عصر ایران؛ مهرداد خدیر- بارها در همین تارنما نوشتهام مرگ بر اثر سوانح رانندگی، آسانترین و مفتترین نوع مردن در این سرزمین است و باورناپذیرترین گونۀ فقدان.
چرا که درگذشتِ عزیزترین کسان در پی بیماری یا کهولت را با همۀ مرارت و رنج میتوان به طبیعت و تقدیر و اجتناب ناپذیری نسبت داد و از زبان هایدگر گفت انسان اساساً «موجوی رو به مرگ است» و بودن و حیات ماست که مایۀ شگفتی است نه مردنمان و قدر "هستن"مان را در این درنگ کوتاه باید بدانیم نه آن که نگران رفتنمان باشیم.
جدای این نگاه فلسفی میتوان مرگها را یا به خاطر همهگیری یک ویروس شایع را ناشی از ضعف بشر در قبال آن قبل از ساخت واکسن دانست یا در جنگ عنوان افتخارآمیزی برای فقید آورد و حتی در خودکشی که شرم و رنج مضاعف برای خانواده بر جای میگذارد به خواست خود او ربط داد مگر آن که با رفتاری نادرست و طرح تهمت و افترا خود را گناهکار بدانیم.
در همۀ اینها اما ولو با اگرها و کاش هایی همراه بوده باشد (اگر زودتر اقدام کرده بود، کاش بیشتر به او مهر میورزدم...) باز جایی برای توجیه باقی است حال آن که در تصادف هرگز این گونه نیست و نسبت دادن به تقدیر الهی و اجل مقدر هم عین خودفریبی و بدفهمی است چرا که کافی بود در آن لحظه، پلکی بسته نشود، پایی محکمتر روی پدال ترمز فشرده شود، دقتی بیشتر اعمال شود یا اساسا آن سفر صورت نمیپذیرفت تا به جدایی و تزاژدی نینجامد.
اینها همه درست و البته تلخ. درگذشت 1100 هموطن در جادههای ایران بر اساس آمار پزشکی قانونی در تعطیلات نوروزی هم بسیار تکاندهنده است و شاید در سرزمینی دیگر همه را به تکاپو وامیداشت و حتی با آمار کشته های اوکراین در همین زمان قابل قیاس است (دور از جان روسها تا صداوسیما یکوقت، خدای ناکرده نرنجد) اما آیا یگانه عامل تلفات سوانح رانندگی درایران، کیفیت خودروهای ساخت داخل است که با قیمت 10 برابر چند سال قبل سوار آنها میشویم و به هیچ عامل دیگری نباید پرداخت؟
در این که خودروسازی انحصاری و نگاه به آن به مثابه مرغ تخم طلا از حیث درآمدی مجال لذت و سفر با اتومبیلهای ایمنتر را از اکثریت مردم ایران سلب کرده و منحصر به قلیلی ساخته که امکانی فراتر دارند تردیدی نیست اما آیا مرگ قریب 20 درصد قربانیان که عابر پیاده بودهاند و به خاطر بیاحتیاطی خودشان یا ناآشنایی راننده با منطقه یا نبودِ پل عابر پیاده جان شیرین از دست دادند هم به کیفیت خودرو مربوط است؟ یعنی از برخورد خودرو خارجی و فلز آن با گوشت و پوست انسان، کسی نمیمیرد؟!
بله، شماری به خاطر باز نشدن کیسههای هوا جان سپردهاند و مقام ارشد پلیس راهور در اینباره نکات درستی گفت و باید رسیدگی شود اما مرگ آن 20 درصد دیگر که راکب موتوسیکلت بودهاند نیز به کیفیت خودرو ربط دارد؟
خواب آلودگی یا احیاناً مستیِ راننده یا بیتوجهی به ساییدگی تایرها یا کیفیت لنت ترمز نیز تأثیر ندارد؟
30 سال پیش با رنو-5 میشد در جادهها راند. اکنون اما نگرانکننده است. چون خودروهایی تنومند هم در حرکتاند که باد آنها رنو-5 سابق را به پرواز درمیآورد!
بخشی از مشکلات به خاطر آن است که خودروساز داخلی درجا میزند و سرگرم ظاهر است و همزمان خودروهایی به روز وارد میشود و گاه یک طرف سانحه خودرو مدل دهه 90 میلادی است و سوی دیگر 2020. این فاصله حتی به لحاط جثه و ظاهر هم محسوس است. اما خودروسازی ایرانی هم مثل عرصه های دیگر اسیر مناسباتی است که ایران را از چرخۀ جهانی بیرون انداخته است. شاید یکی از ثمرات اصرار بر خودکفایی و نگاه به داخل.
به گفتۀ کارشناسان در سوانح رانندگی چهار عامل دخیل است: راننده، جاده، خودرو و پلیس.
در ایران مطلقا به مورد چهارم پرداخته نمیشود و تابو شده در حالی که پلیس است که باید تشخیص دهد راهی بسته یا باز باشد یا یک طرفه شود یا بر نصب علایم نظارت کند. منظور فرماندهان و پرسنل زحمتکش نیست. ساختاری است که تجهیز آن بیشتر سختافزاری است تا انسانی و اتکا به جریمه و کمتر مبتنی بر راهنمایی.
