عصر ایران؛ مهرداد خدیر- تجمع مردم در اصفهان که به دعوت کشاورزان متحصن در بستر خشک دریاچۀ پشت پل خواجو و از راه شبکههای اجتماعی اینترنتی انجام شد نه در آذرماه که در 28 آبان 1400 رخ داد و اگر در این ماه میآید به خاطر آن است که بر تمام وقایع آذر سایه انداخت و به شکل های دیگر ادامه یافت هر چند از شکل اولیه فاصله گرفت.
تجمع از همه نظر اهمیت داشت و مهمتر از همه این که ذات تجمع، محیط زیستی بود و برای یک مطالبۀ ملموس و غیر سیاسی و به همین خاطر در هفتۀ اول تحمل شد و حتی خبر آن را صدا وسیما پخش کرد و نگفتند مجوز ندارد.
ذات هر راهپیمایی اعتراض یا مطالبه است اما فرهنگ مصادره در سال های پس از انقلاب، راه پیمایی را هم مصادره کرده و تنها اگر در تأیید و مشارکت در مناسبت و با هدایت یک نهاد بودجه بگیر به نام شورای هماهنگی تبیلغات اسلامی باشد به رسمیت شناخته میشود و به همین خاطر کمتر شاهد راهپیماییهای ضد جنگ در ایران مانند دیگر کشورهای جهان هستیم.
این بار اما در اصفهان در همراهی با کشاورزان متحصن در اصفهان تجمع شد و اگر چه اجتماع 28 آبان تحمل شد تا جایی که از آن به عنوان همایش جمهور مردم در اصفهان یاد شد اما در نوبت بعد عادت بدبینی و عبور از شعارهای مشخص و مربوط به همان مطالبۀ خاص دامان آن را هم گرفت.
احسان راطبی در «عصر ایران» نوشت: «کشاورزان و عامه مردم در اصفهان توانستند به حاکمیت بقبولانند خواست مشخص احیای زاینده رود و مخالفت با انتقال آب مطالبهای مدنی است و با تصاویر شهیدان خود بر بیرق ها تأکید میکردند ما بر حکومت نیستیم».
محمد درویش فعال محیط زیست هم نوشت: «مردم خسته از وعدههای پوچ و شاکی از بارگذاریهای نابخردانه و نگران از آیندۀ زیستبومشان به جای آب در زاینده رود جاری شدند تا بدانیم سیاستگذاران کشور نباید اجازه دهند به بهانۀ اشتغال و رونق اقتصادی در کوتاه مدت توانایی زیستن در یاران تقلیل یابد. سالانه دست کم 4 میلیارد متر مکعب تنها از سفرههای آب زیر زمینی استان با موتور پمپ برداشت میشود. اگر کمتر از یک دهم این مقدار به سمت زاینده رود روان شود گاوخونی هرگز بیآب نمیماند و زاینده رود جاری میشود. آنچه غیر قابل چشمپوشی است فقط حقآبۀ شرب مردم اصفهان به میزان حدود 500 میلیون مترمکعب در سال است و برای سه ونیم میلیارد متر مکعب بقیه باید نخست حقآبۀ زاینده رود و گاوخونی در اولویت باشد و نه صنعت و کشاورزی.»
تجمع، سیاسی نبود اما اعتراض مردم به تصمیماتی بود که اهل سیاست برای زندگی و آب شان میگرفتند.
بستر خشک زاینده رود آکنده از جمعیت شد اما خبری از رییس جمهوری و رییس مجلس انقلابی نشد که بر حضور در میدان و استانها به جای استقرار همیشگی در تهران و در ستادها تأکید دارند. سیاست، علم اولویتهاست و باید تصمیم میگرفتند اولویت با حقآبه است نه صنعت و نه حتی کشاورزی و در این نکتۀ اخیر فعالان محیط زیست آینده نگرتر بودند.
از مرگهای پر سر و صدای آذرماه هم میتوان به درگذشت اردشیر زاهدی اشاره کرد و هر چند این نیز در واپسین روزهای آبان اتفاق افتاد اما بحث و بررسی دربارۀ او به آذر کشید.
