عصرایران؛ رضا غبیشاوی - 14 تیر در تقویم رسمی به نام "روز قلم" نامگذاری شده. فارغ از ابهامات و حاشیه های انتخاب این روز به این نام و به این بهانه، چند نکته ای را می توان درباره قلم و اهل قلم نوشت. البته منظور قلم گوسفندی نیست با این که این قلم هم مهم است. اگر قلم فرهنگ و هنر، سیراب روح و جان است آن قلم هم سیرابگر جان و جسم است اما زمانی که ارزش قلم گوسفندی از قلم نوشتاری بیشتر شد زنگ خطری است که هر داننده ای را کفایت می کند.
قلم هم محدود به قلم نوشتار و خلق کلمه و جمله نیست و قلمموی نقاشی و مجسمه سازی و همه ابزارهای خلق اثر در دنیای فرهنگ و هنر، قلم اند.
به مناسبت روز قلم می توان گفت:
1- مهمترین نیاز اهل قلم، آزادی در خلق و انتشار است. اگر این نیاز پاسخ نیابد با هیچ چیز دیگری نمی توان آن را جایگزین کرد. بزرگترین خدمت به اهل قلم، بالا بردن سقف تحمل در برابر آنها و آثارشان و افزایش دایره آزادی در مسیر خلق تا انتشار است.
همانگونه که سخن گفتن عادی نیازی به اجازه و بررسی دیگری ندارد خلق و انتشار آثار اهل قلم هم نیازمند هیچ ایست بازرسی ندارد که بزرگترین و بهترین بررس، ذهن و وجهه و اعتبار خالق است. علاوه بر این، نقد و بررسی منتقدان به مراتب تاثیرگذارتر از بررسی های بررس های پیش از انتشار است.
البته به مدد فناوری های نو ارتباطی، اهل قلم هم از تنگنای بن بست خارج شده اند و ارتباط آنها با مخاطب و خواننده و بیننده و شنونده و ... نه تنها مستقیم مستقیم و بی نیاز از فلان اداره و بهمان کارمند شده بلکه وجود و موضوعیت ناشر و موزع و ... هم در جایگاه شک و تردید قرار گرفته اند. رانندگان در جاده کمربندی، دیگر با شهر کاری ندارند. به شرطی که متوجه وجود جاده کمربندی باشند.
2- بسیار می شنویم و گفته می شود اهل قلم نیازمند حمایت هستند و برخی، حمایت را در پول، ترجمه می کنند و بر پایه انگاره غلط "فرهنگ و هنر و قلم، پول ندارد" اهل قلم را طبقه محتاج کمک مادی به تصویر می کشند در حالی که این تصویر نادرست است. بزرگترین کمک به اهل قلم، افزایش آزادی برای خلق و انتشار آثارشان است که اگر این اتفاق بیافتد هم در مادیات و هم در غیرمادیات، نه تنها خودکفا می شوند بلکه با درآمدزایی مالی و اعتباری، کمک رسان دولت ها هم خواهند بود.
3- یکی از شاخص های بررسی و مقایسه شهرها و کشورها را باید وضعیت قلم و اهل قلم و روند انتشار آثار آنها دانست. این شاخص خوبی برای مقایسه و شناخت طرف برتر و کمتر است. اینکه آیا از وضعیت کاری خود و انتشار آثارشان رضایت دارند؟ هر چقدر اهل قلم از کار و فعالیت خود رضایت بیشتری داشته باشند می توان در سایر شاخص ها هم آسودگی داشت.
هر چه تولیدات واقعی و باارزش اهل قلم در سرزمینی بیشتر باشد آن سرزمین و مردمش سزوار تحسین و تکبیر می شوند. شهری که اهالی قلم در آن باقی می مانند و به خلق اثر می پردازند و شهری که اهل قلم مجبور به ترک دیار می شوند برای راحت نوشتن، قطعا متفاوت اند؛ تفاوتی به فاصله قلم نوشتاری و قلم گوسفندی.
شهری که میزبان بیشترین اهل قلم باشد احتمالا شهر بهتری برای اخلاقی زیستن است.
شهری که اهل قلم به راحتی و آزادی و آسودگی و بی منع و مانع دیگری، ایده ذهنی خود را خلق و منتشر می کنند و شهری که از مسیر ایده تا انتشار چون جاده ای پرسنگلاخ و مملو از ایست بازرسی های مسخره و ملال آور است؛ متفاوت اند. در اولی نه تنها مقصد زیباست که مسیر هم به لذت می افزاید و در دومی آزار مسیر، شوق رسیدن به مقصد را می کاهد.
4- برخی ایجاد "اهل قلم جعلی" یا "شبه اهل قلم" را راهکاری می دانند تا هم کار خود را کنند و هم در آمار و مقایسه و محصول، پیروز میدان باشند اما فراموش می کنند این "اهل قلم جعلی" و تولیدات بی مایه شان شاید به درد آمار و جدول بیلان کاری بخورد و ذهن جمعی را اسیر خود کند اما چون قطره آبی زودتر از آنکه دیده شود خشک خواهد شد. اشک چشم، قطره ای است و شبنم روی برگ درخت، قطره ای است و قطرات آبپاش هم قطره ای است اما این کجا و آن کجا.