عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با درگذشت ابوالحسن بنیصدر اولین رییس جمهوری ایران در فرانسه در 17 مهر 1400 و در 88 سالگی و در بیمارستان سالتریپۀ پاریس از 15 عضو اصلی شورای انقلاب تنها دو تن باقی ماندهاند: اولی آیتالله خامنهای که پس از امام خمینی عهده دار جایگاه عالی رهبری جمهوری اسلامی ایران شدند و دیگری عباس شیبانی که اگر چه در قید حیات است اما سال هاست که به خاطر بیماری فعالیت سیاسی و اجتماعی ندارد.
البته اگر میرحسین موسوی را که در یک دورۀ کوتاه در برخی جلسات شورای انقلاب شرکت میکرد در این حساب نیاوریم.
عنوان اولین رییس جمهوری ایران در کشوری با چند هزار سال تاریخ سلطنت ولو در قرونی وابسته به خلفای اسلامی کفایت میکرد تا درگذشت او 40 سال از برکناری با رأی اکثریت قاطع نمایندگان مجلسی که حاصل نظارت استصوابی نبود و با امضای نهایی رهبری که بنیصدر از او حکم فرماندهی کل قوا دریافت کرده بود از جنبه های مختلف بررسی شود.
ابتدا به همین خاطر که نخستین بود و چنین عنوانی برای دیگری تکرار نمیشود. دوم به این دلیل که دوام نیاورد و عزل شد. در تمام این 40 سال نیز همواره برکناری خود را کودتا دانست و نگفت همان مردمی که به او رأی داده بودند به آن نمایندگانِ غالبا روحانی هم رأی داده بودند. در انتخاباتی که مسعود رجوی و موسی خیابانی رهبران سازمان مجاهدین خلق هم شرکت داشتند.
سوم به سبب آن که اولین فرمانده کل قوا در جنگ عراق علیه ایران بود و بدین ترتیب در اوج جنگ یک فرمانده کل قوا برکنار شده بود و شاید به خاطر همین پیشینه بود که پروژۀ ساقط کردن هواپیمایی که او را در مرداد 1360 مخفیانه از ایران خارج کرد منتفی شد اگرچه فیضالله عرب سرخی از مقامات اطلاعات سپاه در آن دوران و برخی دیگر گفتند دیر مطلع شدند ولی باز نمیدانستند رجوی نیز در آن هوپیماست و چه بسا اگر میدانستند تصمیم دیگری اتخاذ میشد.
وجه چهارم این که بنیصدر در 31 خرداد 1360 از ریاست جمهوری برکنار شد اما در تمام 40 سال بعد هر گاه رییس جمهوری باب میل اصولگرایان رادیکال نبود او را به بنیصدر تشبیه یا به تکرار سرنوشت او تهدید میکردند و این نه تنها شامل سید محمد خاتمی پنجمین و حسن روحانی هفتمین رییس جمهوری ایران شد که اواخر دامان محمود احمدینژاد را هم گرفت در حالی که هر سه در سال های 59 و 60 از مخالفان جدی و منتقد بنیصدر بودند. چراکه خاتمی و روحانی به عنوان نمایندگان اردکان و سمنان، عضو همان مجلسی بودند که به بنیصدر رأی عدم کفایت سیاسی داد و روحانی علیه او نطق هم کرد. احمدینژاد نیز دانشجوی فعال دانشگاه علم وصنعت و در حلقۀ ابراهیم اسرافیلیان بود که به لحاظ فکری به حسن آیت جدیترین منتقد بنیصدر منتسب بود.
