوجو و حل کنند. قدر مسلم این که : آغازِ جُداسری از اهل هنر نبوده است.
2. یگانه جشن سالگرد پیروزی انقلاب در بهمن ماه را کدام صنف و گروه برگزار میکند؟ جز هنرمندان؟ اوایل مسابقات ورزشی هم برگزار میشد و چهرههای سیاسی هم به برنامه های دیگر دعوت میشدند. با وقوع جنگ و مشکلات سیاسی با کشورهای منطقه و دنیا عملا دیگر شخصیت مطرح سیاسی چه از حکومتها و چه از فعالان مدنی در جشن ها به ایران نیامد. مسابقات ورزشی هم ادامه نیافت. آنچه باقی ماند همین جشنوارۀ فیلم و موسیقی و تئاتر فجر است. این که مهمترین جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب را هنرمندان برگزار میکنند، کفایت نمیکند؟
3. هنرمندان با انقلاب مردمی 57 همراهی کردند. چه کسی میتواند نقش گروه چاوش و صدای شجریان و شعر سایه پس از 17 شهریور را انکار کند؟ هنرمندان اما برای آزادی، حقوق انسانی، پایان سانسور و گسترش فرهنگ ایرانی همراهی کردند. هنرمندان ایدیولوژیکتر هم تشکلهای خود را به راه انداختند و به تولید اثر پرداختند. البته قرار بود آنها مطالبهگر باشند نه این که حکومت مانند دوران اتحاد شوروی به آنها سفارش دهد.
4. خوراک هنری رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین و گستردهترین رسانۀ داخلی را با دهها شبکه کدام گروه تأمین میکند؟ جز هنرمندان؟ در این همه سریال و برنامۀ تلویزیونی چه کسانی نقش ایفا میکنند؟ دین خود را چگونه باید ادا کنند؟ ادای دِین و همکاری از این بالاتر؟
5. در این گزاره که فضای پس از پیروزی انقلاب و خصوصا در سال های 61 تا 71 زمینۀ مناسبی برای جذب هنرمندان حتی منتقد ترین آنان فراهم آورد تردیدی نیست. کما این که اوج شکوفایی محمدرضا شجریان در دو دهۀ 60 و 70 بوده است. سینمای بعد انقلاب هم با قبل آن قابل قیاس نیست. حضور زنان در سینمای بعد انقلاب هم محترمانهتر است. در این شکی نیست. اما به مرور جریانی دست بالا را گرفت که هنرمند را در خدمت دستگاه تبلیغاتی و اهداف ایدیولوژیک رادیکال میخواست و به سینمای هنری انگ جشنواره ای زد و در عمل میدان را به بساز و بفروشها سپرد و جریان فکری را حاشیه نشین کرد. حال آن که ذات هنر مستقل با تبلیغ سیاسی و در خدمت حاکمیت قرار گرفتن سازگار نیست و گروهی را راندند و تاراندند.
6. کارنامۀ هنرمندان ایرانی اعم از سینماگران و اهل موسیقی و تئاتر و ادبیات در قبال آنچه دریافت کردهاند کاملا روشن و ریز به ریز قابل ارایه است. اگر مادی بوده از وظایف فرهنگی دولتهاست که به خاطر آن از مردم مالیات میگیرند و اگر معنوی انبوه جوایز و اعتباری که کسب کردهاند گویاست. اما آیا نهادهای دیگر هم حاضرند بگویند در قبال خروار خروار بودجههایی که دریافت کردهاند چه خروجی یی داشتهاند؟ تفاوت جدی هنرمندان با دیگران این است که اگر یک ریال یا یک واحد اعتبار دریافت کرده اند هزار برابر اعتبار و ارزش افزوده ایجاد کرده و بر گنجینۀ هنر افزودهاند. اما آیا آنان که به نام دین بودجه دریافت کرده و میکنند، مردم را دیندارتر کردهاند یا نسلی دین گریز را تحویل دادهاند. هر چند به نظر میرسد نزد برخی هنر و فرهنگ همان ایدیولوژی است و بر این اساس مطالبه میکنند.
7. چون این سخن در دیدار با وزیر کنونی ارشاد گفته شده که عضوی از دولت آقای رییسی هستند که به عنوان «دولت مردمی» روی کار آمده میتوان پرسید مخدوم باید از خادم مطالبه کند یا خادم از مخدوم؟ نوع نگاه آقای علمالهدی را میدانیم ولی دولتیان چنین نگاهی ندارند. دولت و وزارت ارشاد باید در خدمت هنرمندان باشند یا وارونۀ آن درست است؟ مثلا چون صندوق اعتباری هنر به مناسبت شب یلدا هدیهای برای شماری از هنرمندان در نظر گرفت باید بگویند دقیقا با آن پول چه کردهاند؟ بگویند چقدر از آن را آجیل خریدهاند یا با آن اثر سفارشی ساختهاند؟
8. به جای مطالبه از هنرمندان که دلِ نازکی دارند باید به مقامات دولتی توصیه کرد با آنان مهربانتر باشند. این لحن هم با اقتضای لباسی که آقای علمالهدی بر تن دارند سازگارتر است هم با جایگاه ایشان به عنوان امام جمعۀ مشهد با نماد بارگاه امام هشتم و هم با نسبتی که با آقای رییسی دارند. کافی است که برخی رفتارها را مقایسه کنیم. قطریها باشگاه پاریسنژرمن را خریداری می کنند و با خرید لیونل مسی در آستانۀ برگزاری جام جهانی 2022 از این وسیله برای ارتقای برند قطر در دنیا بهره میبرند و ما در ایران آن قدر به مهدی مهدوی کیا به خاطر شیطنت اسراییلیها یا طرحی که نقش یا اطلاعی نداشته گیر میدهیم تا رها نکند و نرود دستبردار نیستیم.
9. یک بار حسن عباسی در تلویزیون حرف خوبی زد. او گفت کل خانوادۀ سینما 6 هزار نفر است و اگر برای هر فیلم 100 نفر درنظر بگیریم 60 مجموعه میشوند. بخشی از آنها طبعا باید در خدمت سرگرم کردن مردم باشند. بعضی به جنبههای هنری با مخاطب خاص توجه کنند و در نهایت رسید به این که بخش مشخصی میتواند به صورت ویژه و سازماندهی شده در خدمت اهداف انقلابی باشد و توقعات و انتظارات خاص را باید متوجه همانها کرد و دربارۀ بقیه رعایت الزامات و چارچوبهای قانونی کفایت کند و این درستترین سخنی است که تاکنون از آقای عباسی شنیدهام. بعد از آن البته چند سازمان با بودجههای خاص همان اهداف را دنبال میکنند و محصولات آنها را هم دیدهایم. بنا بر این نیاز نیست توقعات و انتظارات ویژه را متوجه کلیت جامعۀ هنری کنند.
10. سرانجام این که:
غیر از هنر که تاجِ سرِ آفرینش است
دورانِ هیچ منزلتی جاودانه نیست....