مخاطبان عصر ایران؛ محمد ایزدی- آقای رئیسی! گرانی کالاهای اساسی امانمان را بریده. حقوق و دستمزدهای ما اقشار متوسط نه! فقیر هر روز بیارزشتر میشود. انگار دارد ماه عسل دولت تمام میشود و نمیشود همه تقصیرها را گردن دولت قبلی انداخت؛ سنت نحس و نامبارکی که هر دولت جدید در پیش میگرفت و قبلی را مقصر مینمود!
آقای رئیسی! میدانید چقدر از ما مردها، شرمنده زنان و خانواده ها و حتی دوستان و آشنایان هستیم؟ می دانید خریدن میوه هم کم کم دارد برای بسیاری از ما تبدیل به رؤیا و شاید هم کابوس می شود؟
برنج خریدن یک عزا شده؛ گوشت خریدن عزای بزرگتر! حبوبات را که دیگر نگو! رطبهای مضافتی را یادتان هست آقای رئیسی؟ یک زمانی چقدر راحت میخریدیم؛ اما حالا قید خرید همان رطب مضافتی را میزنیم و یا با خرید خرماهای بیکیفیت، خودمان را گول میزنیم و دلمان را خوش!... این لیست تمامی ندارد؛ هر چیزی گران است و گرانتر می شود جز ... ؟!
آقای رئیسی! چرا فرزندآوری دیگر نیست؟ یا یک فرزندی شده؟ همان یک فرزند را هم بسیاری فقط برای حرف مردم انجام می دهند که صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند!
آقای رئیس جمهور! ما گناه کردیم که پزشک نیستیم؟ گناه کردیم وکیل نیستیم؟ گناه کردیم دلال نیستیم که بار و زندگیمان را ببندیم و همسرمان به ما سرکوفت بزند چرا زرنگ نیستی یا شغل دوم نداری؟ شما بگو چه کار کنیم؟ اشتباه کردیم به دنیا آمدیم؟ اشتباه کردیم میخواهیم زندگی کنیم؟
پس کی قرار است گرانی تمام شود؟ صد سال آینده؟ خانه خریدن برای همه ما یک رؤیا شده؛ ماشین خریدن نه! تعویض آن هم یک رویا ! حداقل های زندگی باکیفیت پس کجاست؟ قرار است کی محقق شود؟ صدسال بعد؟
آقای رئیسی! رحمت به جد بزرگوارت که مانند برخی رجال، با حرف هایت نمک به زخم ما مستضعفین نمیپاشی؛ اما به خدا قسم حداقلهای یک زندگی شاد و باکیفیت برایمان یک آرزو شده که هر روز صبح از خواب بلند میشویم، از ما دورتر میشود.