عصرایران؛ رضا غبیشاوی - ایلان ماسک (کارفرآین 50 ساله و ثروتمندترین فرد جهان) قرار است
توییتر را به قیمت 44 میلیارد دلار
بخرد و این در حالی است که توییتر، همچنان در ایران فیلتر است. این یعنی اندازه واقعی یک فاصله.
البته نه از مسوولین و نه از مردم، کسی به این فیلترینگ، وقعی نمی نهد و موافق و مخالف، همه در توییتر هستند. خدا را شکر که پیشرفت فناوری، مسوولین را برای عملی کردن بستن توییتر و منع مردم از ورود به این شبکه اجتماعی ناکام گذاشته است واگر نه حتما مردم ایران از این پدیده نوظهور فناوری و ارتباطی جهان محروم می ماندند همانطور که در طول تاریخ هم همیشه ترس و واهمه در برابر پدیده های نو، منجر به ممنوع سازی آنها می شد و می شود.
همین ترس، صنعت چاپ را با تاخیر چندصد ساله وارد ایران کرد و بعد از ورود نیز محدودیت و ترس ادامه داشت و دارد ... این ترس و تاخیر برای سایر ابزارهای جدید ارتباطی هم وجود داشت و دارد ... از تلگراف، رادیو، تلویزیون، ویدئو و ماهواره و اینترنت تا فیس بوک و یوتیوب و توییتر و تلگرام و ... و این در حالی است که در زمانه کنونی به لطف پیشرفت فناوری، در ثانیه ای، جدیدترین تغییرات و به روزسازی های توییتر و دیگر پدیده فیلترشده یعنی تلگرام، در اختیار استفاده کنندگان در ایران قرار می گیرد.
عقب ماندگی و عقب افتادگی تنها به ملموس ها نیست (کمیت و کیفیت بزرگراه ها و خودروها و آب لوله کشی و برق و فرودگاه ها و ... ) بلکه ناملموس ها را هم شامل می شود ... از جمله نوع تعامل دولت ها با پدیده های نو.
دولت ها هم مانند افراد واکنش های مختلفی به پدیده های نوظهور دارند. با این تفاوت که واکنش افراد، سرنوشت خود و حداکثر حلقه نزدیکان را تحت تاثیر قرار می دهد و واکنش دولت ها، سرنوشت یک کشور و یک یا چند نسل را.
فاصله ایلان ماسک و ایران ما، بسیار زیاد است. نه اینکه چون او در "تسلا"، خودروی خودران بدون فرمان و پدال می سازد و ما اینجا ورود خودروهای عادی جهان را ممنوع می کنیم ... نه چون ایلان، مشغول راه اندازی اینترنت ماهواره ای است و ما اینجا درگیر سرعت و فیلتر اینترنت زمینی هستیم ... نه چون ایلان، درگیر رمزارز است و ما اینجا درگیر رمزارز ایم. نه ... فاصله ایران و ایلان، فاصله میان "ترس" و "استفاده" از یک ابزار بدیهی است.
ما همچنان در برابر پدیده های بدیهی، می ترسیم و به همین دلیل آنها را ممنوع می کنیم.
علاوه بر این، به این نکات هم می توان اشاره کرد.
اول - 44 میلیارد دلار رقم بزرگی است. می توان با آن حداقل 10 باشگاه فوتبال در حد و اندازه بارسلونا را خرید. قیمت باشگاه بارسلونا حدود 4.4 میلیارد دلار است. اگر ایران روزانه یک میلیون بشکه نفت خام را به قیمت هر بشکه 100 دلار بفروشد درآمد یک سال فروش نفت می شود بیش از 36 میلیارد دلار.
این پول بزرگ برای خرید یک شبکه اجتماعی، رد و بدل می شود. شبکه اجتماعی با حدود 440 میلیون عضو. شبکه اجتماعی که افراد می توانند از طریق آن، نوشته (توییت) به اندازه 280 کارکتر بنویسند و منتشر کنند. این پول بابت یک موجود مجازی و ناملموس پرداخت می شود. از ویژگی های دنیای جدید، ارزش آفرینی چیزهای ناملموس است.
دوم - ایلان ماسک توییتر را بالاتر از قیمت بازار می خرد. هدف از خرید او، بیش از آنکه سود اقتصادی باشد؛ برآورده کردن ایده های مشخص در زمینه اطلاع رسانی و فعالیت شبکه های اجتماعی است. او گفته قصد دارد در توییتر تغییراتی را در زمینه اطلاع رسانی ایجاد کند. این خرید و فروش، قطعا منجر به تغییرات و بحث و جدل ها و چالش هایی در زمینه های متعدد از جمله دایره محدودیت های شبکه های اجتماعی می شود. این خرید، یک نقطه عطف در تاریخ اطلاع رسانی خواهد بود.
سوم - ایلان ماسک ثروت خود را نه از راه ارث و رانت بلکه به معنی واقعی کلمه از طریق کارآفرینی و خلاقیت و کمک گرفتن از ابزارهای جدید ثروت آفرینی مانند بورس کسب کرد. دولت محدود، دادگاه مستقل، جامعه مدنی قوی، مردم طرفدار آزادی و جامعه متنوع، پیش نیازهای حمایت از خلاقیت و کارآفرینان هستند.