در سه مورد دیگر نیز گاه رانندۀ جوانی که اصلا نباید در جاده رانندگی کند یا جادۀ ناهموار و بی برق و پرچاله و دست آخر البته خودرو تأثیر دارند.
بله، هم سیروس قایقران و هم علی دایی در جادههای ایران دچار سانحه شدند. منتها یکی درگذشت و دیگری آسیب جدی ندید. چرا که اولی در دهۀ 70 و با اتومبیلی که کیسۀ هوا نداشت و در نتیجه هم خود و هم فرزندش راستین نازنین جان باختند و در اتفاق دوم تنها گوش علی دایی خراشید. چرا؟ چون نوع خودروهای آنان بسیار متفاوت بود.
اینها را می دانیم. اما:
اولا عوامل دیگر را فراموش نکنیم و مرگ عابر و موتورسوار را هم به کیفیت خودرو داخلی ربط ندهیم.
ثانیا آموزش و پرورش آستین بالا بزند. بچه ها تا دیپلم میگیرند در پی دریافت گواهینامۀ رانندگیاند در حالی که هیچ نیاموختهاند مگر در مناطق خاصی در قالب اردو یکی دو بار به پارک ترافیک رفته باشند. به جای این حجم عظیم از آموزههای ایدیولوژیک که کم مانده به دروس ریاضی و هندسه تسری پیدا کند و نسلی را زده کرده تئاتر و موسیقی و ورزش که در این ساختار فرسوده و پُرملال، یاد نمیدهید اقلا کمی دربارۀ راندنِ بهتر بگویند. این بچهها رانندگان سه چهار سال بعدند.
ثالثاً حالا که اعلام شده بالای هزار میلیارد تومان به شبکۀ بانکی بدهکارند دست کم اجازه دهند خودروهای دست دوم با کیفیت وارد شود تا چهرۀ شهرها هم تغییر کند چون با این اوضاع عوارض گمرک و تعرفه های واردات دست کم بدهی به بار نمیآورد هر چند حقوق کارکنان باید لحاظ شود.
نکته مورد غفلت دیگر اما ضرورت توسعۀ خطوط ریلی است. هر چه سفر با قطار آسانتر و ارزانتر باشد از حجم جابهجایی با خودرو و بالتبع تلفات آن هم کاسته خواهد شد.
اگر دولت همین یک کار را انجام دهد و به هر طریق برای کاهش تلفات سوانح رانندگی بکوشد اقدامی مهم است ولی با شکستن تمام کاسهها و کوزهها برسر خودروسازی داخلی که با این وضع هم برای محصولات آن خلقالله سر و دست میشکنند مشکلی حل نمیشود.
* بعدالتحریر: برای این نویسنده نوشتن متنی پرسوز و گداز و توصیف خودروهای داخلی با تعبیری که یک نمایندۀ مجلس به کار برده دشوار نیست. نیز نیک میداند چه بسا برخی گمان برند سر و سرّی دارد با جادۀ مخصوص اما نه در کار آگهی است و نه چنان که از متن هویداست با انحصار موهن کنونی موافق.
سیمای شهرها و راههای ما هم از این تکرارو محدودیت رنگ و مدل، ملول است اما در جامعهای خوکرده به مسؤولیتگریزی با میل غالب به "شخصیت قربانی" و مدام دیگری را مقصر جلوه دادن هشدارهایی از این دست اخلاقی تر است تا همرنگی با جماعت.
ما هم تو همین جاده ها رانندگی می کنیم.
مقصر بیش از 90 درصد تصادفات راننده است.
طرف با پراید به سرعت 120 هم قانع نیست و باید 150 تا بره. این آدم باید تصادف کنه و متاسفانه شاهد عواقب ناگوار هم باشه.
یکی هم با شاسی بلند مدل بالا میاد، فکر می کنه که چون ماشین مدل بالا داره، جاده باید در اختیار اون باشه. این هم یا خودش تصادف می کنه یا باعث استرس و تصادف بقیه راننده ها میشه.
تنها راه کاهش تصادف آموزش + سخت گیری پلیسه
چرا باید خودرو با چراغ زنون تو جاده جولان بده و باعث کوری دید بقه راننده ها در شب بشه؟
چرا باید پلاک خودرو ناخوانا باشه و با سرعت 180 بتازه؟
پلیس کجاست؟
بیتردید مقصر اول خودروسازان هستند. خودرویی که شما از ترس آتشسوزی مجبور به نگاه داشتن انواع ابزار برای شکستن شیشه و پاره کردن کمربند ایمنی باشی دیگر خودرو نیست به طور حتم ارابه مرگ لقب مناسبی برای این چهار چرخ خواهد بود.
فکر نکنم حتی یک موردتصادف هم باشه .........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شرمتان باد که نان در خون مردم میزنید .