تشبیه وتهدید تکرار سرنوشت اولین رییس جمهوری برای سه رییس جمهوری اصلاحطلب، اعتدالگرا و حتی اصولگرا سبب شد نام بنیصدر همچنان مطرح باشد و چون همان سالهای اول به خاطر استقرار گروه رجوی در عراق پیمان خود را با آنان گسست و ففعالیت انفرادی داشت و تشکیلاتی را رهبری نمیکرد حساسیت فراوانی هم در قبال او در داخل نبود اما همین تشبیه و تهدید مدام عملا تبلیغ او به حساب میآمد تا این تلقی درگیرد که ساختار حقوقی و جایگاه ریاست جمهوری از منظر تناسب نداشتن اختیارات و مسؤولیت به گونهای است که بنیصدر میسازد ویکی از مأموریت های ابراهیم رییسی هم شاید این باشد که به این انگاره پایان دهد. به این شکل که مدام از هماهنگی با نهادهای دیگر و تبعیت و اطاعت و جلب رضایت سخن میگوید و دربارۀ مهمترین رخدادهای داخلی و خارجی نظر نمی دهد یا نظر ندارد و به تکرار ادبیات رسمی و استفاده از کلیشههای آشنا بسنده میکند.
بنیصدر همچنین آن قدر زندگی کرد تاببیند یکی دیگر از منتقدین او در جایگاهی غیر ریاست جمهوری اما در پی تکاپوی ریاست جمهوری هم به او تشبیه شود. همان او اجازه نداده بود وزیر خارجه شود و مادام که خود رییس جمهوری بود و رجایی نخست وزیر و در حالی که جنگ در جریان بود دستگاه دیپلماسی ایران رییس نداشت. چون نخست وزیر بر وزارت میرحسین موسوی مُصر بود و بنیصدر که خود با روزنامۀ انقلاب اسلامی شناخته میشد زیر بار سردبیر روزنامۀ جمهوری اسلامی ارگان حزب جمهوری اسلامی نمیرفت.
در رخدادی دیگر مهرماه ابراهیم رییسی به تاجیکستان سفر کرد و اعلام شد که با عضویت دایم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای موافقت شده و از این اتفاق به مثابه موفقیت دستگاه دیپلماسی در دولت جدید یاد شد و این یعنی امام علی رحمان از خر شیطان پایین آمده و به عضویت ایران رضایت داده است. خواست پوتین یا اعلام این که ایران با محی الدین کبیری مهم ترین مخالف خانوادۀ رحمان ارتباط ندارد در قبول عضویت ایران مؤثر افتاد و انتساب آن به فعالیت دستگاه دیپلماسی در دورۀ پساظریف در حالی بود که علی شمخانی 20 مرداد و قبل از معرفی و استقرار دولت جدید از این اتفاق خبر داده بود.
بعدتر البته گفته شد هنوز هم عضویت ایران کامل نیست و گویا رییس جمهوری روسیه هم در دیدار با آقای رییسی به این نکته اشاره کرد.
در میان خبرهای مهرماه نمی توان به نخستین گفت و گوی تلویزیونی حسین امیرعبداللهیان در مقام وزیر خارجه جدید ایران نگفت چرا که همه می خواستند ببینند شباهت ها و تفاوت های او با سلف خود چقدر است و در قبال برجام چه دیدگاهی دارد. در آن زمان هنوز مذاکرات احیای برجام از سر گرفته نشده و حتی مشخص نبود که آیا همچنان مسؤولیت پرونده با وزیر خارجه است یا چنان که دبیر شورای عالی امنیت ملی مدام توییت میزد به او یا نهاد متبوع سپرده خواهد شد؟
سخنان امیرعبداللهیان نشان داد جایگاه وزارت خارجه با عملگرایی و نشانههای مثبت عجین است و روح نگاه جواد ظریف چنان در مجموعه رسوخ کرده که حتی وقتی مردی از جنس دیگر بر جای او مینشیند چاره ای جز بیان دیپلماتیک ندارد چندان که از آزادی 10 میلیارد دلاری که آمریکا بلوکه کرده یا پرداخت بدهی انگلستان بابت قراردادهای نظامی پیش از انقلاب به عنوان نشانههای عملی مورد انتظار یاد کرد که خود نشان از عملگرایی و فاصله گرفتن از دنیای آرمان و شعاری داشت که در مقام منتقد از جواد ظریف انتظار داشتند و هر چه مذاکرات به جلوتر رفت این عمل گرایی معطوف به نتیجه بیشتر مشاهده شد چندان که گاه صدای کیهان هم درآمده است.