عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز سوم اسفند 1400 کلیات طرح موسوم به «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» که در واقع همان محدودیت اینترنت یا تلاش برای بومی سازی آن است در «کمیسیون مشترک طرح حمایت از حقوق کاربرانِ فضای مجازی و خدمات پایۀ کاربردی» تصویب شد و قرار است جزییات آن در جلسات بعدی بررسی شود.
در افکار عمومی البته این طرح به جای این کلمات پرطمطراق با دو کلمه «محدویت اینترنت» شناخته شده و اگر تا امروز به طول انجامید و باز به نشست های بعد موکول شده چند دلیل دارد:
اول این که معلوم است دوست دارند محدود کنند و در کنترل درآورند اما از این که تا چه حد شدنی است اطمینان ندارند. دوم این که می دانند نارضایتی اجتماعی ایجاد می کند و شاید برآن باشند که آرام آرام باریک کنند و یک مرتبه تاریک نکنند.
اما به این بهانه جا دارد بخش های اصلی یادداشت چندی پیش را دوباره بیاورم تا یادآوری کنیم این اینترنت که این قدر اصولگراییِ رادیکال ایرانی را به دردسر انداخته و پریشان احوال کرده کِی و چگونه وارد ایران شد و اصلا چرا گُربه را دَمِ حجله نکشتند تا حالا به فکر محدودیت و کنترل و به قول خودشان «صیانت» بیفتند؟
پاسخ سیاسی این است که در اوایل دهۀ 70 خورشیدی کار دست دولت سازندگی به ریاست هاشمی رفسنجانی بود و صیانتیهای امروز احتمالا در آن زمان در سن وسالی نبودند که به فکر صیانت بیفتند و آنها هم که سن وسالی داشتند چندان از این فناوری جدید سر در نمیآوردند یا باور نمیکردند چنین امکانی محقق شود و خیال میکردند به خودیِ خود محدود است و محدودیت نمیخواهد. (در آن زمان البته هنوز به "محدودیت" میگفتند "محدودیت" و نمیگفتند "صیانت" تا تن علامه دهخدا هم احتمالا در گور بلرزد!)
کما اینکه در یکی از جمعههای مرداد 1370 در برنامۀ تلویزیونی «جُنگ هفته» محمد هاشمی به عنوان رییس سازمان صدا وسیما و سید محمد خاتمی در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت شده بودند تا دربارۀ «ماهواره» صحبت کنند و خاتمی به جنبههای حقوقی اشاره و از گسترۀ آن بیتوجه به مرزهای کشورها ابراز شگفتی و در واقع حیرت میکرد و هاشمی با اشاره به اندازۀ دیشهای بزرگ صدا و سیما میگفت "چگونه ممکن است چنین تجهیزاتی را بتوان در خانهها نصب کرد" و میپنداشت به دیشهایی به بزرگی همانها که در جامجم نصب شده بود نیاز است و خاتمی در واکنش گفت: "تکنولوژی که به سرعت پیشرفت میکند، از نظر حقوقی مهم و مبهم است".
غرض این که اوایل چندان نمیدانستند اینترنت چیست یا میتواند از گوشی تلفنهمراه هم سردرآورد. مثل ماهواره که در اندازۀ بزرگ تصویر می کردند دربارۀ اینترنت هم میپنداشتند قابل کنترل است و به همین خاطر در آغاز، حساسیت چندانی ابراز نشد تا این که شبکههای اجتماعی ایجاد شد و گوشیهای هوشمند و نرمافزارهای پیام رسان خصوصا تلگرام فضای ارتباطی را تسخیر کردند.
اما اینترنت چگونه وارد ایران شد؟
میتوان گفت استفاده از اینترنت در ایران اوایل سال 1370 با عضویت در شبکۀ اینترنتی دانشگاه وین شروع شد. کامپوتر البته به عنوان یک ماشین پردازشگر قبلا بود و اینجا صحبت از اینترنت است که با عضویت در دانشگاهی در وین متصل شدیم. سرعت این ارتباط هم برای کل کشور 9 کیلوبیت در ثانیه بود که تنها به کار ردوبدل کردن ایمیل با کاربران، میآمد و نخستین رایانه که به این شبکه متصل شد در مرکز تحقیقات فیزیک نظری قرار داشت. (در دوران ریاست محمد جواد اردشیر لاریجانی)
اواخر سال 1372 پروتکلی در ایران امکان اتصال به شبکۀ جهانی اینترنت را فراهم ساخت و چون زیر مجموعه دانشگاه وین بود نشانی این دانشگاه هم اوایل درج میشد.
