عصر ایران؛ مهرداد خدیر- روزی که ترکیه با پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو، مخالفت و اعلام کرد این درخواست را وتو خواهد کرد (چون در پیمانهایی از این دست، پیوستن عضو جدید به موافقت تمام اعضا نیاز دارد) برخی تصور کردند رجب طیب اردوغان میخواهد دل ولادیمیر پوتین را به دست آورد تا آتش خشم او از غرب و ناتو دامان ترکیه را نگیرد و بگوید حساب ما جداست.
رییس جمهوری ترکیه اما به دنبال هدف دیگری بود. او میخواست از این دو کشور شمال اروپا امتیاز بگیرد و موافقت خود را مشروط کند و اصطلاحا بفروشد.
خواست اردوغان چه بود؟ سوئد 10 عضو پ.ک.ک و 11 عضو گروه فتحالله گولن -رفیق دیروز و دشمن امروز اردوغان - را به ترکیه تحویل دهد. فنلاند هم 6 عضو پ.ک.ک و 6 عضو گروه حامی گولن را.
به بیان دیگر اردوغان به اسپانیا رفت و به رهبران سوئد و فنلاند گفت اگر موافقت ما با عضویتتان در ناتو - سازمان پیمان آتلانتیک شمالی- را میخواهید این 33 نفر را تحویل بدهید و آنها هم موافقت کردند و اردوغان هم حرف قبلی در اعلام مخالفت با عضویت این دو را پس گرفت و رضایت داد!
با معیارهای اخلاقی و ادعاهای حقوق بشر و تهدیدات قبلی اردوغان نمیخوانَد؟ بله، همینطور است. اما در سیاست منفعتمحور مدام بر یک موضوع پای نمیفشارند و نمیگویند مرغ ما یک پا دارد. امتیاز میدهند و امتیاز میگیرند و برآیند کار لحاظ میشود. مهم این است که ماهی خود را صید کنند. ماهی آن دو کشور منتفی شدن مخالفت ترکیه بود و ماهی اردوغان استرداد 33 نفر.
اردوغان، دروس مذهبی خوانده و در اخوانالمسلمین پرورش یافته و اگر قبلتر تصور میشد چنانچه سیاستمدار نمیشد و قوانین لاییسیته اجازه میداد واعظ میشد اکنون اما میتوان گفت او یک تاجر مادرزاد است. هم تاجر و هم ماهیگیر. چون بلد است چگونه امتیاز بدهد و چگونه امتیاز بگیرد. ایضاً چگونه از آب گلآلود ماهی بگیرد! فحش حمله به اوکراین را روسیه می خورد و بهای گزاف و سنگین آن را اوکراین می پردازد و اروپا با مشکل سوخت روبه روشده اما اردوغان به دنبال صید ماهی خود است.
در شرایط عادی 100 سال دیگر هم فنلاند و سوئد دنبال عضویت در ناتو نبودند اما حملۀ روسیه به اوکراین به جای این که آنها را منصرف کند به صرافت عضویت در ناتو انداخت تا اگر خرس روسها خواست در سرزمین آنان بچرد ناتو به کمک اقتصادی و غذایی بسنده نکند.
رییس جمهوری ترکیه هم به جای آن که آنان را نصیحت کند که به ناتو نزدیک نشوید یا خود از ناتو خارج شود و به روسیه بپیوندد، منفعت خود را در این دید که حق وتو را گروگان بگیرد و 33 نفر را بخواهد.
کاری که تاجیکستان در قبال درخواست عضویت در سازمان شانگهای با ایران کرد. آقای رییسی البته مثل داستان واردات واکسن به حساب خود گذاشت اما 20 مرداد 1400 و تنها 8 روز پس از تنفیذ حکم او و قبل از تشکیل دولت جدید علی شمخانی در توییتی خبر داده بود عضویت ایران پذیرفته خواهد شد. چرا؟ چون تاجیکستان خواستار پایان حمایت از محیالدین کبیری رهبر نهضت اسلامی تاجیکستان بود با این اتهام که او درصدد تأسیس یک حکومت دینی در این سرزمین پارسیزبان است. بر خلاف اردوغان تحویل او را نخواستند. معلوم هم نبود در ایران باشد. همین که علنا حمایت نشود کفایت میکرد. اگرچه فرصت استثنایی انتقال آب شیرین از کف رفته بود.
(در دولت آقای خاتمی عدهای از نمایندگان درصدد بودند از امکانات بینظیر آب شیرین تاجیکستان برای انتقال به شرق ایران استفاده کنند و مقدمات کار فراهم آمده بود و در دولت بعد یادشان افتاد باید نگاه ایدیولوژیک داشته باشند و سفر همین آقای کبیری آن داستان را بر هم زد و بعد هم نه تنها آب - بله آب شیرین و گوارا - ندادند که با تقاضای عضویت ایران در شانگهای هم مخالفت کردند).
سیاست، همین است. بازی با کارتها و هر که خود بهتر میداند چه کارتهایی برای بازی دارد. بلوف هم البته میزنند اما خود سیاستمدار نباید باور کند که کارتهایی را که ادعا کرده دارد بلکه با کارتهای واقعی بازی میکند.
هم سوئد و فنلاند میدانستند چه میخواهند و هم ترکیه و اردوغان. آنها عضویت در ناتو و پناه بردن به آغوش آن از بیم روسها را و ترکیه 33 مخالف را که قربانی این معامله میشوند.
کافی است اردوغان را با مرحوم محمد مُرسی مقایسه کنیم. هر دو اِخوانی ولی اردوغان تاجر مسلک و ماهیگیر در حالی که آن بنده خدا میخواست مصر را اِخوانیزه کند و همه را به فنا داد.
اردوغان مثال گویایی است که گاهی نگاه کاسبکارانه (معطوف به منافع ملی و نه شخصی) و منفعتمحورانه و ماهیگیرانه و البته ملیگرایانه به سیاست، بیشتر نتیجه میدهد تا این که به تعبیر دکتر ولایتی در مناطرههای 92 "مذاکره را با کلاس فلسفه اشتباه بگیریم" و در بیانی دیگر "گمان کنیم مأمور به ابلاغ پیام آسمانی یا رهانیدن بشریت از ظلمات هستیم".