حدود 10 سال قبل با ماشین شخصی سفری به کشور ارمنستان داشتم، دوستانی که این تجربه رو دارن میدونن که بعضی از جاده های این کشور در مقابل جاده های ایران کوره راهی بیش نیست. جاده های کوهستانی با آسفالت بسیار خراب و بعضا حتی ریزش جاده بدون گاردریل و علائم راهنمایی و رانندگی.
اما تفاوت اساسی در حداکثر سرعت مجاز در کل این کشور هست 70 کیلومتر در ساعت! یعنی حتی در اتوبانهای اطراف ایروان اگر شما سرعت 71 کیلومتر داشته باشید مطمئناً پلیس جریمه تون میکنه.
بنده خودم تو فکر فرو رفتم که واقعاً من هر روز تو مسیر کاریم با 120 کیلومتر در ساعت کجا دارم میرم و عجله ام برای چیه؟!!
اگر سرعت مجاز جاده های کشور رو فقط 10 یا 20 کیلومتر کم کنیم چیز زیادی از دست نمیدیم ولی در عوض درصد قابل توجهی از تلفات و هزینه های مرتبط با آن کم خواهد شد.
دنیا پنبال سرعت است ما دنبال توقف و پسرفت.
با ماشین خوب ۱۱۰ سرعت ایمنی است
افزایش چشمگیر جرایم راهنمایی و رانندگی بسیار کمک کننده میتونه باشه.
سایر مواردی که نوشتی هم ریشه در بی قانونی و عدم آموزش دارد .
عدم آموزش یعنی مافیای آموزش و پرورش .
جاده نامناسب یعنی مافیای قیر .
مافیای رسانه هم امثال شماها !
هیچ کس با سرعت مجاز رانندگی نمی کند
پلیس هم تقریبا حضوری ندارد
ضمن این که جناب خدیر موتورسیکلت هم وسیله نقلیه است و کیفیت اون خیلی مهمه که متاسفانه چون قشر واقعا نیازمند استفاده می کنند کسی به فکرشون نیست.
1. آزاد سازی قیمت ها
2. فراهم نمودن شرایط برای تبادل تکنولوژی با شرکتهای بین الملیی پیشرو در زمینه خوردو و قطعات خودرو
3. رقابتی کردن صنعت خودرو و خصوصی سازی
4. آزاد سازی تدریجی واردات
بدو ن انجام این تغییرات هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد حتی با حذف فساد و مافیای خودرو
این وسیله اسمش تاخوگرافه و از قدیم الایام روی خودروهای سنگین مثب اتوبوس و کامیون به صورت اجباری وجود داره و پلیس راه هم در ایستگاههای بین راهی اونها رو کنترل میکنه
فرهنگ اسفبار
جاده های ناجور
مدیریت فشل
در یک کلام جامعه بیمار و سطح پایین
من فقط یه توصیه می کنم بهتون. آمار مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی کشورها رو با هم مقایسه کنید. امارش در سایت سازمان بهداشت جهانی موجود هست. یا عبارت death car crash rate country رو گوگل کنید. اونوقت متوجه میشین کیفیت خودرو عامل اصلی نیست فرهنگ ترافیکی مهمترین عامله. می تونید فاکتورهایی مثل جمعیت و تعداد خودروها رو هم در تحلیلتون وارد کنید.
ایکاش نظرات و نوشته های قبلی تون رو هم میخوندن و چنین قضاوتی نمیکردن
یادمه بار آخری که جریمه ها زیاد شد داد یک عده در اومده بود که مگه ما چقدر درآمد داریم که باید اینقدر جریمه بدیم! یعنی استدلال بر اساس اینه که خب ما که قراره قانون رو رعایت نکنیم! قراره تصادف کنیم! قراره دیوانه وار رانندگی کنیم...
پس بیاید خودروی با کیفیت بهمون بدید که حداقل نمیریم...؟؟......!!...؟؟
آدم باشیم، به همین سادگی اکثر مشکلات حل میشه
ممنون
.
مثلا کسایی بودن که تهران مشهد رو میومدن و با چهره ی ظاهر الصلاح ، گواهینامه هم نداشتند ولی یک بار توی این جاده های بین شهری پلیسی جلوشون رو نگرفته بود که آیا گواهینامه دارید یا نه! و جلوشون رو هم که میگرفتن طرف میگفت گواهینامه رو تو خونه جا گذاشتم! لااقل اون افسر محترم با کد ملی این راننده ، چک کنن تو سیستمشون که آیا طرف اصلا گواهینامه داره!
ماشین ایرانی که هر روز یک چیزش خراب میشه چه سودی برای ملت داره ؟
جمله بالا را صد بار بخون تا بتونی درک درستی داشته باشی!
این خودرو هست که باید ایمن باشه.
در حالی که در همین کشورهای همسایه خط کشی و تابلو به دلیل نظارت و سخت گیری ،حکم قانون را داشته و کوچکترین نشانی از جدولهای بتنی و موانع نیست.
با بهترین خودروهای روز هم تا وقتی فرهنگ ترافیکی نباشد تصادفات ادامه داشته و نهایت تعداد کشتگان کاهش میابد.