بدین ترتیب میتوان گفت اینترنت به شکل امروزی در سال 1372 برای استفادههای دانشگاهی وارد ایران شد. آن که اینترنت را عمومی کرد نیز شرکت «ندا رایانه» بود.
جالب این که اسلاف صیانتیهای امروز میخواستند شبکۀ قابل کنترل و محدودتری به نام «ایکس 25» را راه اندازی کنند و در کشاکش این دو بود که مجلس شورای اسلامی تأسیس «شرکت امور ارتباطات دیتا» زیر نظر شرکت مخابرات را تصویب کرد تا توسعۀ خدمات دیتا در انحصار آن باشد.
این روایت هم قابل توجه است که قبل از آن و اواخر سال 68 دکتر محمود بروجردی داماد امام خمینی که شخصیتی علمی بود در سفری برای استفاده از فرصت مطالعاتی در ایتالیا با این پدیده آشنا شد ولی تصور او هم یک امکان دانشگاهی بود نه عمومی و به همین خاطر در بازگشت موضوع را با رییس مرکز تحقیقات فیزیک نظری در میان گذاشت و جواد لاریجانی هم بسیار استقبال کرد و در سال 1371 این مرکز به دانشگاه «لینس» اتریش وصل شد ولی شاید در مخَیلۀ کسی نمیگنجید که به گوشی تلفنهمراه همه راه یابد چراکه تلقی اولیه یک امکان علمی و دانشگاهی در حد تبادل ایمیل و دور از دست رس عوام و خاصِ خواص بود.
پس، گربه را دم حجله نکشتند چون نمیشناختندش یا نمیدانستند چه شیطانبلایی میشود و آنها که میشناختند نیز از جنبۀ عمومی و امکان فراگیری غافل بودند و در واقع داستان از وقتی برای اهل انحصار نگرانکننده شد که نسل تلفنهای هوشمند و نرمافزارهای پیامرسان از راه رسید و قضیه از ایمیل فراتر رفت.
قبل از تلفن هوشمند هم البته شبکههای اجتماعی زتگ خطر را به صدا درآورده بودند اما گوشیهای تلفن هوشمند ناگهان بیش از 20 میلیون ایرانی را تنها در دوسال مجهز کرد.
هیچ پدیدۀ ساخت بشر تا کنون چنین فراگیر نشده و زندگی را چنان متحول نکرده بود و حالا عدهای به فکر صیانت افتادهاند و اسم کنترل و محدودیت و کاهش سرعت را گذاشتهاند صیانت و لابد برخی از خود میپرسند چرا گربه را دم حجله نکشتیم یا "جلوی هیتلر را در مونیخ نگرفتیم" - زودتر نجنبیدیم و تأخیر کردیم- تا حالا به دردسر بیفتیم چون اینترنت مثل هوا شده و استفاده از آن از مصارف اولیۀ علمی فراتر رفته و به یاری شبکههای اجتماعی خصوصا اینستاگرام به چنان عمومیت و محبوبیتی رسیده که دست به آن بزنند نارضایتی ایجاد میکند. نه فقط در میان نخبگان و اهل فن که از جانب کسانی که با این وسیله اتفاقا سرگرماند و مهمتر از سرگرمی درآمد کسب میکنند و الزاما کاری هم به سیاست و معادلات قدرت ندارند.
از این روست که می خواهند جوری صیانت کنند که هم صیانت باشد یعنی افسار آن را پیدا کنند و دستشان بگیرند و هدایت آن را به جای مطمئن تری منتقل کنند و البته جوری هم صیانت نکنند که مصداق آن هواپیماربا باشد که سلاح را بر شقیقۀ خلبان گذاشت و تهدید کرد و گفت یا به فلان فرودگاه که من میگویم، میروی یا تق و شلیک کرد!
--------------------------------------
* دربیان نکات فنی از نوشته ای در مجموعۀ نفیس «سنگ و الماس/ تاریخ معاصر ایران از 1300 تا 1399» بهره گرفتم که شوربختانه نام نویسنده در آن نیامده است.