عصر ایران؛ امید جهانشاهی- فشارهای معیشتی، نارضایتی از هزینه های درمان و کیفیت و قیمت خودرو و اجاره بها و وضعیت اشتغال از یک سو و انبوه درهم اخبار جعلی که بسیاری برای ابراز نارضایتی از وضع موجود در رسانه های اجتماعی بازنشر میدهند و نیز تبلیغات شبکه منوتو از سوی دیگر، باعث شده است که گروهی از مردم و عمدتاً جوانان نگاه منفی نسبت به انقلاب پیدا کنند.
در مقابل باید گفت اساساً این موضوع که «انقلاب 57 اشتباه بود» یا نبود، بحثی نادرست است چون انقلاب منحصر به یک عده خاص، یا نیروی خاص سیاسی نیست. به تصمیم یک گروه خاص اگر بود که می شد کودتا. انقلاب انفجاری است که رخ می دهد. تحولی تاریخی است که حادث میشود. نتیجه مجموعهای از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ـ فرهنگی است، هم در بعد ملی و هم بینالمللی.
مجموعه شرایطی مثل تحولات اجتماعی ناشی از انقلاب سفید، فساد اطرافیان، درباریان و مدیران چاپلوس، رشد گفتمان چپ مبارز و شکلگیری گروههای چریکی، ظهور گفتمان چپ اسلامی و انقلابی با دکتر شریعتی و اقبال گسترده جوانان تحولخواه مسلمان به آن، فضای بسته سیاسی و مقاومت شاه در برابر تحول در ساختار سیاسی مگر با احزاب نمایشی، رقابتهای بینالمللی در مورد قیمت نفت و رقابتهای منطقهای، مساله بحرین و دلخوری بیش از پیش نیروهای ملی، نظام دیوانی ناکارامد و بیتوجهی به نظرات انتقادی برخی روشنفکران، مدل توسعه آمرانه و بیتفاوت به بافت سنتی که باعث به اصطلاح پسزدگی فرهنگی شد و امکان بسیج گسترده مردم معترض در مساجد همه نقاط کشور از سوی روحانیت و البته عواملی دیگر، باعث شد سرنوشت دیکتاتوری شاه به انقلاب منتهی بشود.
میزان تاثیرگذاری هر عامل قابل بحث است، اما اینکه آیا خوب شد انقلاب شد یا اشتباه کردیم انقلاب کردیم، اساساً بیمعنی است. مجموعه شرایط چنان بود که منتهی به انقلاب شد.
اینکه برخی رسانههای وابسته چنان نقش نشست گوادلوپ را برجسته می کنند که گویی عامل محوری پیروزی انقلاب تصمیم سران چهار قدرت جهانی فرانسه، انگلستان، آمریکا و آلمان در جزیره گوادلوپ بوده است، در واقع تلاشی برای کمرنگ کردن و منحرف کردن عامل اصلی انقلاب است و آن دیکتاتوری شاه است که خود بسیاری از ناکارامدی ها و ضعفهای دیگر را در پی داشت.
اشرف پهلوی در کتاب «من و برادرم» میگوید:
«سالهای پس از مصدق، برای برادرم و من، دوران تحول به شمار میرود. این بحران به شاه آموخت که زمان آن فرا رسیده است که پادشاه قویا رهبری مملکت را به دست بگیرد؛ چه، ایران هنوز از بلوغ و تجربه سیاسی کافی برای تقلید از نظامهای دموکراسی غربی و یا پارلمانتاریسم انگلیسی بهرهمند نشده بود و نمیتوانست تحت این نظامها با کارایی عمل کند... درواقع به نظر او منافع درازمدت ایران ایجاب میکرد که وی قاطعانه حکومت را به دست بگیرد... [و به این ترتیب] حکومت ایران هر روز بیشتر به حکومت شاه تبدیل میشد.»
نکته دوم آنکه مشکلات اقتصادی امروز ربطی به نفس انقلاب ندارد بلکه به روندها و رویههای بعد از آن مربوط میشود.
انقلاب خیزش بزرگ ملی همه آحاد مردم از هر طیف و گرایش و از هر طبقه و گروه اجتماعی علیه دیکتاتوری شاه بود. گوهر انقلاب همان آزادی و استقلال است. به تعبیر استاد شفیعی کدکنی:
چنان که هستیِ آتش اسیرِ سوختن است
تمامِ پویۀ انسان به سوی آزادی است
انقلاب، پیروزی این پویۀ انسانی برای آزادی بود. پویه و تلاشی که البته دائمی است.
جشن ملی انقلاب مبارک باد.