عصر ایران؛ مهرداد خدیر - ذیل هر مطلب کامنت [نظر]هایی دریافت میشود که اگرچه امکان انتشار آنها به لحاظ محدودیتها یا محتوای برخی نیست اما نویسندۀ این سطور از آنها توشۀ فراوان میاندوزد و میآموزد. از جمله دیروز که ذیل روایت مهندس بازرگان از سفر خرمشهر در روزهای مقاومت که یکی از مخاطبان این پیام را گذاشت:
«شما که این هنر را دارید که از دوم خرداد و سالگرد پیروزی خاتمی از زاویهای دیگر یاد کنید و در سوم خرداد به جای کلیشههای مکرر در این 40 سال روایت مهندس بازرگان از بازدید از خرمشهر را بنویسید از چهارم خرداد هم بنویسید که پنجاهمین سالگرد اعدام رهبران مجاهدین خلق است. در دوره شاه بود و قبل از سال 54 و اتفاقات بعد از اتقلاب.»
بله، چهارم خرداد 1351 پنج تن از رهبران سازمان مجاهدین خلق: محمد حنیفنژاد، سعید محسن، علیاصغر بدیعزادگان، عسگریزاده و مشکینفام و به تصریح کتاب منتشره در «مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی»، «پس از شکنجههای بسیار» اعدام شدند.
آنان البته سال قبل دستگیر شده بودند و جالب است بدانید روحانیون مبارز نزد مراجع می رفتند تا برای آزادی آنان پا در میانی کنند. چهره هایی چون حجت الاسلام گرامی و ربانی املشی و حتی احمد جنتی. این نامها نشان می دهد نگاه روحانیون منهای مرحوم مطهری به آنان مثبت بوده است و نزد کسانی چون مرحوم طالقانی با ستایش. در سال های اخیر البته با تغییر نسل ملاحظات قبل وجود ندارد و گاه از محمد حنیفنژاد هم به عنوان «سرسلسله حلقۀ انحراف» یاد میشود.
اگر مراد مخاطب گرامی از هنر نگاه از زاویهای دیگر است، بله، از این زاویه میتوان نگریست که 5 روز بعد از این اعدامها ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا به ایران سفر کرد و درست مثل آذر سال 1332 که قبل از سفر او خون 3 جوان را در دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران ریختند (و به تعبیر دکتر شریعتی پیش پای نیکسون ذبح شدند) 19 سال بعد هم باز پیش از سفر او به ایران 5 نفر را کشتند که بعضا از همان دانشکده فارغالتحصیل شده بودند.
با این تفاوت که در 16 آذر 1332 حاصل یک اتفاق دانسته شد و به مأمور نسبت دادند و نیکسون هم معاون رییس جمهوری بود و این بار رسماً اعدام شدند و نیکسون رییس جمهوری آمریکا شده بود. البته چنان که میدانیم نتوانست این دوره را به پایان ببرد و با رسوایی ناچار از کناره گیری شد. (جرالد فورد به جای او نشست و شاه مهمترین حامی خود را از دست داد).
سازمان مجاهدین خلق در آستانۀ سفر نیکسون در 9 خرداد 1351 چهار بمب منفجر کرد:
اول: بمبی در دفتر شرکت هواپیمای بریتانیا (بی. او. اِی. سی) در 14 اردیبهشت 51 و در ساعت 4:50 صبح که خسارت وارد کرد اما چون قبل از ساعت ورود کارکنان بود تلفات نداشت.
دوم: در همان روز دفتر مجلۀ «این هفته» را منفجر کردند. این مجله به انتشار مطالب و تصاویر تنکامانه میپرداخت و پس از آن دیگر منتشر نشد. اقدامی که سوءظن نیروهای مذهبی به سازمان را زدود و دانستند به موضوعات فرهنگی و ترویج فساد هم حساساند.
سوم: قبلتر انفجار بمبی در نمایشگاه آسیایی با توجیه عملیات علیه جاذبههای بورژوازی.
چهارمی هم انفجاری در میدان شاه - قیام فعلی- در عصر سوم خرداد 1351 که به مرگ یک پاسبان انجامید.
با این اتفاقات دستگاه های امنیتی و شهربانی به شدت نگران امنیت در جریان سفر صمیمیترین دوست و مهمترین حامی شاه شدند و تصمیم گرفتند ضرب شست محکمی نشان دهند و هر 5 چهرۀ شاخص سازمان اعدام شدند.
اعدامهایی که خشم فراوانی برانگیخت و با یک رشته عملیات در 10 خرداد سعی داشتند انتقام بگیرند تا به سفر نیکسون اعتراض کنند.
با این که اعدامها در سال 51 بوده و تغییر ایدیولوژی در سال 54 و رویارویی علنی و مسلحانه با جمهوری اسلامی از خرداد 60 اما عملا نام این 5 نفر هم در رسانههای رسمی برده نمیشود و این یادآوری برای دو نکتۀ متفاوت است:
نخست این که هر بار نیکسون خواسته بیاید خونی ریخته شده و شاه با اتکا به حمایت آمریکا اعتماد به نفس پیدا میکرد چندان که سال 56 هم از سفر کارتر در شب ژانویه و نطق او دچار سوءتفاهم شد و احساس قدرت کرد. تنها یک هفته بعد بعد در اقدامی ابلهانه با انتشار مقاله علیه امام خمینی به دست خود آتش به انبار باروت انداخت. آتشی که در کمتر از یک سال کل سلطنت را سوزاند. مگر می شود در دی 56 با ذکر نام به «خمینی» بتازی و 7 ماه بعد تمام نیم صفحۀ اول کیهان تصویر و عبارت «حضرت آیتالله العظمی خمینی» باشد؟ اگر اولی درست بود دومی چیست و اگر دومی اولی چه بود؟
دوم: برای کسانی که تاریخ معاصر را پی گیری میکنند و همین چند روز قبل خبر دیدار میراثداران سازمان با مایک پمپئو وزیر خارجۀ دوران ترامپ را شنیدند این پیشینه جای شگفتی فراوان دارد.
امیدواریم با این توضیحات، رضایت مخاطب گرامی جلب شده باشد و احساس کند، همان گونه که از زاویۀ دیگر به دوم و سوم خرداد پرداخته شد 4 خرداد هم به لحاظ تاریخی قبل یادآوری است.
رضایت مخاطب گرامی؟!!
خخخ