آخرین سفیر ایران در آمریکا که به سبب چند سال زندگی مشترک با دختر محمد رضا شاه از ازدواج اول ( با فوزیه) به «داماد شاه» شهرت داشت و در سال های آخرزندگی به سبب دفاع از برنامۀ هستهای و تقبیح ترور سردار سلیمانی چهرۀ متفاوتی از خود ترسیم کرده بود هر چند هر گاه میخواستی عنوان «ایراندوست» را شایستۀ او بدانی به یاد میآوردی فرزند فضلالله زاهدی است که ایراندوست ترین رجل تاریخ معاصر را برانداخته بود و اشتهار و اعتباری اگر داشت به سبب این نسبت خانوادگی بود که بعدتر او را به خاندان پهلوی هم پیوند زد.
در هشتمین روز آذر 1400 همچنین مذاکرات احیای برجام در وین از سرگرفته شد. تلاش اصول گرایان برای احیای توافقی که پیشتر از مرگ آن خبر داده و حتی یک بار گفته بودند « برجام، زن ناشزهای بود که سالروز ازدواج با او جشن گرفتن نداشت» و حالا برای بازگرداندن همان زن ناشزه (نافرمان/ زنی که از شوهر خود تمکین نمیکند) یک هیأت 40 نفری روانۀ وین شد و مذاکرات احیای برجام را شروع کردند هرچند در ادبیات رسمی تعبیر «احیای برجام» به کار نمیرفت و بعدتر نیزاصطلاحاتی چون "توافق خوب" و "توافق قوی" ترجیح داده شد. دور اول مذاکرات البته با طرح مطالبات حداکثری دو طرف به نتیجه نرسید اما مشخص بود که با مطالبات حداکثری آغاز شده تا بتوان بر سر موارد خاص به توافق رسید.
5 شرط ایران برای توافق در دورۀ جدید و مذاکرات تحت سرپرستی علی باقری کنی این موارد بود: «لغو همۀ تحریم ها، دریافت ضمانت برای تکرار نشدن رفتار آمریکا در دورۀ ترامپ، جبران خسارات ناشی از خروج یک بارۀ ایالات متحده، امکان راستی آزمایی و سرانجام بازگشت همۀ طرف ها به برجام».
در مرور اخبار و تحولات آذر 1400 در گفت و گوی تلویزیونی سید ابراهیم رییسی در چهاردهمین روز آن هم بادی درنگ کرد که هر چند به یک مصاحبۀ واقعی شباهت نداشت اما یک پرسش متفاوت وصریح در آن مطرح شد اگرچه پاسخ رییس جمهوری به این سؤال مهم، مبهم بود.
اگرچه به نظر میرسید مهدی مهدی قلی که جایگزین مرتضی حیدری شده بود نه در پی روشن شدن موضوعی خاص یا کشف حقیقت در موارد پرسش برانگیز که ایفاگر نقشی تعریف شده برای کسالت بار نبودن گزارش تلویزیونی و صحنه آرایی در قالب مصاحبه بود اما یک جا مجری به یادآورد خبرنگار است.
از این رو پرسشی را که در ذهن او هم شکل گرفته بود بر زبان آورد. جایی که دید آقای رییسی در بیان دستاوردهای 100 روزۀ نخست چند بار تکرار کرد برای پرداخت حقوق کارکنان از بانک مرکزی استقراض نکردیم و این پرسش را طرح کرد: «اگر از بانک مرکزی استقراض نکردید پس چگونه در این سه ماه حقوق پرداخیتد؟»
ابراهیم رییسی اما نگفت از محل منابع ارزی آزاد شده یا مورد ملموس دیگر بلکه این گونه پاسخ داد:
«باید به داشتههای کشور توجه کنیم. باید بدانیم یکی از درآمدهای دولت، مالیات است. باید از این درآمد به درستی استفاده شود. فرار مالیاتی امروز همه را رنج میدهد. دولت باید به همۀ امکانات توجه کند و کشور را با آنها اداره کند بدون آن که اقدامات دولت آثار تورمی داشته باشد.»